۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
جز (جایگزینی متن - 'یم' به 'یم') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مظهری در این نوشته، اولا پذیرفته است که مراد از خلیفه در این آیهی شریفه، خلافت و جانشینی الهی است و ثانیا این جانشینی بدان جهت است که مردم امکان دریافت فیض و دستورات الهی را بدون واسطه ندارند و ثالثا هر پیامبری نیز پس از آدم(ع) خلیفه خداوند است. اما مظهری درباره اینکه پس از پیامبران نیز نیاز به خلیفه است یا خیر، سکوت کرده و چیزی نگفته، اما دلیلش نشان میدهد که پس از ختم نبوت نیز، نیاز به جانشین و خلیفه الهی همچنان ادامه دارد، ولو اینکه، این خلیفه، پیامبر نباشد. دلیل این مطلب این است که اگرچه اکنون دیگر دستورات الهی نازل نمیشود و آنچه که نیاز بوده، توسط پیامبر(ص) ابلاغ شده است، اما فیض اعم از دستورات الهی است و به تصریح مظهری، بشریت امکان دریافت مستقیم فیض الهی را ندارند؛ بنابراین در هر دورهای باید خلیفه و جانشین الهی وجود داشته باشد تا فیض الهی را به مردم برساند<ref>[https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=9239 ر.ک: همان]</ref>. | مظهری در این نوشته، اولا پذیرفته است که مراد از خلیفه در این آیهی شریفه، خلافت و جانشینی الهی است و ثانیا این جانشینی بدان جهت است که مردم امکان دریافت فیض و دستورات الهی را بدون واسطه ندارند و ثالثا هر پیامبری نیز پس از آدم(ع) خلیفه خداوند است. اما مظهری درباره اینکه پس از پیامبران نیز نیاز به خلیفه است یا خیر، سکوت کرده و چیزی نگفته، اما دلیلش نشان میدهد که پس از ختم نبوت نیز، نیاز به جانشین و خلیفه الهی همچنان ادامه دارد، ولو اینکه، این خلیفه، پیامبر نباشد. دلیل این مطلب این است که اگرچه اکنون دیگر دستورات الهی نازل نمیشود و آنچه که نیاز بوده، توسط پیامبر(ص) ابلاغ شده است، اما فیض اعم از دستورات الهی است و به تصریح مظهری، بشریت امکان دریافت مستقیم فیض الهی را ندارند؛ بنابراین در هر دورهای باید خلیفه و جانشین الهی وجود داشته باشد تا فیض الهی را به مردم برساند<ref>[https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=9239 ر.ک: همان]</ref>. | ||
از نکات قابل توجه این تفسیر، این است که نویسنده آن، از علمای نقشبندی است و باآنکه | از نکات قابل توجه این تفسیر، این است که نویسنده آن، از علمای نقشبندی است و باآنکه حنفیمذهب است، همانند بسیاری از دانشمندان نقشبندی، [[امام على(ع)|امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(ع)]] را سردسته و قطب اولیا، پیشوای واصلان به حق، واسطه فیض بین خدا و خلق و شاهدی بر صداقت رسول خدا(ص) میداند. یکی از آیاتی که او تصریح میکند در شأن [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] نازل شده، آیه مبارکه 17 سوره هود است: '''أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْه''' (آیا پیغمبری که از جانب خدا دلیلی روشن دارد و گواهی صادق در پی اوست). مظهری، پس از نقل دیدگاههای مختلف درباره مصداق «شاهد» در این آیه، تصریح میکند که مقصود از آن [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] است؛ زیرا او قطب کمالات ولایت و قطب اولیای الهی است و حتی صحابه نیز پیروان او در مقام ولایت هستند. وی در این کتاب به این نکته تصریح کرده و میگوید: برخی گفتهاند که مقصود از «شاهد» [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] است. [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوی]] گفته است: [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] فرمود: مردی از قریش نیست، مگر اینکه آیهای از قرآن درباره او نازل شده است. شخصی پرسید: کدام آیه درباره تو نازل شده است؟ آن حضرت فرمود: آیه '''وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ'''. اگر گفته شود که دلیل نامگذاری [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] به «شاهد» چیست؟ میگویم: شاید دلیل آن این باشد که آن حضرت نخستین شخصی بود که از میان مردم، مسلمان شد؛ پس او نخستین کسی است که به صداقت رسول خدا(ص) شهادت داده است. دلیل بهتر از نظر من (مظهری) این است که [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]]، قطب کمالات ولایت و سایر اولیا است و حتی صحابه نیز پیروان او در مقام ولایت هستند. افضیلت خلفا از راه دیگری ثابت میشود. مجدد در اواخر مکتوباتش این دیدگاه را دیدگاه حق دانسته است [اشاره به مکتوب ۱۲۳ از مکتوباب امام ربانی علامه سرهندی]. انگار که معنای آیه اینچنین میشود که: «آیا کسى که از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است»؛ یعنی حجت روشن و برهان قاطع که مقصود از آن حضرت محمد(ص) است؛ اوست که با حجت واضح از جانب پروردگارش و با برهان قاطع و یقینآور از جانب خداوند آمده است. او دارای معجزاتی است که قرآن برترین آنهاست. علوم آن حضرت، مستند به وحی است. '''وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ''' (و شاهدى از [جانب خدا] در پى اوست) که مقصود از آن [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] و اولیای همانند او است؛ زیرا کرامات اولیا، معجزات پیامبر(ص) است. علوم اولیا مستند به الهام و مکاشفه و سایهای از علوم رسول خدا(ص) است که مستند به وحی است. پس این کرامات و علوم شاهدی بر راستگویی رسول خدا(ص) است. این سخن آن حضرت را که فرمود: من خانه حکمت و علی دروازه آن است، ترمذی با سند صحیح از [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] نقل کرده است<ref>[http://smyazdani.com/articles/image-articles/3287.html ر.ک: یزدانی، سید محمد]</ref>. | ||
مظهری در جای دیگری از کتاب پس از نقل روایت متواتر ثقلین مینویسد: «رسول خدا(ص) در این روایت اشاره کرده به اهلبیت(ع)؛ زیرا آنها قطب ارشاد در ولایات هستند که نخستین آنها [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] و سپس فرزندان آن حضرت تا [[امام حسن عسکری(ع)]] هستند». هرچند که او در ادامه بهجای حضرت حجت(عج)، [[گیلانی، عبدالقادر|شیخ عبدالقادر گیلانی]] را قطب دوازدهم معرفی کرده که این دیدگاه او برخلاف دیدگاه علامه سرهندی مجدد الف ثانی است<ref>[http://smyazdani.com/articles/image-articles/3287.html ر.ک: همان]</ref>. | مظهری در جای دیگری از کتاب پس از نقل روایت متواتر ثقلین مینویسد: «رسول خدا(ص) در این روایت اشاره کرده به اهلبیت(ع)؛ زیرا آنها قطب ارشاد در ولایات هستند که نخستین آنها [[امام على(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] و سپس فرزندان آن حضرت تا [[امام حسن عسکری(ع)]] هستند». هرچند که او در ادامه بهجای حضرت حجت(عج)، [[گیلانی، عبدالقادر|شیخ عبدالقادر گیلانی]] را قطب دوازدهم معرفی کرده که این دیدگاه او برخلاف دیدگاه علامه سرهندی مجدد الف ثانی است<ref>[http://smyazdani.com/articles/image-articles/3287.html ر.ک: همان]</ref>. |
ویرایش