۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نج' به 'نج') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
ابنجوزی این کتاب را به دلیل نیاز مردم به ضرورت فهم معانی الفاظ قرآنی، بدون افتادن در تکلف و تصنع در ساختن معانی الفاظ تفسیرشده، به نگارش درآورده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57</ref>. | [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابنجوزی]] این کتاب را به دلیل نیاز مردم به ضرورت فهم معانی الفاظ قرآنی، بدون افتادن در تکلف و تصنع در ساختن معانی الفاظ تفسیرشده، به نگارش درآورده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
از جمله منابعی که نویسنده در نگارش اثر خود، از آنها بهره برده و بدانها اشاره کرده است: | از جمله منابعی که نویسنده در نگارش اثر خود، از آنها بهره برده و بدانها اشاره کرده است: | ||
# اقوال ابن | # اقوال [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]؛ | ||
# «معاني القرآن و إعرابه»، | # «معاني القرآن و إعرابه»، [[زجاجی، عبدالرحمان بن اسحاق|زجاج]]؛ | ||
# «مجمل اللغة» و | # «مجمل اللغة» و «[[معجم مقاييس اللغة|مقاييس اللغة]]»، [[ابن فارس، احمد بن فارس|ابن فارس]]؛ | ||
# | # «[[مجاز القرآن]]» و «غريب الحديث»، [[ابوعبیده، معمر بن مثنی|ابوعبیده]]؛ | ||
# «مجمل اللغة»، ابن سکیت؛ | # «مجمل اللغة»، ابن سکیت؛ | ||
# اقوال ثعلب و اصمعی که بیشتر در «مجمل اللغة» و | # اقوال ثعلب و اصمعی که بیشتر در «مجمل اللغة» و «[[معجم مقاييس اللغة|مقاييس اللغة]]» وارد شده؛ | ||
# «إيضاح الوقف و الابتداء»، ابن انباری<ref>ر.ک: همان، ص64-66</ref>. | # «إيضاح الوقف و الابتداء»، [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]]<ref>ر.ک: همان، ص64-66</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
فصل دوم، تحقیقی است در علم وجوه و اشباه و نظایر<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. در ابتدای این فصل، به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی وجوه و نظائر پرداخته شده و سپس در دو قسمت، به تألیفاتی که در این علم به رشته تحریر درآمده، اشاره شده است که از جمله آنها عبارتند از: | فصل دوم، تحقیقی است در علم وجوه و اشباه و نظایر<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. در ابتدای این فصل، به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی وجوه و نظائر پرداخته شده و سپس در دو قسمت، به تألیفاتی که در این علم به رشته تحریر درآمده، اشاره شده است که از جمله آنها عبارتند از: | ||
الف)- قسم اول: کتب چاپی یا خطی موجود، مانند: «الأشباه و النظائر»، مقاتل بن سلیمان بلخی (متوفی 150)؛ «الوجوه و النظائر»، مطروح بن محمد بن شاکر (متوفی 271ق)؛ «تحصيل نظائر القرآن»، حکیم ترمذی (متوفی 32ق)؛ «الأشباه و النظائر»، ثعالبی (متوفی 429ق)؛ | |||
الف)- قسم اول: کتب چاپی یا خطی موجود، مانند: «الأشباه و النظائر»، مقاتل بن سلیمان بلخی (متوفی 150)؛ «الوجوه و النظائر»، مطروح بن محمد بن شاکر (متوفی 271ق)؛ «تحصيل نظائر القرآن»، حکیم ترمذی (متوفی 32ق)؛ «الأشباه و النظائر»، [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] (متوفی 429ق)؛ «[[وجوه القرآن]]»، [[حیری نیشابوری، اسماعیل بن احمد|ابوعبدالرحمن اسماعیل بن احمد ضریر نیشابوری حیری]]؛ «الوجوه و النظائر في القرآن الكريم»، ابوعبدالله حسین بن محمد دامغانی (متوفی 478ق)؛ «وجوه القرآن»، ابوالعباس احمد بن علی مقری (متوفی 658ق)؛ «كشف السرائر عن معنی الوجوه و النظائر» و... <ref>ر.ک: همان، ص49-53</ref>. | |||
ب)- قسم دوم: کتبی که به دست ما نرسیده است، مانند: کتاب عکرمة بن عبدالله مدنی (متوفی 105ق)؛ کتاب علی بن ابوطلحه هاشمی (متوفی 143ق)؛ کتاب محمد بن سائب کلبی (متوفی 146ق)؛ کتاب ابوالفضل عباس بن فضل انصاری واقفی (متوفی 186ق)؛ کتاب ابوبکر محمد بن حسن نقاش (متوفی 351ق) و... <ref>ر.ک: همان، ص54</ref>. | ب)- قسم دوم: کتبی که به دست ما نرسیده است، مانند: کتاب عکرمة بن عبدالله مدنی (متوفی 105ق)؛ کتاب علی بن ابوطلحه هاشمی (متوفی 143ق)؛ کتاب محمد بن سائب کلبی (متوفی 146ق)؛ کتاب ابوالفضل عباس بن فضل انصاری واقفی (متوفی 186ق)؛ کتاب ابوبکر محمد بن حسن نقاش (متوفی 351ق) و... <ref>ر.ک: همان، ص54</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۷۰: | ||
نویسنده، معتقد است آنچه که دانشمندان در نگارش کتابهای وجوه و نظایر خواستهاند خواننده را با این نظایر (واژهها) آشنا سازند، این است که معانی آن مختلف است و مراد از این واژه همان معنای ارادهشده از واژه مشابه دیگر نیست و نویسندگان وجوه و نظایر نیز آن واژهای را ذکر کردهاند که معنای آن در همه مواضع یکی است؛ مثل «بلد»، «قریه» و «مدینه» و «رجل» و «انسان» و امثال آن؛ پس به این نتیجه میرسیم که قصد اصلی از ذکر واژهها کثرت وجوه و ابواب و بیان سخنان نغز در اینباره میباشد. وی صراحتا به این نکته اشاره کرده و مینویسد: «من در این کتابم بهترین مطالب آنها را در این باب گرد آوردهام و هر توهمی را که دانشمندان دیگر در کتابهای خود آورده و وضع نمودهاند، رها کرده ام»<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده، معتقد است آنچه که دانشمندان در نگارش کتابهای وجوه و نظایر خواستهاند خواننده را با این نظایر (واژهها) آشنا سازند، این است که معانی آن مختلف است و مراد از این واژه همان معنای ارادهشده از واژه مشابه دیگر نیست و نویسندگان وجوه و نظایر نیز آن واژهای را ذکر کردهاند که معنای آن در همه مواضع یکی است؛ مثل «بلد»، «قریه» و «مدینه» و «رجل» و «انسان» و امثال آن؛ پس به این نتیجه میرسیم که قصد اصلی از ذکر واژهها کثرت وجوه و ابواب و بیان سخنان نغز در اینباره میباشد. وی صراحتا به این نکته اشاره کرده و مینویسد: «من در این کتابم بهترین مطالب آنها را در این باب گرد آوردهام و هر توهمی را که دانشمندان دیگر در کتابهای خود آورده و وضع نمودهاند، رها کرده ام»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ابن جوزی بااینکه درباره این کتاب گفته است: «آن را به اختصار نزدیک ساختم»، اما به آن اختصار مطلوب، دست نیافته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] بااینکه درباره این کتاب گفته است: «آن را به اختصار نزدیک ساختم»، اما به آن اختصار مطلوب، دست نیافته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
روش منحصربهفرد وی در این کتاب این است که واژگان و کلمات را بهترتیب حروف الفبا آورده و سپس بسیاری از واژهها و وجوه مختلف آن را پس از ذکر، مورد نقد قرار داده و سرانجام کتابش را چنین به پایان برده است: | روش منحصربهفرد وی در این کتاب این است که واژگان و کلمات را بهترتیب حروف الفبا آورده و سپس بسیاری از واژهها و وجوه مختلف آن را پس از ذکر، مورد نقد قرار داده و سرانجام کتابش را چنین به پایان برده است: | ||
«این آخرین چیزی است که من از کتابهای وجوه و نظایر که گذشتگان مرتب نمودهاند، برگزیدم و آنهایی را که شایسته ذکر نبودهاند حذف نمودم و تفاسیر منقولی را که هیچ اشکالی نداشت بر آن افزودم و در ذکر کلماتی که از مفسر آن ذکر کردهام، تساهل ورزیدم و اگر محققی با ناقل آن به مناقشه بپردازد، بسیاری از وجوه را به یک وجه جمع مینماید و اگر ما چنین کنیم، بیشتر آن وجوه تعطیل خواهد شد»<ref>ر.ک: همان</ref>. | «این آخرین چیزی است که من از کتابهای وجوه و نظایر که گذشتگان مرتب نمودهاند، برگزیدم و آنهایی را که شایسته ذکر نبودهاند حذف نمودم و تفاسیر منقولی را که هیچ اشکالی نداشت بر آن افزودم و در ذکر کلماتی که از مفسر آن ذکر کردهام، تساهل ورزیدم و اگر محققی با ناقل آن به مناقشه بپردازد، بسیاری از وجوه را به یک وجه جمع مینماید و اگر ما چنین کنیم، بیشتر آن وجوه تعطیل خواهد شد»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ویرایش