پرش به محتوا

مخفی، زیب‌النسا بیگم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


==کودکی و آموزش==
==کودکی و آموزش==
زیب‎النساء در ماه شوال 1048ق، از بطن مادر ایرانی‎الاصل، دل‎رَس بانو، دخت شاهنواز خان صفوی، زاده شد. هنگام تولد او در کاخ شاهی جشن باشکوهی برپا شد. به مساکین و فقرا خیرات داده شد. خانمی به نام مَیّابایی شیردادن او را برعهده گرفت. میابایی زن بسیار عاقله و فرزانه‎ای بود. صبح‎ها که او قرآن می‎خواند، زیب‎النساء نزد او می‎نشست و گوش می‎داد<ref>ر.ک: علی‎خان، زیب‎النساء، ص134</ref>‏.  
زیب‎النساء در ماه شوال 1048ق، از بطن مادر ایرانی‎الاصل، دل‎رَس بانو، دخت شاهنواز خان صفوی، زاده شد. هنگام تولد او در کاخ شاهی جشن باشکوهی برپا شد. به مساکین و فقرا خیرات داده شد. خانمی به نام مَیّابایی شیردادن او را برعهده گرفت. میابایی زن بسیار عاقله و فرزانه‎ای بود. صبح‎ها که او قرآن می‎خواند، زیب‎النساء نزد او می‎نشست و گوش می‎داد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/134 ر.ک: علی‎خان، زیب‎النساء، ص134]</ref>‏.  


زیب‎النساء در سن پنج سالگی قرآن مجید را نزد حافظه مریم بیگم، مادر عنایت‎الله خان، یکی از درباریان اورنگزیب، فراگرفت. هنگامی که او در سن هفت، هشت سالگی قرآن را حفظ کرد، پدرش اورنگزیب بسیار خوشحال شد و سی هزار اشرفی جایزه داد. اورنگزیب، ملا محمدسعیداشرف مازندرانی، نوه ملا سعیدتقی مجلسی را که از ایران به هند رفته بود، به استادی دخترش گماشت. زیب‎النساء زبان‎های فارسی و عربی را نزد ملا فراگرفت. طبعش بارور و ذوق شعری در او پدیدار شد. او «مخفی» تخلص کرد و از سنین سیزده، چهارده سالگی شروع به سرودن شعر کرد. مخفی اشعارش را برای اصلاح به ملا اشرف می‎داد. ملا نه‎تنها در شاعری و علم هیئت تبحر کامل داشت، بلکه خط‎های نسخ، نستعلیق و شکسته را بسیار خوب می‎نوشت<ref>ر.ک: همان</ref>‏.  
زیب‎النساء در سن پنج سالگی قرآن مجید را نزد حافظه مریم بیگم، مادر عنایت‎الله خان، یکی از درباریان اورنگزیب، فراگرفت. هنگامی که او در سن هفت، هشت سالگی قرآن را حفظ کرد، پدرش اورنگزیب بسیار خوشحال شد و سی هزار اشرفی جایزه داد. اورنگزیب، ملا محمدسعیداشرف مازندرانی، نوه ملا سعیدتقی مجلسی را که از ایران به هند رفته بود، به استادی دخترش گماشت. زیب‎النساء زبان‎های فارسی و عربی را نزد ملا فراگرفت. طبعش بارور و ذوق شعری در او پدیدار شد. او «مخفی» تخلص کرد و از سنین سیزده، چهارده سالگی شروع به سرودن شعر کرد. مخفی اشعارش را برای اصلاح به ملا اشرف می‎داد. ملا نه‎تنها در شاعری و علم هیئت تبحر کامل داشت، بلکه خط‎های نسخ، نستعلیق و شکسته را بسیار خوب می‎نوشت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/134 ر.ک: همان]</ref>‏.  


==اشتیاق به دانش==
==اشتیاق به دانش==
محفل «مخفی» به مقتضای علاقه و ذوق و قریحه وی مجمع ارباب شعر و ادب و اصحاب کمال و هنر بوده است و شاعران و ادیبان و عالمان و هنرمندان در سایه تشویق و حمایت او می‎زیسته‎اند<ref>ر.ک: کرمی، احمد، صفحه الف</ref>‏. مولوی غلام‎علی آزاد در ید بیضا می‎نویسد: «بارگاه زیب‎النساء در حقیقت یک آکادمی بود که علما و فضلای بسیار در آن استخدام و مشغول تصنیف و تألیف بودند. اکثر این کتاب‎ها با اول اسم او یعنی زیب اسم‎گذاری می‎شد؛ مثل زيب المنشآت که مجموعه نامه‎های اوست. از مهم‎ترین کتاب‎هایی که تحث سرپرستی او نوشته شد، ترجمه تفسیر کبیر به فارسی است که به نام زيب التفاسير معروف است». مخفی کتابخانه عظیم‎الشأنی برای استفاده نویسندگان فراهم کرده بود. طبق گفته مصنف مآثر عالم‎گیری این کتابخانه بی‎نظیر بوده است<ref>ر.ک: علی‎خان، زیب‎النساء، ص135</ref>‏.
محفل «مخفی» به مقتضای علاقه و ذوق و قریحه وی مجمع ارباب شعر و ادب و اصحاب کمال و هنر بوده است و شاعران و ادیبان و عالمان و هنرمندان در سایه تشویق و حمایت او می‎زیسته‎اند<ref>ر.ک: کرمی، احمد، صفحه الف</ref>‏. مولوی غلام‎علی آزاد در ید بیضا می‎نویسد: «بارگاه زیب‎النساء در حقیقت یک آکادمی بود که علما و فضلای بسیار در آن استخدام و مشغول تصنیف و تألیف بودند. اکثر این کتاب‎ها با اول اسم او یعنی زیب اسم‎گذاری می‎شد؛ مثل زيب المنشآت که مجموعه نامه‎های اوست. از مهم‎ترین کتاب‎هایی که تحث سرپرستی او نوشته شد، ترجمه تفسیر کبیر به فارسی است که به نام زيب التفاسير معروف است». مخفی کتابخانه عظیم‎الشأنی برای استفاده نویسندگان فراهم کرده بود. طبق گفته مصنف مآثر عالم‎گیری این کتابخانه بی‎نظیر بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/135 ر.ک: علی‎خان، زیب‎النساء، ص135]</ref>‏.


==شعر و شاعری==
==شعر و شاعری==
خط ۵۲: خط ۵۲:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


اورنگزیب بیت را پسندید و مخفی برنده آن قطعه الماس شد<ref>ر.ک: همان، ص‎136</ref>‏.  
اورنگزیب بیت را پسندید و مخفی برنده آن قطعه الماس شد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/136 ر.ک: همان، ص‎136]</ref>‏.  


روزی زیب‎النساء در حضور پدرش بود. ناگاه آیینه قدی از طاق افتاد و شکست. این مصرع بی‎اختیار از زبان اورنگزیب برآمد: «از قضا آیینه چینی شکست». مخفی بالبداهه گفت: «خوب شد اسباب خودبینی شکست»<ref>ر.ک: همان، ص137</ref>‏.  
روزی زیب‎النساء در حضور پدرش بود. ناگاه آیینه قدی از طاق افتاد و شکست. این مصرع بی‎اختیار از زبان اورنگزیب برآمد: «از قضا آیینه چینی شکست». مخفی بالبداهه گفت: «خوب شد اسباب خودبینی شکست»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/137 ر.ک: همان، ص137]</ref>‏.  


شماره اشعار مخفی را پانزده هزار بیت یاد کرده‎اند و اگر این گفته نادرست نباشد، دیوان‎های مطبوعه‎ای که هم‎اکنون از وی در دست است، بیش از یک‎پنجم مجموعه اشعار او را در بر ندارد<ref>ر.ک: کرمی، احمد، صفحه ب</ref>‏. درباره دیوان موجود مخفی اختلاف رأی وجود دارد. در دیوانی که به نام مخفی به چاپ رسیده، اشعاری وجود دارد که شاید الحاقی باشد. عده‎ای آن را به مخفی رشتی نسبت می‎دهند. اما آنچه مورد قبول همه تذکره‎نویسان است این است که همه زیب‎النساء را شاعره بزرگ می‎دانند<ref>ر.ک: علی‎خان، زیب‎النساء، ص140-139</ref>‏.
شماره اشعار مخفی را پانزده هزار بیت یاد کرده‎اند و اگر این گفته نادرست نباشد، دیوان‎های مطبوعه‎ای که هم‎اکنون از وی در دست است، بیش از یک‎پنجم مجموعه اشعار او را در بر ندارد<ref>ر.ک: کرمی، احمد، صفحه ب</ref>‏. درباره دیوان موجود مخفی اختلاف رأی وجود دارد. در دیوانی که به نام مخفی به چاپ رسیده، اشعاری وجود دارد که شاید الحاقی باشد. عده‎ای آن را به مخفی رشتی نسبت می‎دهند. اما آنچه مورد قبول همه تذکره‎نویسان است این است که همه زیب‎النساء را شاعره بزرگ می‎دانند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/139 ر.ک: علی‎خان، زیب‎النساء، ص140-139]</ref>‏.


==وفات==
==وفات==
در سال 1113ق، هنگامی‎که اورنگزیب عالم‎گیر مشغول فتح دکن بود، زیب‎النساء تب کرد و در سن 65 سالگی جان به جان‎آفرین سپرد. وقتی پدرش عالم‎گیر از مرگ دختر نازپرورده آگاه شد، با وجود شکیبایی بی‎اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد. مؤلف حیات زیب‎النساء، حکیم مظفر حسین، می‎نویسد: «جسد مخفی را طبق وصیتش در شهر لاهور، در باغی که زمانی خودش ساخته بود، که در حوالی چوبرجی بوده، دفن کردند. حکیم حسین شرح مفصلی درباره این باغ نوشته و گفته است که مرقد زیب‎النساء متصل به دیوار غربی همین باغ است. در صورتی ‎که ما می‎دانیم زیب‎النساء در پایتخت آن زمان در شهر دهلی وفات یافته و طبق گفته مرحوم دکتر نورالحسن انصاری مدفن او در سی‎هزاری (تیس‎هزاری)، محل فعلی دادگاه است<ref>ر.ک: همان، ص142-141</ref>‏.  
در سال 1113ق، هنگامی‎که اورنگزیب عالم‎گیر مشغول فتح دکن بود، زیب‎النساء تب کرد و در سن 65 سالگی جان به جان‎آفرین سپرد. وقتی پدرش عالم‎گیر از مرگ دختر نازپرورده آگاه شد، با وجود شکیبایی بی‎اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد. مؤلف حیات زیب‎النساء، حکیم مظفر حسین، می‎نویسد: «جسد مخفی را طبق وصیتش در شهر لاهور، در باغی که زمانی خودش ساخته بود، که در حوالی چوبرجی بوده، دفن کردند. حکیم حسین شرح مفصلی درباره این باغ نوشته و گفته است که مرقد زیب‎النساء متصل به دیوار غربی همین باغ است. در صورتی ‎که ما می‎دانیم زیب‎النساء در پایتخت آن زمان در شهر دهلی وفات یافته و طبق گفته مرحوم دکتر نورالحسن انصاری مدفن او در سی‎هزاری (تیس‎هزاری)، محل فعلی دادگاه است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/141 ر.ک: همان، ص142-141]</ref>‏.  


==پانویس ==
==پانویس ==
خط ۶۶: خط ۶۶:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# کرمی، احمد، مقدمه «دیوان مخفی زیب‎النساء بیگم»، سلسله نشریات ما، چاپ اول، 1362.  
# کرمی، احمد، مقدمه «دیوان مخفی زیب‎النساء بیگم»، سلسله نشریات ما، چاپ اول، 1362.  
# علی‎خان، زیب‎النساء، «حیات زیب‎النساء مخفی در پرتو کلامش»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهش ادبیات معاصر جهان، پاییز و زمستان 1380، شماره 11، ص133 تا 146، به آدرس اینترنتی:
#[[:noormags:88315|علی‎خان، زیب‎النساء، «حیات زیب‎النساء مخفی در پرتو کلامش»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهش ادبیات معاصر جهان، پاییز و زمستان 1380، شماره 11، ص133 تا 146]].  
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/88315


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
خط ۷۳: خط ۷۲:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:قربانی-باقی زاده]]
 
[[رده:شهریور(98)]]
 
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور (98)]]
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور (98)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش