پرش به محتوا

دیوان قصاید میرزا جعفر ریاض همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '[[]]' به ''
جز (جایگزینی متن - 'ن‎س' به 'ن‌س')
جز (جایگزینی متن - '[[]]' به '')
 
(۱۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[رياض همداني، محمد جعفر]] (نویسنده)
[[رياض همداني، محمد جعفر]] (نویسنده)


[[]] (محقق و معلق)
(محقق و معلق)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏7045‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9  
| کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏7045‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9  
خط ۲۵: خط ۲۵:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =23308
| کتابخوان همراه نور =23308
| کد پدیدآور =15197
| کد پدیدآور =15197
| پس از =
| پس از =
خط ۴۰: خط ۴۱:
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محقق کتاب، در مقدمه کوتاهی که بر این اثر نوشته، در معرفی آن و کاری که روی آن انجام داده چنین می‌نویسد: «این کتاب یکی از شاهکارهای ادبی زبان فارسی است و خود کتاب بهترین معرف شاعر است و لطف قریحه او را در شعر و سعه اطّلاع او را در تاریخ و ادبیات فارسى و عربى و رسوخ او را در علوم ریاضى و نجوم و سایر علوم عقلى می‌رساند.  
محقق کتاب، در مقدمه کوتاهی که بر این اثر نوشته، در معرفی آن و کاری که روی آن انجام داده چنین می‌نویسد: «این کتاب یکی از شاهکارهای ادبی زبان فارسی است و خود کتاب بهترین معرف شاعر است و لطف قریحه او را در شعر و سعه اطّلاع او را در تاریخ و ادبیات فارسى و عربى و رسوخ او را در علوم ریاضى و نجوم و سایر علوم عقلى می‌رساند.  
شعرش در غیر مواردى که براى اظهار فضیلت یا به‎غرض دیگر الفاظ‍‎ غریب فارسى یا عربى استعمال کرده در نهایت عذوبت و سهولت و انسجام است که گاهى شعر فرخى و رشید وطواط‍‎ را به‎خاطر می‎آورد؛ چنان‎که تغزّل این قصیده:
شعرش در غیر مواردى که براى اظهار فضیلت یا به‌غرض دیگر الفاظ‍‎ غریب فارسى یا عربى استعمال کرده در نهایت عذوبت و سهولت و انسجام است که گاهى شعر فرخى و رشید وطواط‍‎ را به‌خاطر می‌آورد؛ چنان‌که تغزّل این قصیده:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''دوش از درم درآمد مست آن نگار و خرّم''|2='' ''}}
{{ب|''دوش از درم درآمد مست آن نگار و خرّم''|2='' ''}}
خط ۴۷: خط ۴۸:
‎و تغزل این قصیده:
‎و تغزل این قصیده:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''ويحك‎ اى پیک ‎‎خجسته‎قدم فرخ‎فال''|2='' ''}}
{{ب|''ويحك‎ اى پیک ‎‎خجسته‌قدم فرخ‎فال''|2='' ''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
‎براى اثبات این مدعى کافى است و از این‎گونه قطعات در اثناى قصاید خود چه در تغزل و چه در مدیح یا وصف حال بسیار دارد.
‎براى اثبات این مدعى کافى است و از این‌گونه قطعات در اثناى قصاید خود چه در تغزل و چه در مدیح یا وصف حال بسیار دارد.
اشعارى که در مقابل قصاید معروف فارسى سروده، هرگاه با نظایر خود از قصاید قدما مقایسه کنیم، پایه و مایه ریاض در شاعرى به‎خوبى بر ما مکشوف می‌شود؛ از آن جمله این قصیده:
اشعارى که در مقابل قصاید معروف فارسى سروده، هرگاه با نظایر خود از قصاید قدما مقایسه کنیم، پایه و مایه ریاض در شاعرى به‌خوبى بر ما مکشوف می‌شود؛ از آن جمله این قصیده:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''هنر رساند گویند مرد را به مراد''|2='' چو من به دهر هنرمند نامراد مباد''}}
{{ب|''هنر رساند گویند مرد را به مراد''|2='' چو من به دهر هنرمند نامراد مباد''}}
خط ۶۰: خط ۶۱:
در مقابل منوچهرى و این قصیده:
در مقابل منوچهرى و این قصیده:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''چون گشت نگون‌سار بر زمین''|2='' رخشنده‎خور از چرخ چارمین''}}
{{ب|''چون گشت نگون‌سار بر زمین''|2='' رخشنده‌خور از چرخ چارمین''}}
{{پایان شعر}}  
{{پایان شعر}}  
در مقابل انورى و این قصیده:
در مقابل انورى و این قصیده:
خط ۶۶: خط ۶۷:
{{ب|''ببین گردش چرخ نیلوفرى را''|2='' نگر کید مهر و مه و مشترى را''}}  
{{ب|''ببین گردش چرخ نیلوفرى را''|2='' نگر کید مهر و مه و مشترى را''}}  
{{پایان شعر}}  
{{پایان شعر}}  
در مقابل ناصرخسرو گفته؛ هریک‎ از اینها در باب خود کم‎نظیر است. ‎خلاصه این دیوان یک‎ بنیان ادبى است بسیار نفیس و مفید که حیف بود اگر از میان می‌رفت. چیزى که هست شاعر چون ادبیات دو زبان فارسى و تازى را خوب می‌دانسته، لغاتى از هر دو زبان در اشعارش آمده که فهم معانى آنها براى بسیارى از خوانندگان جز به یارى فرهنگ‎ها میسّر نمی‌شود و نیز چون اسامى تقسیمات فلکى و ستارگان ثابت و سیار را در شعر خود بسیار آورده، کسانی که اطّلاع کافى از نجوم نداشته باشند، فهم بسیارى از این اشعار بر آنها دشوار می‌شود؛ بنابراین مرا چنین به نظر رسید که نخست تقسیمات فلکى را که در این دیوان متفرق است، همه را در یک ‎جا جمع کنم و توضیح کافى راجع به آنها بدهم و سپس فرهنگ مختصرى براى لغات فارسى و تازى این کتاب بنویسم تا خوانندگان را استفاده از این کتاب آسان شود و چون بهره‎مندى از اشعار عربى این کتاب مخصوص به ادباست و آنها خود نیازمند به فرهنگ نیستند یا اگر باشند وسائل آن فراهم دارند، راجع به قصاید عربى این کتاب که این قسمت هم در باب خود عالى و ممتاز است، خوضى نشد و از لغات و ترکیبات آن چیزى ننوشتم. اینک‎ صورت تقسیمات فلکى و فرهنگ غریب این دیوان ضمیمه است که در آخر کتاب طبع شود»<ref>مقدمه محقق، صفحات د تا ز</ref>.
در مقابل ناصرخسرو گفته؛ هریک‎ از اینها در باب خود کم‌نظیر است. ‎خلاصه این دیوان یک‎ بنیان ادبى است بسیار نفیس و مفید که حیف بود اگر از میان می‌رفت. چیزى که هست شاعر چون ادبیات دو زبان فارسى و تازى را خوب می‌دانسته، لغاتى از هر دو زبان در اشعارش آمده که فهم معانى آنها براى بسیارى از خوانندگان جز به یارى فرهنگ‎ها میسّر نمی‌شود و نیز چون اسامى تقسیمات فلکى و ستارگان ثابت و سیار را در شعر خود بسیار آورده، کسانی که اطّلاع کافى از نجوم نداشته باشند، فهم بسیارى از این اشعار بر آنها دشوار می‌شود؛ بنابراین مرا چنین به نظر رسید که نخست تقسیمات فلکى را که در این دیوان متفرق است، همه را در یک ‎جا جمع کنم و توضیح کافى راجع به آنها بدهم و سپس فرهنگ مختصرى براى لغات فارسى و تازى این کتاب بنویسم تا خوانندگان را استفاده از این کتاب آسان شود و چون بهره‌مندى از اشعار عربى این کتاب مخصوص به ادباست و آنها خود نیازمند به فرهنگ نیستند یا اگر باشند وسائل آن فراهم دارند، راجع به قصاید عربى این کتاب که این قسمت هم در باب خود عالى و ممتاز است، خوضى نشد و از لغات و ترکیبات آن چیزى ننوشتم. اینک‎ صورت تقسیمات فلکى و فرهنگ غریب این دیوان ضمیمه است که در آخر کتاب طبع شود»<ref>مقدمه محقق، صفحات د تا ز</ref>.


از اشعار اوست:
از اشعار اوست:
خط ۷۲: خط ۷۳:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''ابر گوهربار باز از طرف هامون''|2='' می‌رسد با دامنى پردرّ مکنون''}}
{{ب|''ابر گوهربار باز از طرف هامون''|2='' می‌رسد با دامنى پردرّ مکنون''}}
{{ب|''گشته چونان کآذر بر زین زره‎پوش''|2=''تا زند بر لشکر بهمن شبیخون''}}
{{ب|''گشته چونان کآذر بر زین زره‌پوش''|2=''تا زند بر لشکر بهمن شبیخون''}}
{{ب|''تاخت بر صحرا یکى وز ترک‎تازش ''|2='' خاک‎ دشت از خون بهمن گشت گلگون''}}
{{ب|''تاخت بر صحرا یکى وز ترک‎تازش ''|2='' خاک‎ دشت از خون بهمن گشت گلگون''}}
{{ب|''گر نه کشته گشته بهمن از چه باشد''|2='' کبک‎ و آهو را سُم و منقار در خون''}}
{{ب|''گر نه کشته گشته بهمن از چه باشد''|2='' کبک‎ و آهو را سُم و منقار در خون''}}
خط ۹۰: خط ۹۱:
{{ب|''باده را تاک‎ از پى پختن ضمان شد''|2=''ویژه ایدون کز شکوفه یافت ارمون''}}
{{ب|''باده را تاک‎ از پى پختن ضمان شد''|2=''ویژه ایدون کز شکوفه یافت ارمون''}}
{{ب|''باد چون تعویذخوان هر دم به گلشن''|2=''می‌دمد پیرامن ازهار افسون''}}
{{ب|''باد چون تعویذخوان هر دم به گلشن''|2=''می‌دمد پیرامن ازهار افسون''}}
{{ب|''آن‎چنان کز دست دستور سخى‎دل''|2=''می‎بریزد ز ابر نیسان دُر همیدون''}}
{{ب|''آن‎چنان کز دست دستور سخى‎دل''|2=''می‌بریزد ز ابر نیسان دُر همیدون''}}
{{ب|''سرور اهل کرم کز طبع رادش ''|2=''می‌رسد دود دل دریا به گردون''}}
{{ب|''سرور اهل کرم کز طبع رادش ''|2=''می‌رسد دود دل دریا به گردون''}}
{{ب|''گر بسنجد عشرى از محصول جودش ''|2=''بشکند گردون گردان را فرسطون''}}
{{ب|''گر بسنجد عشرى از محصول جودش ''|2=''بشکند گردون گردان را فرسطون''}}
خط ۱۰۰: خط ۱۰۱:
{{ب|''پاس او حضى است گیتى را که در وى''|2=''نیست دزد فتنه را یاراى راهون''}}
{{ب|''پاس او حضى است گیتى را که در وى''|2=''نیست دزد فتنه را یاراى راهون''}}
{{ب|''بر سر فرماندهان دهر دارد''|2=''خاک‎ پایش رتبه تاج فریدون''}}
{{ب|''بر سر فرماندهان دهر دارد''|2=''خاک‎ پایش رتبه تاج فریدون''}}
{{ب|''مهرش اندر تربیت در کام افعى''|2=''داده زهر جان‎گزا را طبع اپیون''}}
{{ب|''مهرش اندر تربیت در کام افعى''|2=''داده زهر جان‌گزا را طبع اپیون''}}
{{ب|''با پناه او چه باک‎ ار دهر فتّان''|2='' با علوّ او چه غم گردون اگر دون''}}
{{ب|''با پناه او چه باک‎ ار دهر فتّان''|2='' با علوّ او چه غم گردون اگر دون''}}
{{ب|''چون به دفع خصم شاه از خطّه رى''|2=''خیمه افرازد همى بر طرف جیحون''}}
{{ب|''چون به دفع خصم شاه از خطّه رى''|2=''خیمه افرازد همى بر طرف جیحون''}}
خط ۱۰۶: خط ۱۰۷:
{{ب|''تفته گردد روى دشت از برق نیزه''|2=''گفته گردد پشت خاک‎ از سمّ‎ ارغون''}}
{{ب|''تفته گردد روى دشت از برق نیزه''|2=''گفته گردد پشت خاک‎ از سمّ‎ ارغون''}}
{{ب|''ایمنى را گشت تاریخى ز عهدش''|2='' تازه گیتى را زهى تاریخ میمون''}}
{{ب|''ایمنى را گشت تاریخى ز عهدش''|2='' تازه گیتى را زهى تاریخ میمون''}}
{{ب|''در مدیحش شاعران و نکته‎سنجان''|2=''من وراء الحُجب عميانا ينادون''}}
{{ب|''در مدیحش شاعران و نکته‌سنجان''|2=''من وراء الحُجب عميانا ينادون''}}
{{ب|''گه فلک‎ گاهى ملک‎ خوانند او را''|2=''قد تعالى شأنه عمّا يقولُون''}}
{{ب|''گه فلک‎ گاهى ملک‎ خوانند او را''|2=''قد تعالى شأنه عمّا يقولُون''}}
{{ب|''نیست او یزدان ولى باشد منزّه''|2=''همچو یزدان ذاتش از چند و چه و چون''}}
{{ب|''نیست او یزدان ولى باشد منزّه''|2=''همچو یزدان ذاتش از چند و چه و چون''}}
خط ۱۱۷: خط ۱۱۸:


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
این اثر به خط جواد شریفی (ملک‎الخطاطین) در 1316 نوشته شده و در 1356 در چاپخانه اعلمی از روی همان نسخه چاپ شده است.<ref>ر.ک: همان، ص260</ref>.
این اثر به خط جواد شریفی (ملک‌الخطاطین) در 1316 نوشته شده و در 1356 در چاپخانه اعلمی از روی همان نسخه چاپ شده است.<ref>ر.ک: همان، ص260</ref>.


چون فهم اشعار نیاز به درک صورت‎های فلکی و آشنایی با برخی لغات داشته، محقق کتاب، این دو مورد (تقسیمات فلکی و فرهنگ لغات اشعار فارسی به‎ترتیب الفبا) را در انتهای اشعار به کتاب افزوده است.<ref>ر.ک: همان، ص229-260</ref>.
چون فهم اشعار نیاز به درک صورت‎های فلکی و آشنایی با برخی لغات داشته، محقق کتاب، این دو مورد (تقسیمات فلکی و فرهنگ لغات اشعار فارسی به‌ترتیب الفبا) را در انتهای اشعار به کتاب افزوده است.<ref>ر.ک: همان، ص229-260</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۲۸: خط ۱۲۹:
   
   
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۱۳۸: خط ۱۴۰:
   
   
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده:سال97-25شهریور الی24 مهر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش