پرش به محتوا

روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎س' به 'ن‌س'
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎س' به 'ن‌س')
خط ۵۵: خط ۵۵:
در ادامه می‌گوید:
در ادامه می‌گوید:


[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] تعبیرات «حکمت مشرقیه» و «حکمت مشارقه» و «حکمت اشراق» را به‎تناوب به کار مى‎برد. از طرف دیگر، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] نیز قصد تدوین حکمة المشرقیه‌اى داشته که ناتمام مانده است؛ و این خود، مطلبى است که هرکس به تحقیق در سیر افکار فلسفى در ایران پرداخته، به نحوى نظر دقت او بدان جلب گردیده و خواسته است ببیند که آیا در این زمینه، میان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و سهروردى چه رابطه‌اى در کار بوده است؟<ref>همان، ص31</ref>.
[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] تعبیرات «حکمت مشرقیه» و «حکمت مشارقه» و «حکمت اشراق» را به‎تناوب به کار مى‎برد. از طرف دیگر، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] نیز قصد تدوین حکمة المشرقیه‌اى داشته که ناتمام مانده است؛ و این خود، مطلبى است که هرکس به تحقیق در سیر افکار فلسفى در ایران پرداخته، به نحوى نظر دقت او بدان جلب گردیده و خواسته است ببیند که آیا در این زمینه، میان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و سهروردى چه رابطه‌اى در کار بوده است؟<ref>همان، ص31</ref>.


سپس خود چنین جواب می‌دهد:
سپس خود چنین جواب می‌دهد:


دراین‎باره، گواهى صريح خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را که البته از هرگونه شهادت ديگرى موثق‎تر خواهد بود، در دست داریم، وى در یکى از نخستین فصول منطق مطارحات (ذیل صفحه 195 جلد اول آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، چاپ این‎جانب) در بحث از این‎که ماهیات بسیط را به حد تعریف نمى‎توان کرد، خواننده را به کراسه‌ها (دفترها) یى مراجعه مى‎دهد که اصل آن‎ها را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] به مشرقیین نسبت داده است و به صورتى پراکنده و ناتمام موجود است. سپس مى‎گوید:
دراین‎باره، گواهى صريح خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را که البته از هرگونه شهادت ديگرى موثق‎تر خواهد بود، در دست داریم، وى در یکى از نخستین فصول منطق مطارحات (ذیل صفحه 195 جلد اول آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، چاپ این‎جانب) در بحث از این‎که ماهیات بسیط را به حد تعریف نمى‎توان کرد، خواننده را به کراسه‌ها (دفترها) یى مراجعه مى‎دهد که اصل آن‎ها را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] به مشرقیین نسبت داده است و به صورتى پراکنده و ناتمام موجود است. سپس مى‎گوید:


و این کراسه‌ها، هرچند او نسبت آن‎ها را به مشرقیین داده است، لیکن عیناً از قواعد مشائین و حکمت عامه است؛ جز این‎که او در بسیارى از موارد، عبارت را تغییر داده و یا در بعضى از فروع تا یک اندازه تصرف کرده است؛ تصرفى بدان اندازه که مطالب این کتاب با کتب دیگر او، مباینت قابل‎توجه و نیز با اصل مشرقى مقرر در عهد خسروانیان تقرر پیدا نمى‎کند و خطب عظیم و حکمت خاصه، همین (اصل مشرقى) است.
و این کراسه‌ها، هرچند او نسبت آن‎ها را به مشرقیین داده است، لیکن عیناً از قواعد مشائین و حکمت عامه است؛ جز این‎که او در بسیارى از موارد، عبارت را تغییر داده و یا در بعضى از فروع تا یک اندازه تصرف کرده است؛ تصرفى بدان اندازه که مطالب این کتاب با کتب دیگر او، مباینت قابل‎توجه و نیز با اصل مشرقى مقرر در عهد خسروانیان تقرر پیدا نمى‎کند و خطب عظیم و حکمت خاصه، همین (اصل مشرقى) است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
و قصد ما در این کتاب، جز تتمیم روش‎هاى مشائین و تفریع و تهذیب آن‎ها نیست و این روش‎ها عبارت از حکمت عامه و براى اهل بحث است. هرچند در این کتاب، گاهى نکته‌هاى پراکنده ذوقى شریف نیز آورده شده است، ولى خطب (امر) عظیم، در کتاب ما به نام [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] که مشتمل بر اصول شریف است، مرموز است.
و قصد ما در این کتاب، جز تتمیم روش‎هاى مشائین و تفریع و تهذیب آن‎ها نیست و این روش‎ها عبارت از حکمت عامه و براى اهل بحث است. هرچند در این کتاب، گاهى نکته‌هاى پراکنده ذوقى شریف نیز آورده شده است، ولى خطب (امر) عظیم، در کتاب ما به نام [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] که مشتمل بر اصول شریف است، مرموز است.


مطلب را صریح‎تر از این، تأکید نمى‎توان کرد. در نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] البته در مقام طرح یک «حکمت مشرقى» بوده، الا این‎که واجد اصل مشرقى و واصل بدان نبوده و بنابراین «کراسه‌ها» ى او بى‎اصل و به هر صورت، ناقص بوده است و اصل مشرقى همان است که از طرف حکماى قدیم ایران و خسروانیان تأسیس یافته بوده است و او چنین نتیجه مى‎گیرد که: براى وقوف به قواعد این حکمت مشرقى، باید پس از تحصیل حکمت بحثى، به‎منظور اکتساب ملکه تهذیب لطایف حکمت الهى از شوائب مباحثات و مجادلات بى‎حاصلى که متأخرین مشائین و متکلمین بر آن افزوده‌اند، به کسى که واجد این قواعد و تابع مؤسسین آن‎ها است و توفیق الهى، او را وارث معنوى حکماى قدیم ایران قرار داده و بنابراین به خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] مراجعه کرد. در اینجا، پیوند مقرر میان اصل مشرقى و حکمت اشراق، نیک مشهود است. با بیان کیفیت دقیقى است که بدان این پیوند برقرار گردیده که به قلب دستگاه سهروردى راه توانیم یافت<ref>همان، ص32-35</ref>.
مطلب را صریح‎تر از این، تأکید نمى‎توان کرد. در نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] البته در مقام طرح یک «حکمت مشرقى» بوده، الا این‎که واجد اصل مشرقى و واصل بدان نبوده و بنابراین «کراسه‌ها» ى او بى‎اصل و به هر صورت، ناقص بوده است و اصل مشرقى همان است که از طرف حکماى قدیم ایران و خسروانیان تأسیس یافته بوده است و او چنین نتیجه مى‎گیرد که: براى وقوف به قواعد این حکمت مشرقى، باید پس از تحصیل حکمت بحثى، به‎منظور اکتساب ملکه تهذیب لطایف حکمت الهى از شوائب مباحثات و مجادلات بى‎حاصلى که متأخرین مشائین و متکلمین بر آن افزوده‌اند، به کسى که واجد این قواعد و تابع مؤسسین آن‎ها است و توفیق الهى، او را وارث معنوى حکماى قدیم ایران قرار داده و بنابراین به خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] مراجعه کرد. در اینجا، پیوند مقرر میان اصل مشرقى و حکمت اشراق، نیک مشهود است. با بیان کیفیت دقیقى است که بدان این پیوند برقرار گردیده که به قلب دستگاه سهروردى راه توانیم یافت<ref>همان، ص32-35</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش