پرش به محتوا

أدب المجالسة و حمد اللسان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ل‎ا' به 'ل‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ل‎ا' به 'ل‌ا')
خط ۴۲: خط ۴۲:
این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق هم‎نشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشم‎پوشی است. این‎ها موضوعات محوری است که مدار موضوع اساسی که عبارت از «جلسه و آداب آن» است می‎چرخد و از آن نشئت گرفته یا مرتبط با آن است؛ لکن نویسنده از آن محوری برای سخن پیرامون بلاغت، نحو، اعراب و ادب و عفو و غضب و صمت برگزیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص 23]</ref>‎.
این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق هم‎نشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشم‎پوشی است. این‎ها موضوعات محوری است که مدار موضوع اساسی که عبارت از «جلسه و آداب آن» است می‎چرخد و از آن نشئت گرفته یا مرتبط با آن است؛ لکن نویسنده از آن محوری برای سخن پیرامون بلاغت، نحو، اعراب و ادب و عفو و غضب و صمت برگزیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص 23]</ref>‎.


در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب آن‎ها، حدیثی دو کلمه‌ای با عبارت «المجالس بالأمانة» نقل‎ شده‎ است. این حدیث را کلینی (م329ق) در کتاب العشرة الکافی، فیض کاشانی (م1091ق) در ذیل آداب المجالسة الوافی، مجلسی (م1111ق) در آداب مجلس بحارالانوار، بیهقی (م458ق) در الآداب و ابن‎ عبد‎ البر (م467ق) در أدب المجالسة و حق الجلیس و... آورده‌اند. بیشتر رویکرد به این خبر -همان‎گونه که علمای پیشین فهمیده‌اند- اخلاقی است و فقیهان، تا جایی که بررسی شده، در‎ کتاب‌های‎ فقهی‎ و یا باب‌های خاص فقهی از آن بحث نکرده‌اند؛ هرچند‎ ممکن است فقیهانی به مناسبت، در بحث‎هایی به آن استناد کرده باشند. بااین‎حال، کسانی از آن‎ به‎عنوان‎ یک اصل و قاعدۀ فقهی یاد کرده‌اند. [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] در ابتدای باب مذکور که اولین باب کتاب نیز هست، در روایتی از رسول‎الله(ص) چنین می‌نویسد: «مجلس‎ها امانت‎اند، و دو کس که با هم در یک مجلس می‌نشینند، در امان خدای‎ عزیز‎ و جلیل هستند، و هرگاه از هم جدا شدند، هر یک از آن‎ دو‎ باید حرف هم‎مجلسش را پنهان نگه دارد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55133/7 ر.ک: مرادی، محمد، ص7]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/30 متن کتاب ص 30]</ref>‎.
در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب آن‎ها، حدیثی دو کلمه‌ای با عبارت «المجالس بالأمانة» نقل‎ شده‎ است. این حدیث را کلینی (م329ق) در کتاب العشرة الکافی، فیض کاشانی (م1091ق) در ذیل آداب المجالسة الوافی، مجلسی (م1111ق) در آداب مجلس بحارالانوار، بیهقی (م458ق) در الآداب و ابن‎ عبد‎ البر (م467ق) در أدب المجالسة و حق الجلیس و... آورده‌اند. بیشتر رویکرد به این خبر -همان‎گونه که علمای پیشین فهمیده‌اند- اخلاقی است و فقیهان، تا جایی که بررسی شده، در‎ کتاب‌های‎ فقهی‎ و یا باب‌های خاص فقهی از آن بحث نکرده‌اند؛ هرچند‎ ممکن است فقیهانی به مناسبت، در بحث‎هایی به آن استناد کرده باشند. بااین‎حال، کسانی از آن‎ به‎عنوان‎ یک اصل و قاعدۀ فقهی یاد کرده‌اند. [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] در ابتدای باب مذکور که اولین باب کتاب نیز هست، در روایتی از رسول‌الله(ص) چنین می‌نویسد: «مجلس‎ها امانت‎اند، و دو کس که با هم در یک مجلس می‌نشینند، در امان خدای‎ عزیز‎ و جلیل هستند، و هرگاه از هم جدا شدند، هر یک از آن‎ دو‎ باید حرف هم‎مجلسش را پنهان نگه دارد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55133/7 ر.ک: مرادی، محمد، ص7]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/30 متن کتاب ص 30]</ref>‎.


در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسول‎الله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد او به نیکی سخن می‌گوید و در آسایش قرار می‌گیرد یا سکوت می‌کند و سلامت می‎ماند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/42 ر.ک: همان، ص 42]</ref>‎. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی می‌رسد که شمشیر نمی‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/44 ر.ک: همان، ص 44]</ref>‎.
در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسول‌الله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد او به نیکی سخن می‌گوید و در آسایش قرار می‌گیرد یا سکوت می‌کند و سلامت می‎ماند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/42 ر.ک: همان، ص 42]</ref>‎. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی می‌رسد که شمشیر نمی‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/44 ر.ک: همان، ص 44]</ref>‎.


باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/51 ر.ک: همان، ص 51]</ref>‎. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/53 ر.ک: همان، ص 53]</ref>‎.
باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/51 ر.ک: همان، ص 51]</ref>‎. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/53 ر.ک: همان، ص 53]</ref>‎.
خط ۵۰: خط ۵۰:
عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/103 ر.ک: همان، ص 103]</ref>‎. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابی‎طالب(ع) نقل شده است: یعنی آن‎ها را ادب کن و تعلیم بده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/106 ر.ک: همان، ص 106]</ref>‎. در دومین کلام از باب بعد نیز از آنحضرت چنین روایت شده است: این دل‎ها همانند تن‎ها، خسته و افسرده می‌شوند. براى رفع ملالت و افسردگى آن‎ها سخنان حکمت‎آمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/107 ر.ک: همان، ص 107]</ref>‎.
عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/103 ر.ک: همان، ص 103]</ref>‎. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابی‎طالب(ع) نقل شده است: یعنی آن‎ها را ادب کن و تعلیم بده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/106 ر.ک: همان، ص 106]</ref>‎. در دومین کلام از باب بعد نیز از آنحضرت چنین روایت شده است: این دل‎ها همانند تن‎ها، خسته و افسرده می‌شوند. براى رفع ملالت و افسردگى آن‎ها سخنان حکمت‎آمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/107 ر.ک: همان، ص 107]</ref>‎.


غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسول‎الله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/119 ر.ک: همان، ص 119]</ref>‎.
غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسول‌الله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/119 ر.ک: همان، ص 119]</ref>‎.


کتاب با کلامی از سلیمان نبی(ع) به پایان آمده است. در این سخن حکیمانه می‌خوانیم: آنچه به مردم عطا شد و آنچه عطا نشد به ما عطا شد؛ آنچه به مردم تعلیم شد و آنچه تعلیم نشد به ما تعلیم شد؛ پس چیزی بهتر از عفو و عدل به هنگام رضایت و غضب ندیدیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/120 ر.ک: متن کتاب، 120]</ref>‎.
کتاب با کلامی از سلیمان نبی(ع) به پایان آمده است. در این سخن حکیمانه می‌خوانیم: آنچه به مردم عطا شد و آنچه عطا نشد به ما عطا شد؛ آنچه به مردم تعلیم شد و آنچه تعلیم نشد به ما تعلیم شد؛ پس چیزی بهتر از عفو و عدل به هنگام رضایت و غضب ندیدیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/120 ر.ک: متن کتاب، 120]</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش