۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
جز (جایگزینی متن - 'لا' به 'لا') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان غزلیات اسیر شهرستانی'''، سروده [[اسير شهرستاني، جلال بن مؤمن| | '''دیوان غزلیات اسیر شهرستانی'''، سروده [[اسير شهرستاني، جلال بن مؤمن|جلالالدین بن میرزا مؤمن اسیر شهرستانی]]، است. آنچه در این کتاب گردآوری شده، مجموعه سرودههای این شاعر توانمند است در قالب غزلیات، غزلیات ناتمام و ابیات پراکنده. | ||
این مجموعه گرانسنگ به اهتمام [[غلامحسین شریفی ولدانی]] تصحیح و تحقیق شده است. | این مجموعه گرانسنگ به اهتمام [[غلامحسین شریفی ولدانی]] تصحیح و تحقیق شده است. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
اهمیت [[اسير شهرستاني، جلال بن مؤمن|اسیر]] در آن است که بنیاد معانی خود را چنان بر تخیل و توهم نهاده است که هیچ مضمون و نکتهای در سخنش خالی از آن نیست، بلکه هریک از آنها مسبوق به تصورات دور و دراز و مضمونجوییهای باریک از همه آن چیزهاست که گرداگرد او یا در محیط دید و درک او وجود دارد. ناگهان آهوخرام، کبکرفتار، | اهمیت [[اسير شهرستاني، جلال بن مؤمن|اسیر]] در آن است که بنیاد معانی خود را چنان بر تخیل و توهم نهاده است که هیچ مضمون و نکتهای در سخنش خالی از آن نیست، بلکه هریک از آنها مسبوق به تصورات دور و دراز و مضمونجوییهای باریک از همه آن چیزهاست که گرداگرد او یا در محیط دید و درک او وجود دارد. ناگهان آهوخرام، کبکرفتار، گلاندامی از برابرش میگذرد، جلوه روشن و دلانگیز او نوری بر دیده زیباپسند شاعر میافکند؛ آن نور برقی میشود و در خرمن خاک میافتد و آن را شعلهور میسازد و آن شعله در شش جهت عالم میافتد، آن را به خاک و خاک را به غبار تبدیل میکند و در فضا به پرواز درمیآورد و محو میکند و شاعر در چنین تخیلی میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''شش جهت مشت غباری شد و پرواز گرفت''|2=''برق جولان که در خرمن خاک افتاده است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه هجده</ref>. | {{ب|''شش جهت مشت غباری شد و پرواز گرفت''|2=''برق جولان که در خرمن خاک افتاده است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه هجده</ref>. |
ویرایش