۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یپ' به 'یپ') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری یزدی]]، به بخشبندی ویژهای در بحث از هستی قائل بودند که به عبارت بود از «اطلاق قسمی» و «اطلاق مقسمی» او «وجود مطلق» و «مطلق وجود» را متمایز از یکدیگر دانسته و بر مبنای این شناسایی، معتقد بود که بسیاری از مشکلات فلسفه شرق و غرب آسان شده و راه اندیشه هستی را برای استنباط و درک واقعیت یکتایی هستی همواره ساخته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 همان، ص6]</ref>. | [[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری یزدی]]، به بخشبندی ویژهای در بحث از هستی قائل بودند که به عبارت بود از «اطلاق قسمی» و «اطلاق مقسمی» او «وجود مطلق» و «مطلق وجود» را متمایز از یکدیگر دانسته و بر مبنای این شناسایی، معتقد بود که بسیاری از مشکلات فلسفه شرق و غرب آسان شده و راه اندیشه هستی را برای استنباط و درک واقعیت یکتایی هستی همواره ساخته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 همان، ص6]</ref>. | ||
ایشان در هرم هستی بر این باور است که مراتب متفاوت هستی در هرم انتولوژیک توحیدی ایشان، در عین اختلاف و کثرت و گوناگونیها و میناگریهای ظهور و تجلیات از یکسو و اختلاف در شدت و ضعف و پیشی و پسی از سوی دیگر، همه از یک وحدت ناگسستنی و اینهمانی عینی و تحققی سرچشمه | ایشان در هرم هستی بر این باور است که مراتب متفاوت هستی در هرم انتولوژیک توحیدی ایشان، در عین اختلاف و کثرت و گوناگونیها و میناگریهای ظهور و تجلیات از یکسو و اختلاف در شدت و ضعف و پیشی و پسی از سوی دیگر، همه از یک وحدت ناگسستنی و اینهمانی عینی و تحققی سرچشمه میگیرد. نظریه هندسی هرم هستی و انتولوژی توحیدی زیربنای تمام تحلیلهای دیگر مرحوم حائری در مباحث جهانشناسی و جامعهشناسی و حقوق بشر و انسانشناسی و سیاست مدرن و مباحث نفس است و لذا از اهمیت بنیادی در میان آثار ایشان برخوردار است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 همان] </ref>. | ||
[[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]] در ذیل بحث از قاعده الواحد و ارتباط آن با نظریه هرم هستی، با تفکیک علیت از صدور، بحث هیوم در خصوص علت و معلول را بحثی در حیطه نخست یعنی علیت میداند نه در حیطه بحث از صدور و افاضه. این تفکیک برای بحث از نظریه هرم هستی از اهمیت بسیاری برخوردار است. گذشته از این، برای [[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]]، یکی از انگیزههای تألیف هرم هستی، فقدان این تصور است که وجود دارای مراتب است. ایشان بر این باور است که این تمایز در فلسفه غرب بهخوبی مطرح نشده است. ازاینرو در بخشهای ابتدایی این کتاب، کیفیت تصور فیلسوفان غرب از مفهوم وجود مطرح میشود و بدین نتیجه رهنمون میشود که اندیشمندان غربی تقسیمات ارسطویی درباره وجود اشتباه بزرگی کردهاند و بر اساس این اشتباه بزرگ تاریخی، نتایج مختلف و بعضاً پارادوکسیکالی در هستیشناسی گرفتهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/7 همان، ص7]</ref>. | [[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]] در ذیل بحث از قاعده الواحد و ارتباط آن با نظریه هرم هستی، با تفکیک علیت از صدور، بحث هیوم در خصوص علت و معلول را بحثی در حیطه نخست یعنی علیت میداند نه در حیطه بحث از صدور و افاضه. این تفکیک برای بحث از نظریه هرم هستی از اهمیت بسیاری برخوردار است. گذشته از این، برای [[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]]، یکی از انگیزههای تألیف هرم هستی، فقدان این تصور است که وجود دارای مراتب است. ایشان بر این باور است که این تمایز در فلسفه غرب بهخوبی مطرح نشده است. ازاینرو در بخشهای ابتدایی این کتاب، کیفیت تصور فیلسوفان غرب از مفهوم وجود مطرح میشود و بدین نتیجه رهنمون میشود که اندیشمندان غربی تقسیمات ارسطویی درباره وجود اشتباه بزرگی کردهاند و بر اساس این اشتباه بزرگ تاریخی، نتایج مختلف و بعضاً پارادوکسیکالی در هستیشناسی گرفتهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/7 همان، ص7]</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نگارنده در بخش نخست کتاب، بحث هستیشناسی را به میان آورده و شناخت هستی را سرسلسله علوم و مبدأ المبادی همه شناختها معرفی میکند و بیان میدارد که قبل از ورود در بررسی تطبیقی باید از مشرب حکمای اسلامی در این مبحث اطلاع بیشتری داشته باشیم تا بعد با یک شناخت بهتر و عمیقتر مکاتب غرب را بتوانیم بررسی نماییم و مصطلحات آن را بفهمیم که چه هستند و چه میخواهند بگویند. | نگارنده در بخش نخست کتاب، بحث هستیشناسی را به میان آورده و شناخت هستی را سرسلسله علوم و مبدأ المبادی همه شناختها معرفی میکند و بیان میدارد که قبل از ورود در بررسی تطبیقی باید از مشرب حکمای اسلامی در این مبحث اطلاع بیشتری داشته باشیم تا بعد با یک شناخت بهتر و عمیقتر مکاتب غرب را بتوانیم بررسی نماییم و مصطلحات آن را بفهمیم که چه هستند و چه میخواهند بگویند. | ||
در بحث بعدی مؤلف در مورد تقسیمات [[ارسطو]]یی از هستی، بیان میدارد که ارسطو معتقد است جوهر یک مصداق از مصادیق و انقسامات وجود است ولی فلاسفه غرب | در بحث بعدی مؤلف در مورد تقسیمات [[ارسطو]]یی از هستی، بیان میدارد که ارسطو معتقد است جوهر یک مصداق از مصادیق و انقسامات وجود است ولی فلاسفه غرب میگویند که در کلمات ارسطو وجود، تعریف به جوهر شده است و گاهی در خود کلام [[ارسطو]] هم از نظر حکمای غرب اختلاف است، زیرا بعضی وقتها او میگوید وجود مستقل، جوهر است و گاهی وجود را مثال میزند به وجود در شیء دیگر، مثل وجود اعراض که در شیء دیگر است. نگارنده پس از جمعبندی بحث، مطالب بیان شده را مقدمهای میداند برای این نکته که اقسام و مصادیق عینی وجود غیر از خود مفهوم و تعریف مفهوم وجود است، اقسام وجود را حکمای اسلامی بدین گونه تفصیل دادهاند: | ||
# وجود محلولی مستقل؛ | # وجود محلولی مستقل؛ | ||
# وحود ناعتی (رابطی)؛ | # وحود ناعتی (رابطی)؛ | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
حکمای اسلامی این اقسام را تعریف میکنند که در حقیقت در اینجا وجود به معنای وجود است یعنی ماهیاتی که متلبس به وجود شده و میشوند و لباس وجود پوشیده و میپوشند، از این سه قسم خارج نیستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/2 ر.ک: همان، ص2-6]</ref>. | حکمای اسلامی این اقسام را تعریف میکنند که در حقیقت در اینجا وجود به معنای وجود است یعنی ماهیاتی که متلبس به وجود شده و میشوند و لباس وجود پوشیده و میپوشند، از این سه قسم خارج نیستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/2 ر.ک: همان، ص2-6]</ref>. | ||
مبحث بعدی از بخش اول در موضوع بیان معنای «استی» است که نویسنده پس از بیان مقدماتی بر این باور است که سلسله موجودات دارای دو جنبه هستند و مثل حیوانی که دو زیستی است اینها هم وجود محلولی دارند مثل وجودات جواهر و هم وجود رابط دارند؛ یعنی است، در این موارد دو حالت پیدا میکند گاهی به معنای هستی است که آن به معنای وجود محلولی است و به شکل اسم مستقل به کار میرود و شما هست را بهطور مستقل در نظر | مبحث بعدی از بخش اول در موضوع بیان معنای «استی» است که نویسنده پس از بیان مقدماتی بر این باور است که سلسله موجودات دارای دو جنبه هستند و مثل حیوانی که دو زیستی است اینها هم وجود محلولی دارند مثل وجودات جواهر و هم وجود رابط دارند؛ یعنی است، در این موارد دو حالت پیدا میکند گاهی به معنای هستی است که آن به معنای وجود محلولی است و به شکل اسم مستقل به کار میرود و شما هست را بهطور مستقل در نظر میگیرید آنهم بهصورت تجربی نه تجردی؛ و گاهی همان وجود را برای موضوعش صفت قرار میدهید و حالت استی پیدا میکند؛ خلاصه اینکه اعراض هم هستی دارند و هم استی و هستی آنها در حقیقت همان استی است (الاعراض وجودها فی انفسها عین وجودها لغیرها). | ||
در ادامه مؤلف به مبحث وجود رابط و سخنان فیلسوفانی چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در مورد وجود رابط اشاره میکند و معنای رابطه در هستیها را تشریح میکند و در نهایت به موضوع تقسیمات هستی بازگشت کرده و پس از تبیین نظرات حکمای اسلامی در مورد انواع وجود، به نظرات حکمای غربی پیرامون این موضوع میپردازد. | در ادامه مؤلف به مبحث وجود رابط و سخنان فیلسوفانی چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در مورد وجود رابط اشاره میکند و معنای رابطه در هستیها را تشریح میکند و در نهایت به موضوع تقسیمات هستی بازگشت کرده و پس از تبیین نظرات حکمای اسلامی در مورد انواع وجود، به نظرات حکمای غربی پیرامون این موضوع میپردازد. | ||
کانت مدعی است وجود یک محلول نیست و اصولاً وجود محلولی را منکر میشود و این یکی از شعارهای فلسفه کانت است که | کانت مدعی است وجود یک محلول نیست و اصولاً وجود محلولی را منکر میشود و این یکی از شعارهای فلسفه کانت است که میگوید وجود محلول نیست و مقصودش از بیان این جمله این است که وجود چیزی را به شیء اضافه نمیکند و محلول حقیقی آنچنان چیزی است که شیء را بر موضوع آن هم در خارج از ذهن علاوه کند و پیشرفتی در شیء به وجود آورد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 ر.ک: همان، ص6-21]</ref>. | ||
در بخش دوم از کتاب مؤلف به مقایسه انتولوژی غربی و هستیشناسی اسلامی پرداخته و سخنان و باورهای حکمای اسلامی و تفاوتهای آن را با نظریات غربی مطرح میکند، البته در بحث وجود محلولی نظریه کانت مبنی بر اینکه وجود محلولی در خارج بر ماهیت نمیافزاید را موردقبول فلاسفه اسلامی میداند؛ و در فلسفه اسلامی این مطلب بهعنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده که وجود در حمل شایع صناعی عین ماهیت در خارج از ذهن است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/24 ر.ک: همان، ص24-39]</ref>. | در بخش دوم از کتاب مؤلف به مقایسه انتولوژی غربی و هستیشناسی اسلامی پرداخته و سخنان و باورهای حکمای اسلامی و تفاوتهای آن را با نظریات غربی مطرح میکند، البته در بحث وجود محلولی نظریه کانت مبنی بر اینکه وجود محلولی در خارج بر ماهیت نمیافزاید را موردقبول فلاسفه اسلامی میداند؛ و در فلسفه اسلامی این مطلب بهعنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده که وجود در حمل شایع صناعی عین ماهیت در خارج از ذهن است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/24 ر.ک: همان، ص24-39]</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
مؤلف از هستیهای تجربی سخن به میان آورده؛ در رابطه با مسائل آنتولوژی تئوری راسل بیارتباط با آنتولوژی اسلامی نیست. تئوری راسل هرچند که راجع به وجودات شخصیه است ولی محتوای تئوری و ابعاد حاصله از آن خیلی بیشتر از آن است که در آغاز طرح شده است. مؤلف ضمن اینکه تئوری راسل را تجزیهوتحلیل میکند، این تئوری را با فلسفه اسلامی مقایسه میکند. | مؤلف از هستیهای تجربی سخن به میان آورده؛ در رابطه با مسائل آنتولوژی تئوری راسل بیارتباط با آنتولوژی اسلامی نیست. تئوری راسل هرچند که راجع به وجودات شخصیه است ولی محتوای تئوری و ابعاد حاصله از آن خیلی بیشتر از آن است که در آغاز طرح شده است. مؤلف ضمن اینکه تئوری راسل را تجزیهوتحلیل میکند، این تئوری را با فلسفه اسلامی مقایسه میکند. | ||
نگارنده در این بخش در باب رابطه میان کلی و جزئی بیان میدارد که رابطه بین کلی طبیعی و افراد، یک رابطه خاصی است که معیارش حمل شایع صناعی است و با رابطه بین کل و جزء فرق دارد. در فلسفه غرب هنوز هم در منطق ریاضی کلی طبیعی را کلاس | نگارنده در این بخش در باب رابطه میان کلی و جزئی بیان میدارد که رابطه بین کلی طبیعی و افراد، یک رابطه خاصی است که معیارش حمل شایع صناعی است و با رابطه بین کل و جزء فرق دارد. در فلسفه غرب هنوز هم در منطق ریاضی کلی طبیعی را کلاس میگویند و افراد کلی طبیعی را اعضای کلاس میگویند که این از نظر فلسفه اسلامی غلط فاحشی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/74 ر.ک: همان، ص74-98]</ref>. | ||
بخش پنج از کتاب درباره مخروط وجود، در فلسفه اسلامی است و بهعبارتدیگر هدف از این بخش اثبات وحدت وجود اسلامی به زبان فلسفی است تا آنچه به شهود عرفان مشهود است از راه عقل نیز مدلل گردد. وحدت وجود در فلسفه اسلامی غیر از وحدت وجود در عرفان اسلامی است. | بخش پنج از کتاب درباره مخروط وجود، در فلسفه اسلامی است و بهعبارتدیگر هدف از این بخش اثبات وحدت وجود اسلامی به زبان فلسفی است تا آنچه به شهود عرفان مشهود است از راه عقل نیز مدلل گردد. وحدت وجود در فلسفه اسلامی غیر از وحدت وجود در عرفان اسلامی است. |
ویرایش