پرش به محتوا

كشف البراهين في شرح رسالة زاد المسافرين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۴۰: خط ۴۰:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
[[ابن ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین|ابن ابی‎جمهور]] در اصل رساله «زاد المسافرين» می‎نویسد: «فهذه رسالة مشتملة علی ما يجب علی المكلف اعتقاده من العقائد الكلامية و المسائل الأصولية، سمّيتها بزاد المسافرين في أصول الدين»<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص63-64</ref>. ترجمه: «این رساله‌ای است دربردارنده، مباحثی کلامی از اصول اعتقادات که باور به آن بر مکلف واجب است. من، آن را زاد المسافرين في أصول الدين، نام نهادم».
[[ابن ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین|ابن ابی‎جمهور]] در اصل رساله «زاد المسافرين» می‌نویسد: «فهذه رسالة مشتملة علی ما يجب علی المكلف اعتقاده من العقائد الكلامية و المسائل الأصولية، سمّيتها بزاد المسافرين في أصول الدين»<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص63-64</ref>. ترجمه: «این رساله‌ای است دربردارنده، مباحثی کلامی از اصول اعتقادات که باور به آن بر مکلف واجب است. من، آن را زاد المسافرين في أصول الدين، نام نهادم».


وی سپس در توضیح عبارت فوق (در عبارات كشف البراهين که شرح زاد المسافرين است،) می‎نویسد: منظورش از رساله، کتاب است و از عقاید کلامیه، علم کلام<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. وی آنگاه وجوهی را در سبب نام‎گذاری علم کلام به این اسم، ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص64-65</ref>، مراد از مسائل (مبادی، مسائل و موضوعات) را روشن می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref> و وجوهی را در برتری این علم بر سایر علوم ذکر می‎نماید<ref>ر.ک: همان، ص68-69</ref>.
وی سپس در توضیح عبارت فوق (در عبارات كشف البراهين که شرح زاد المسافرين است،) می‌نویسد: منظورش از رساله، کتاب است و از عقاید کلامیه، علم کلام<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. وی آنگاه وجوهی را در سبب نام‎گذاری علم کلام به این اسم، ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص64-65</ref>، مراد از مسائل (مبادی، مسائل و موضوعات) را روشن می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref> و وجوهی را در برتری این علم بر سایر علوم ذکر می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص68-69</ref>.


[[ابن ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین|ابن ابی‎جمهور]]، درباره ترتیب فصول مسائل مطرح‎شده در کتاب، می‎نویسد: مطالب این کتاب در هفت فصل ترتیب یافته است. وجه حصر مباحث در هفت فصل این است که آنچه از آن بحث می‌شود، یا ذات و متعلقات ذات است و یا افعالِ ذات. در بحث از ذات هم یا از تصور آن چیز نزد عقل و تمیّز آن از سایر موجودات صحبت می‌کنیم یا از صفات مختص به آن؛ پس [در این علم] اولین مورد، بحث از اثبات واجب الوجود خواهد بود که فصل اول کتاب به آن پرداخته است. دومین مورد، بحث از صفات است که آن‎هم یا ثبوتیه است و یا سلبیه. بحث از صفات ثبوتیه در فصل دوم و صفات سلبیه در فصل سوم، مطرح می‌گردد [تا اینجا بحث از ذات و متعلقات، یعنی اولین مورد از بحث از شیء بود و اکنون به سراغ مورد بعدی، یعنی افعال می‎رویم]؛ بحث از افعال، یا از افعال مطلق به‎طور عموم است یا از افعال خاص که از اولی در فصل چهارم تحت عنوان عدل بحث می‌شود و اما دومی (افعال خاص)، یا مربوط به سرای دنیا است و یا به زندگانی اخروی ارتباط دارد؛ مباحث مربوط به زندگانی اخروی (یعنی دومین مورد از تقسیم اخیر) در فصل هفتم و تحت عنوان مباحث معاد مطرح می‌گردد و در مباحث مربوط به زندگانی دنیوی، یا بحث از مؤسس شریعت مطرح است و یا از حافظش. بحث از مؤسس شریعت را در مباحث مربوط به نبوت باید مطرح کرد که در فصل پنجم کتاب آمده و بحث از حافظ شریعت نیز در فصل ششم، تحت عنوان مباحث امامت سامان یافته است<ref>ر.ک: همان، ص70-71</ref>.
[[ابن ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین|ابن ابی‎جمهور]]، درباره ترتیب فصول مسائل مطرح‎شده در کتاب، می‌نویسد: مطالب این کتاب در هفت فصل ترتیب یافته است. وجه حصر مباحث در هفت فصل این است که آنچه از آن بحث می‌شود، یا ذات و متعلقات ذات است و یا افعالِ ذات. در بحث از ذات هم یا از تصور آن چیز نزد عقل و تمیّز آن از سایر موجودات صحبت می‌کنیم یا از صفات مختص به آن؛ پس [در این علم] اولین مورد، بحث از اثبات واجب الوجود خواهد بود که فصل اول کتاب به آن پرداخته است. دومین مورد، بحث از صفات است که آن‎هم یا ثبوتیه است و یا سلبیه. بحث از صفات ثبوتیه در فصل دوم و صفات سلبیه در فصل سوم، مطرح می‌گردد [تا اینجا بحث از ذات و متعلقات، یعنی اولین مورد از بحث از شیء بود و اکنون به سراغ مورد بعدی، یعنی افعال می‎رویم]؛ بحث از افعال، یا از افعال مطلق به‎طور عموم است یا از افعال خاص که از اولی در فصل چهارم تحت عنوان عدل بحث می‌شود و اما دومی (افعال خاص)، یا مربوط به سرای دنیا است و یا به زندگانی اخروی ارتباط دارد؛ مباحث مربوط به زندگانی اخروی (یعنی دومین مورد از تقسیم اخیر) در فصل هفتم و تحت عنوان مباحث معاد مطرح می‌گردد و در مباحث مربوط به زندگانی دنیوی، یا بحث از مؤسس شریعت مطرح است و یا از حافظش. بحث از مؤسس شریعت را در مباحث مربوط به نبوت باید مطرح کرد که در فصل پنجم کتاب آمده و بحث از حافظ شریعت نیز در فصل ششم، تحت عنوان مباحث امامت سامان یافته است<ref>ر.ک: همان، ص70-71</ref>.


از حصری که بیان شد، ترتیب قرارگیری مباحث کتاب نیز روشن می‌شود؛ زیرا بحث از ذات و صفات آن به‎نحو تقدم ملزوم بر لازم، بر بحث از افعال تقدم دارد [یعنی افعال لازمه وجود ذات هستند و تا ذاتی نباشد، فعلی سر نخواهد زد؛ ازاین‎رو ذات بر فعل تقدم دارد]. بحث از تصور و تمیّز ذات، در قالب ترتب تصور بر تصدیق، مترتب بر بحث از صفات است [تا تصوری از ذات ممکن نباشد، تصدیق به چیستی و چگونگی صفات ممکن نخواهد بود]. ترتب صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه نیز از نوع ترتب اشرف بر غیر اشرف است [یعنی صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه شرافت دارند]. ترتب افعال مطلقه بر افعال خاصه، از نوع تقدم عام بر خاص و مقدم داشتن بحث از کارهای زندگانی دنیایی بر زندگی اخروی، به دلیل تقدم آن در وجود (یا به‎عبارتی‌دیگر، تقدم موجود بر معدوم) و در آخر، پیش‎تر مطرح کردن بحث از مؤسس شریعت در قالب نبوت بر بحث از حافظ آن در قالب امامت، به‎خاطر تقدم اصل بر فرع است؛ یعنی بحث از امامت فرع بر بحث از نبوت است<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>.
از حصری که بیان شد، ترتیب قرارگیری مباحث کتاب نیز روشن می‌شود؛ زیرا بحث از ذات و صفات آن به‎نحو تقدم ملزوم بر لازم، بر بحث از افعال تقدم دارد [یعنی افعال لازمه وجود ذات هستند و تا ذاتی نباشد، فعلی سر نخواهد زد؛ ازاین‎رو ذات بر فعل تقدم دارد]. بحث از تصور و تمیّز ذات، در قالب ترتب تصور بر تصدیق، مترتب بر بحث از صفات است [تا تصوری از ذات ممکن نباشد، تصدیق به چیستی و چگونگی صفات ممکن نخواهد بود]. ترتب صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه نیز از نوع ترتب اشرف بر غیر اشرف است [یعنی صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه شرافت دارند]. ترتب افعال مطلقه بر افعال خاصه، از نوع تقدم عام بر خاص و مقدم داشتن بحث از کارهای زندگانی دنیایی بر زندگی اخروی، به دلیل تقدم آن در وجود (یا به‎عبارتی‌دیگر، تقدم موجود بر معدوم) و در آخر، پیش‎تر مطرح کردن بحث از مؤسس شریعت در قالب نبوت بر بحث از حافظ آن در قالب امامت، به‎خاطر تقدم اصل بر فرع است؛ یعنی بحث از امامت فرع بر بحث از نبوت است<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش