۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یف' به 'یف') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==اسم== | ==اسم== | ||
اسم این شاعر، بنا بر آنچه در تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی (قرن یازدهم) نوشته طاهر، لقبش ظهیرالدین و | اسم این شاعر، بنا بر آنچه در تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی (قرن یازدهم) نوشته طاهر، لقبش ظهیرالدین و کنیهاش ابیفضل میباشد. وی از فضلای دهر و نابغههای عصر خود بوده، علم هیئت و حکمت را نیک میدانسته چنانچه وی را صدر الحکماء لقب دادهاند. | ||
[[عوفی، محمد بن محمد|محمد عوفی]] در [[تذکره لباب الالباب|لباب الالباب]]، [[هدایت، رضاقلی|هدایت]] در [[مجمع الفصحاء]]، آذر در آتشکده و غیرهم او را طاهر ظهیرالدین بن محمد ابیفضل | [[عوفی، محمد بن محمد|محمد عوفی]] در [[تذکره لباب الالباب|لباب الالباب]]، [[هدایت، رضاقلی|هدایت]] در [[مجمع الفصحاء]]، آذر در آتشکده و غیرهم او را طاهر ظهیرالدین بن محمد ابیفضل خواندهاند؛ از معاصرین مجیرالدین بیلقانی [[خاقانی شروانی|خاقانی شیروانی]]، [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی گنجوی]] و جمالالدین اصفهانی میباشد یعنی در نیمه قرن ششم میزیسته؛ تاریخ تولد او به تحقیق ثبت نشده اما تقریباً مسلم است که در نیمه اول قرن ششم تولد یافته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7646/96 ر.ک: گلشاییان، عباسقلی، ص96]</ref>. | ||
==مسافرت و مهاجرتها == | ==مسافرت و مهاجرتها == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
تاریخ وفات او را تمام تذکرهها 598ق | تاریخ وفات او را تمام تذکرهها 598ق نوشتهاند. در جلد دوم نامه خسروان خطی تألیف جلالالدین میرزا تاریخ وفات این گوینده را سال چهاردهم سلطنت اتابک ابوبکر نصرتالدین بن محمد بن ایلدگز مینویسد که مطابق میشود با 598ق زیرا که ابوبکر در 584ق به سلطنت رسیده است. مقبره او در محله سرخاب تبریز در محلی معروف به مقبرة الشعرا است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7646/97 ر.ک: همان، ص97]</ref>. | ||
==ممدوحین او== | ==ممدوحین او== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
==مقایسه او با شعرای دیگر و دیوان او== | ==مقایسه او با شعرای دیگر و دیوان او== | ||
بعضی از شعرای ما تقدم میان شعر ظهیر و انوری اختلاف کرده برخی ظهیر را بر انوری و بعضی بالعکس انوری را بر ظهیر ترجیح | بعضی از شعرای ما تقدم میان شعر ظهیر و انوری اختلاف کرده برخی ظهیر را بر انوری و بعضی بالعکس انوری را بر ظهیر ترجیح نهادهاند گویند قطعهای نزد مولانا مجد همگری فرستاده و داوری این مطلب را از او خواستند مولانا قطعه در جواب گفته که ظهیر برتر از انوری است: | ||
ویرایش