۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'به' به 'به') |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق، در جلد اول، مقدمه مفصلی بر کتاب نگاشته و در آن، به معرفی نویسندگان رسائل ([[بصری، حسن|حسن بصری]]، [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار همدانی]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] پرداخته)، برخی عجلهها و جانبداریها در ارائه متون را ذکر میکند و به نوعی رابطه تعاکس میان همنشینی با متون اسلامی قدیمی و پُرگویی درباره این متون قائل | محقق، در جلد اول، مقدمه مفصلی بر کتاب نگاشته و در آن، به معرفی نویسندگان رسائل ([[بصری، حسن|حسن بصری]]، [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار همدانی]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] پرداخته)، برخی عجلهها و جانبداریها در ارائه متون را ذکر میکند و به نوعی رابطه تعاکس میان همنشینی با متون اسلامی قدیمی و پُرگویی درباره این متون قائل میشود<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص13-38</ref>. | ||
او در مقدمه چاپ دوم مینویسد: در درگیریهای میان تمدنها و تلاشها برای پایمال کردن دیگر اقوام و... هر قومی باید به سلاحهای فکری و میراث فرهنگی خودش بازگردد تا بتواند از تمامیتش دفاع کند. این همان قضیه «بیداری» نزد مسلمانان است که ضرورت و اهمیت بهکارگیری ظرفیتهای فرهنگی ما را برای مسلمانان هویدا کرده است تا هویت فرهنگی خود را بازشناسی کنند. بههرحال تحصیل این هدف و دیگر اهداف مرتبط با آن، برای محقق ([[عماره، محمد|محمد عماره]]) انگیزه ایجاد کرده که رسائل متعدد را در این اثر گردآوری کند، بر آن مقدمه بنویسد، به تحقیق آن پرداخته و بر آن تعلیقه بزند<ref>ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص7-8</ref>. | او در مقدمه چاپ دوم مینویسد: در درگیریهای میان تمدنها و تلاشها برای پایمال کردن دیگر اقوام و... هر قومی باید به سلاحهای فکری و میراث فرهنگی خودش بازگردد تا بتواند از تمامیتش دفاع کند. این همان قضیه «بیداری» نزد مسلمانان است که ضرورت و اهمیت بهکارگیری ظرفیتهای فرهنگی ما را برای مسلمانان هویدا کرده است تا هویت فرهنگی خود را بازشناسی کنند. بههرحال تحصیل این هدف و دیگر اهداف مرتبط با آن، برای محقق ([[عماره، محمد|محمد عماره]]) انگیزه ایجاد کرده که رسائل متعدد را در این اثر گردآوری کند، بر آن مقدمه بنویسد، به تحقیق آن پرداخته و بر آن تعلیقه بزند<ref>ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص7-8</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در «كتاب العدل و التوحيد و نفي التشبيه عن الله الواحد الحميد»، نویسنده، پس از حمد الهی به موارد واجب الاعتقاد برای مؤمنان میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص130-133</ref>، سپس بهترتیب به رد مشبهه، مجبره و مرجئه میپردازد و دست آخر در بخشی با عنوان «منزلة بين المنزلتين»، عقیده صحیح را بیان میدارد<ref>ر.ک: همان، ص133-165</ref>. | در «كتاب العدل و التوحيد و نفي التشبيه عن الله الواحد الحميد»، نویسنده، پس از حمد الهی به موارد واجب الاعتقاد برای مؤمنان میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص130-133</ref>، سپس بهترتیب به رد مشبهه، مجبره و مرجئه میپردازد و دست آخر در بخشی با عنوان «منزلة بين المنزلتين»، عقیده صحیح را بیان میدارد<ref>ر.ک: همان، ص133-165</ref>. | ||
[[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم بن ابراهیم رسی]]، در اصول خمسه، پنج اصل را بیان کرده که هر مسلمانی به آنها علم نداشته باشد، گمراه و نادان است. اصل اول این است که الله تعالی واحد است و مانند ندارد و خالق همه چیز است؛ دوم، به عدالت خدا معتقد باشد؛ سوم، صادق الوعد و الوعید بودن خدا را درک کند؛ چهارم، فصل الخطاب بودن و صراط مستقیم بودن قرآن مجید را باور داشته باشد و پنجم، در وقتی که احکام الهی تعطیل شده و اموال بیوهگان و ایتام و سایر ضعفا غارت | [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم بن ابراهیم رسی]]، در اصول خمسه، پنج اصل را بیان کرده که هر مسلمانی به آنها علم نداشته باشد، گمراه و نادان است. اصل اول این است که الله تعالی واحد است و مانند ندارد و خالق همه چیز است؛ دوم، به عدالت خدا معتقد باشد؛ سوم، صادق الوعد و الوعید بودن خدا را درک کند؛ چهارم، فصل الخطاب بودن و صراط مستقیم بودن قرآن مجید را باور داشته باشد و پنجم، در وقتی که احکام الهی تعطیل شده و اموال بیوهگان و ایتام و سایر ضعفا غارت میشود، پرداختن به تجارت و کسب درآمد (در حجم و حدودی که در زمان حکومت عدل انجام میشود) حلال نیست<ref>ر.ک: همان، ص168-169</ref>. | ||
[[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، کتاب بعدی را در رد مجبره نوشته: «فزعمت القدرية الكاذبة علی ربها، المجورة، أن الله، عز و جل عن قولهم، خلق أكثر خلقه ليعبدوا غيره و يتخذوا الشركاء و الأنداد...»<ref>ر.ک: همان، ص172-173</ref> و آنان را کاذب و جائر خوانده. قاسم بن ابراهیم، کتاب بعدی را در توحید نوشته؛ وی در این رساله، واجبات عقیدتی بر مکلفین، را در چند پاراگراف در پاسخ به درخواست برخی از آنان، بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص186-187</ref>. | [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، کتاب بعدی را در رد مجبره نوشته: «فزعمت القدرية الكاذبة علی ربها، المجورة، أن الله، عز و جل عن قولهم، خلق أكثر خلقه ليعبدوا غيره و يتخذوا الشركاء و الأنداد...»<ref>ر.ک: همان، ص172-173</ref> و آنان را کاذب و جائر خوانده. قاسم بن ابراهیم، کتاب بعدی را در توحید نوشته؛ وی در این رساله، واجبات عقیدتی بر مکلفین، را در چند پاراگراف در پاسخ به درخواست برخی از آنان، بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص186-187</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
کتاب بعدی، «المختصر في أصول الدين» [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]] است که [[عماره، محمد|محمد عماره]] قبل از ارائه متن کتاب، درباره صحت انتساب این اثر به نویسندهاش تحقیق میکند<ref>ر.ک: همان، ص191-196</ref>. این کتاب، بهعنوان مقدمه آموزش کتابهای دیگر، توسط قاضی عبدالجبار به درخواست «صاحب بن عباد» برای آموزش کسی نوشته شده که مؤلف از وی با عبارت «الشريف النجيب» یاد میکند.<ref>ر.ک: همان، ص196</ref>. | کتاب بعدی، «المختصر في أصول الدين» [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]] است که [[عماره، محمد|محمد عماره]] قبل از ارائه متن کتاب، درباره صحت انتساب این اثر به نویسندهاش تحقیق میکند<ref>ر.ک: همان، ص191-196</ref>. این کتاب، بهعنوان مقدمه آموزش کتابهای دیگر، توسط قاضی عبدالجبار به درخواست «صاحب بن عباد» برای آموزش کسی نوشته شده که مؤلف از وی با عبارت «الشريف النجيب» یاد میکند.<ref>ر.ک: همان، ص196</ref>. | ||
قاضی عبدالجبار در ابتدای کتاب مینویسد: «هذا مختصر في أصول الدين، يشتمل على جمل من الأدلة و الخلاف و يحتوي على ما لا يسع جهله و إغفاله، عملناه للشريف النجيب المؤمل لعمارة الدين و إحياء معالم آبائه الطاهرين... فإن قيل: ما الّذي يجب على المكلف معرفته من أصول الدين؟ قيل: أربعة أشياء: التوحيد و العدل و النبوات و الشرائع. فعلى هذه الأصول مدار أمر الدين». وی معرفت توحیدو عدل و نبوت و شرایع را از میان اصول دین بر مکلف واجب | قاضی عبدالجبار در ابتدای کتاب مینویسد: «هذا مختصر في أصول الدين، يشتمل على جمل من الأدلة و الخلاف و يحتوي على ما لا يسع جهله و إغفاله، عملناه للشريف النجيب المؤمل لعمارة الدين و إحياء معالم آبائه الطاهرين... فإن قيل: ما الّذي يجب على المكلف معرفته من أصول الدين؟ قيل: أربعة أشياء: التوحيد و العدل و النبوات و الشرائع. فعلى هذه الأصول مدار أمر الدين». وی معرفت توحیدو عدل و نبوت و شرایع را از میان اصول دین بر مکلف واجب میشمارد<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>. | ||
آخرین کتاب جلد اول، «إنقاذ البشر من الجبر و القدر» [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] است که آن را به درخواست کسی نگاشته است. وی مینویسد: «سألت أعزك اللّه و أرشدك إملاء رسالة في القدر فقد جالت به الفكر و أكثرها عن معرفته قد انحسر و ذكرت أن الذي حداك إلى ذلك ما وجدته ظاهرا في عوام النيل و معظم خواصها من القول المؤدي إلى الكفر المحضض بسبب الجبر و تجويرهم اللّه في حكمه و حملهم معاصيهم عليه و إضافتهم القبائح إليه و تعلقهم بأخبار مجهولة منكرة أو متشابهة في اللفظ مجملة و حجاجهم بما تشابه من الكتاب لعدم معرفتهم بفائدته و قصور أفهامهم عن الغرض المقصود به» (از من درخواست نگارش رسالهای درباره قدر کردی که اندیشهها در آن جولان یافته و اکثرشان از شناختش درماندهاند. گفتی انگیزانندهات این بوده که جور و ستم و کفر را در گرایش عوام و خواص مردمان نیل به این امر دیدهای؛ چونکه آنان گناهانشان را به گردن خدا میاندازند و کارهای قبیحشان را به او نسبت میدهند و مستمسکشان برای چنین اعتقادی، روایات مجهول منکر یا متشابه و مجمل و متشابهات قرآن است...)<ref>ر.ک: همان، ص285</ref>. | آخرین کتاب جلد اول، «إنقاذ البشر من الجبر و القدر» [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] است که آن را به درخواست کسی نگاشته است. وی مینویسد: «سألت أعزك اللّه و أرشدك إملاء رسالة في القدر فقد جالت به الفكر و أكثرها عن معرفته قد انحسر و ذكرت أن الذي حداك إلى ذلك ما وجدته ظاهرا في عوام النيل و معظم خواصها من القول المؤدي إلى الكفر المحضض بسبب الجبر و تجويرهم اللّه في حكمه و حملهم معاصيهم عليه و إضافتهم القبائح إليه و تعلقهم بأخبار مجهولة منكرة أو متشابهة في اللفظ مجملة و حجاجهم بما تشابه من الكتاب لعدم معرفتهم بفائدته و قصور أفهامهم عن الغرض المقصود به» (از من درخواست نگارش رسالهای درباره قدر کردی که اندیشهها در آن جولان یافته و اکثرشان از شناختش درماندهاند. گفتی انگیزانندهات این بوده که جور و ستم و کفر را در گرایش عوام و خواص مردمان نیل به این امر دیدهای؛ چونکه آنان گناهانشان را به گردن خدا میاندازند و کارهای قبیحشان را به او نسبت میدهند و مستمسکشان برای چنین اعتقادی، روایات مجهول منکر یا متشابه و مجمل و متشابهات قرآن است...)<ref>ر.ک: همان، ص285</ref>. | ||
جلد دوم کتاب، که حاوی تألیفات [[هادی الی الحق، یحیی بن حسین|یحیی بن حسین]] است، نیز حول مباحث عدل و توحید دور میزند. به تعبیر محقق در مقدمه جلد دوم، این کتابها را میتوان کتابهای رد و احتجاج بر حسن بن محمد بن حنفیه نام نهاد. مهمترین مسائلی که در این آثار مطرح | جلد دوم کتاب، که حاوی تألیفات [[هادی الی الحق، یحیی بن حسین|یحیی بن حسین]] است، نیز حول مباحث عدل و توحید دور میزند. به تعبیر محقق در مقدمه جلد دوم، این کتابها را میتوان کتابهای رد و احتجاج بر حسن بن محمد بن حنفیه نام نهاد. مهمترین مسائلی که در این آثار مطرح میشود، مربوط به جبر و اختیار و آزادی انسان است.<ref>ر.ک: مقدمه، ج2، ص5</ref>. کتابهایی که در این جلد ارائه میشود از این قرار است: الرد علی المجبرة القدرية، كتاب فيه معرفة اللّه عز و جلّ من العدل و التوحيد و تصديق الوعد و الوعيد و إثبات النبوة و الإمامة في النبي و آله عليهمالسلام، كتاب الرد على الحسن بن محمد بن الحنفية و كتاب الجملة (أي جملة التوحيد) و الرد علی أهل الزيغ من المشبهين. بیشترین حجم جلد دوم را كتاب الرد على الحسن بن محمد بن الحنفية تشکیل میدهد که در قالب 38 مسئله و پاسخ بیان شده است. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش