پرش به محتوا

رسائل سیاسی عصر قاجار: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
خط ۵۲: خط ۵۲:


===ادب وزرا===
===ادب وزرا===
«رساله ادب وزرا یا شرح رساله جنگ شیر و فیل، اثری است در اندرز سیاسی و ساخته ذهن نویسنده‌ای با دانش اندک و ادعای دانایی تا عرش. نامش محمدعلی طباطبایی است و ریشه در خاندانی از سادات زواره دارد و خود را حکیم ذوفنون می‌شمارد. رساله را در 27 جمادی‎الاول 1282 به پایان برده و برای ناصرالدین شاه فرستاده است»<ref>همان، ص15</ref>.
«رساله ادب وزرا یا شرح رساله جنگ شیر و فیل، اثری است در اندرز سیاسی و ساخته ذهن نویسنده‌ای با دانش اندک و ادعای دانایی تا عرش. نامش محمدعلی طباطبایی است و ریشه در خاندانی از سادات زواره دارد و خود را حکیم ذوفنون می‌شمارد. رساله را در 27 جمادی‌الاول 1282 به پایان برده و برای ناصرالدین شاه فرستاده است»<ref>همان، ص15</ref>.


به گزارش نویسنده در آغاز رساله، این نوشته، شرحی است درباره تمثیل جنگ شیر و فیل از رساله‌ای مشتمل بر چهارده مسئله که وی آن را برای ناصرالدین شاه فرستاده بوده و رساله حاضر را به سبب شادی قلب شاه، در شرح آن تمثیل نوشته است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
به گزارش نویسنده در آغاز رساله، این نوشته، شرحی است درباره تمثیل جنگ شیر و فیل از رساله‌ای مشتمل بر چهارده مسئله که وی آن را برای ناصرالدین شاه فرستاده بوده و رساله حاضر را به سبب شادی قلب شاه، در شرح آن تمثیل نوشته است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
نویسنده، این رساله آن را در دهه آخر صفر 1294 به پایان برده است. به گزارش نویسنده، او در 1274ق و قریب یک سال قبل از سقوط میرزا آقاخان در تهران بوده و هشت سال پس از عزل وی نیز در همان جا ساکن بوده است. او در حدود 1282 ایران را ترک کرده و به سیاحت در هندوستان و روس و عثمانی و عراق و حجاز پرداخته و روانه مصر شده و پس از شش سال توقف در این کشور، این رساله را برای نشان دادن دردهای ایران و ایرانی و باز کردن راهی برای حل مشکلات و انجام اصلاحات و حرکت به‎سوی ترقی، نوشته است.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
نویسنده، این رساله آن را در دهه آخر صفر 1294 به پایان برده است. به گزارش نویسنده، او در 1274ق و قریب یک سال قبل از سقوط میرزا آقاخان در تهران بوده و هشت سال پس از عزل وی نیز در همان جا ساکن بوده است. او در حدود 1282 ایران را ترک کرده و به سیاحت در هندوستان و روس و عثمانی و عراق و حجاز پرداخته و روانه مصر شده و پس از شش سال توقف در این کشور، این رساله را برای نشان دادن دردهای ایران و ایرانی و باز کردن راهی برای حل مشکلات و انجام اصلاحات و حرکت به‎سوی ترقی، نوشته است.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.


«در ایامی که او تألیف منهاج العلی را آغاز کرد، ناصرالدین شاه نیز سال‎های تمایل به اصلاح‎طلبی را پشت سر گذاشته و به وادی غفلت و تسلیم به اندیشه‎ها و القائات کهنه‎پرستان افتاده بود. به همین دلیل نیز چون بهبهانی از تغییر اندیشه و سلوک شاه بی‎اطلاع بود، بر اساس آگاهی‎های دوره حضورش در تهران، همچنان ناصرالدین شاه را محور اصلاحات می‌دانست و می‌کوشید تا نشان دهد که سرچشمه معایب امور ایران در امور زیر است نه اندیشه و عمل شاه: بی‌نظمی دستگاه دیوان، خلاف و نفاق اولیای دولت، اخلال وزرا و وکلا در کار دولت. به گمان بهبهانی برای درمان دردها و معایب ایران، چهار دوای نافع متصور است، به شرح زیر: اجتماع عقلای دولت و ملت برای تدوین قانون عدل جدید؛ تأسی به قانون و قواعد سلاطین سلف که اقتدار خویش و کشور را در ایجاد قدرت نظامی و هجوم به کشورهای همسایه جستجو می‌کردند؛ استقرار و استحکام قوانین شریعت؛ پیروی از قواعد و آداب و اسلوب حکومتی دول خارج»<ref>همان، ص20</ref>.
«در ایامی که او تألیف منهاج العلی را آغاز کرد، ناصرالدین شاه نیز سال‎های تمایل به اصلاح‎طلبی را پشت سر گذاشته و به وادی غفلت و تسلیم به اندیشه‎ها و القائات کهنه‎پرستان افتاده بود. به همین دلیل نیز چون بهبهانی از تغییر اندیشه و سلوک شاه بی‌اطلاع بود، بر اساس آگاهی‎های دوره حضورش در تهران، همچنان ناصرالدین شاه را محور اصلاحات می‌دانست و می‌کوشید تا نشان دهد که سرچشمه معایب امور ایران در امور زیر است نه اندیشه و عمل شاه: بی‌نظمی دستگاه دیوان، خلاف و نفاق اولیای دولت، اخلال وزرا و وکلا در کار دولت. به گمان بهبهانی برای درمان دردها و معایب ایران، چهار دوای نافع متصور است، به شرح زیر: اجتماع عقلای دولت و ملت برای تدوین قانون عدل جدید؛ تأسی به قانون و قواعد سلاطین سلف که اقتدار خویش و کشور را در ایجاد قدرت نظامی و هجوم به کشورهای همسایه جستجو می‌کردند؛ استقرار و استحکام قوانین شریعت؛ پیروی از قواعد و آداب و اسلوب حکومتی دول خارج»<ref>همان، ص20</ref>.
او چهارمین فرض را بهترین دوا می‌داند.
او چهارمین فرض را بهترین دوا می‌داند.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش