۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با دو مقدمه از علی ذوعلم و مصحح آغاز و اشعار در قالب مناجات، مراثی، قصاید، غزلیات، مثنویها، رباعیها، | کتاب با دو مقدمه از علی ذوعلم و مصحح آغاز و اشعار در قالب مناجات، مراثی، قصاید، غزلیات، مثنویها، رباعیها، قطعهها، مستزاد، مخمس، ترجیعبند و ترکیببند، عرضه شده است. | ||
این دیوان پایاننامه دکتری مصحح در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده و خود در مقدمه بهاجمال به شرح حال، زادگاه، تحصیلات، سیرت شاعر، مسافرتها، مذهب و عقیده او، وفات و مدفن، شاگردان، ممدوحین و... اشاره کرده است. این تصحیح بر اساس نسخه خطی منحصربهفرد موجود در کتابخانه مرکز دانشگاه پنجاب صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در این دیوان مضامین بلندی است در | این دیوان پایاننامه دکتری مصحح در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده و خود در مقدمه بهاجمال به شرح حال، زادگاه، تحصیلات، سیرت شاعر، مسافرتها، مذهب و عقیده او، وفات و مدفن، شاگردان، ممدوحین و... اشاره کرده است. این تصحیح بر اساس نسخه خطی منحصربهفرد موجود در کتابخانه مرکز دانشگاه پنجاب صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در این دیوان مضامین بلندی است در مناجاتنامهها، نعتها، مناقب و مراثی. در این دیوان، اشعار در قالبهای مختلف غزل، مثنوی، رباعی و... بیان شده است و حکایت از معرفت و ارادت شاعر به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) دارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام [[رایج سیالکوتی، میرمحمدعلی بن دوستمحمد|میر محمدعلی سیالکوتی]]، فقط در | مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام [[رایج سیالکوتی، میرمحمدعلی بن دوستمحمد|میر محمدعلی سیالکوتی]]، فقط در تذکرهها و کتب تاریخ زبان فارسی یافت میشد، اما به کوشش مصحح کتاب که از استادان زبان و ادبیات فارسی پاکستان است، دیوان رایج عرضه شده و روشن میشود که هنوز چهرهها و آثار درخشانی از زبان فارسی در این سرزمین، وجود دارد که ناشناخته است.<ref>ر.ک: مقدمه اول، صفحه نه - ده</ref>. | ||
مصحح در مقدمه خود، ضمن بررسی زندگینامه شاعر، | مصحح در مقدمه خود، ضمن بررسی زندگینامه شاعر، سرودههای او را با پارهای از ابیات همعصرانش چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و بهخصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی بهوفور در آنها بهکار گرفته شده است.<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>. | ||
رایج دیدگاهی عرفانی داشت. در دیوان او اشعار عرفانی و صوفیانه فراوان به چشم میآید. مضامین مورد توجه او بیثباتی جهان، فقر و غنا، عجز و انکسار و وحدتالشهود است که بهفراوانی در اشعار او آمده است<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | رایج دیدگاهی عرفانی داشت. در دیوان او اشعار عرفانی و صوفیانه فراوان به چشم میآید. مضامین مورد توجه او بیثباتی جهان، فقر و غنا، عجز و انکسار و وحدتالشهود است که بهفراوانی در اشعار او آمده است<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | ||
قسمت اعظم محتویات دیوان رایج، غزلیات اوست که نزدیک به 550 صفحه کتاب را در بر گرفته است. دیگر | قسمت اعظم محتویات دیوان رایج، غزلیات اوست که نزدیک به 550 صفحه کتاب را در بر گرفته است. دیگر سرودههای او شامل قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات، ترجیعبند، ترکیببند و اشعاری در منقبت و مراثی امامان شیعه(ع) است. رایج علیرغم آنکه بر مذهب تسنن بود، ولی به آن تعصب نمیورزید. قصاید و اشعار متنوع او در مدح امامان دوازدهگانه شیعه(ع) که در صفحات اول دیوانش مضبوط است، نشانهای بر گرایش و علاقه او به تشیع شمرده میشود<ref>ر.ک: همان، ص72</ref>. | ||
رایج در | رایج در سرودههایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که برخی از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیدهای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل میکنیم: | ||
نانبا = نانوا: | نانبا = نانوا: | ||
| خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
{{شعر}}{{ب|''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس ''|2='' داغهای دل بیتاب هواگیر شود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان</ref>. | {{شعر}}{{ب|''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس ''|2='' داغهای دل بیتاب هواگیر شود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به | سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | ||
# تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد:{{شعر}} | # تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2='' بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}} | #:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2='' بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}} | ||
| خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
#:{{ب|''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است ''|2='' کاغذ یقین چو چرب شود نم نمیکند''}} | #:{{ب|''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است ''|2='' کاغذ یقین چو چرب شود نم نمیکند''}} | ||
#:{{ب|''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی ''|2='' لباس چرب نتوان شستشو کردن بهآسانی''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی ''|2='' لباس چرب نتوان شستشو کردن بهآسانی''}}{{پایان شعر}} | ||
#مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن | #مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژههایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را بهکثرت بهکار برده است{{شعر}} | ||
#:{{ب|''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم''|2=''سربهسر سینه عاشق شده باغ از تو جدا''}} | #:{{ب|''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم''|2=''سربهسر سینه عاشق شده باغ از تو جدا''}} | ||
#:{{ب|''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد''|2=''برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور''}} | #:{{ب|''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد''|2=''برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور''}} | ||
| خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
#:{{ب|''ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد''|2=''زهی غبار که عرش عظیم کردندش''}} | #:{{ب|''ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد''|2=''زهی غبار که عرش عظیم کردندش''}} | ||
#:{{ب|''که داد از کرامت به اعجاز آب''|2=''که گرداند بهر نماز آفتاب''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''که داد از کرامت به اعجاز آب''|2=''که گرداند بهر نماز آفتاب''}}{{پایان شعر}} | ||
# جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتابهای علم بدیع، انواع آن را شرح دادهاند. در زیر فقط | # جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتابهای علم بدیع، انواع آن را شرح دادهاند. در زیر فقط نمونههایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، میآوریم:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''در قصاصم ز تو صد نیش برون میآید''|2=''عوض ریش منت ریش برون میآید''}} | #:{{ب|''در قصاصم ز تو صد نیش برون میآید''|2=''عوض ریش منت ریش برون میآید''}} | ||
#:{{ب|''سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم''|2=''ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم''}} | #:{{ب|''سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم''|2=''ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم''}} | ||
#:{{ب|''پوشید ز من چشم به تیغ مژهام کشت''|2=''آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''پوشید ز من چشم به تیغ مژهام کشت''|2=''آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد''}}{{پایان شعر}} | ||
# خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی میکرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچکس به شعر و شاعری التفات نمینمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بیجا نگفته است. ذیلا به | # خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی میکرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچکس به شعر و شاعری التفات نمینمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بیجا نگفته است. ذیلا به نمونههایی از خودستایی وی، اشاره میشود:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن''|2=''که رایج در سخنسازان سراپا افتخار افتد''}} | #:{{ب|''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن''|2=''که رایج در سخنسازان سراپا افتخار افتد''}} | ||
#:{{ب|''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد''|2=''به هر محفل که میخوانند شعرم غلغل کوس است''}} | #:{{ب|''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد''|2=''به هر محفل که میخوانند شعرم غلغل کوس است''}} | ||
#:{{ب|''کهنهپیرم رایج اما از توانایی فکر''|2=''زین کلام تازه و تر نوجوانی گشتهام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستوهشت - سی</ref>. | #:{{ب|''کهنهپیرم رایج اما از توانایی فکر''|2=''زین کلام تازه و تر نوجوانی گشتهام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستوهشت - سی</ref>. | ||
در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم:{{شعر}}{{ب|''در | در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم:{{شعر}}{{ب|''در نکتههای وحدت من سرسری مبین''|2=''حرف از زبان مولوی روم میرود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیویک - سیوسه</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
مصحح در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و | مصحح در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونههای اشعار را هم نقل کرده است.<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>. | ||
در پاورقیها به اختلاف نسخ اشاره شده است. | در پاورقیها به اختلاف نسخ اشاره شده است. | ||
ویرایش