۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
جلد اول حاوی مقدمههای اخوان ثالث، | جلد اول حاوی مقدمههای اخوان ثالث، شکوهالدین محلاتی و سخنی از خود [[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] با خواننده و محتوای مطالب (اشعار عماد خراسانی) است و جلد دوم در ادامه محتوای مطالب. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
از قریب سی هزار بیت شعر خوش عماد خراسانی این کتابش به تخمین تازه نزدیک دو هزار و ششصد هفتصد بیت را در بردارد. <ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص14</ref> به گفته اخوان ثالث در مقدمه کتاب، «شاید انتشار این «ورقی چند» او را به شوق آورد که ازاینپس همچنین اوراقی چند دیگر نیز به دوستداران شعر خویش نثار کند.»<ref>ر.ک: همان</ref> | از قریب سی هزار بیت شعر خوش عماد خراسانی این کتابش به تخمین تازه نزدیک دو هزار و ششصد هفتصد بیت را در بردارد. <ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص14</ref> به گفته اخوان ثالث در مقدمه کتاب، «شاید انتشار این «ورقی چند» او را به شوق آورد که ازاینپس همچنین اوراقی چند دیگر نیز به دوستداران شعر خویش نثار کند.»<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
اخوان ثالث در مقدمه کتاب مینویسد: آن روزهایی که کار انتخاب شعرها به پایان رسیده بود، یادم است که عماد خوشتر داشت دیوان، بیمقدمه منتشر شود. حالا این تغییر عقیده لابد از ناحیه دیگری است. گویا برخی ناشران ما و شاید بهتبع ایشان برخی خریداران کتاب نیز، خوش ندارند کتابی را بیمقدمه ببینند؛ و البته قرار این بود که اگر بنا باشد چیزی در این زمینه نوشته شود، من بنویسم، آنهم نه بهعنوان معرفی؛ زیرا کار من با این عنوان در خصوص او - که امروز از مشاهیر غزلسرایان و سخنوران حی و حاضر است و اعرف و اجلی از آنکه حاجب به شناساندن داشته باشد - خلاف قاعده مشهور تعریف خواهد بود. بلکه بهعنوان همسایه احوال و همشهری، یا راوی و دوستی آشنا با قصه و غصه او، و کسی که سیر و سرگذشت وی را در شعر و زندگی دیده است؛ و هم قرار بود که این راوی برای روایت خود مجال | اخوان ثالث در مقدمه کتاب مینویسد: آن روزهایی که کار انتخاب شعرها به پایان رسیده بود، یادم است که عماد خوشتر داشت دیوان، بیمقدمه منتشر شود. حالا این تغییر عقیده لابد از ناحیه دیگری است. گویا برخی ناشران ما و شاید بهتبع ایشان برخی خریداران کتاب نیز، خوش ندارند کتابی را بیمقدمه ببینند؛ و البته قرار این بود که اگر بنا باشد چیزی در این زمینه نوشته شود، من بنویسم، آنهم نه بهعنوان معرفی؛ زیرا کار من با این عنوان در خصوص او - که امروز از مشاهیر غزلسرایان و سخنوران حی و حاضر است و اعرف و اجلی از آنکه حاجب به شناساندن داشته باشد - خلاف قاعده مشهور تعریف خواهد بود. بلکه بهعنوان همسایه احوال و همشهری، یا راوی و دوستی آشنا با قصه و غصه او، و کسی که سیر و سرگذشت وی را در شعر و زندگی دیده است؛ و هم قرار بود که این راوی برای روایت خود مجال گشادهای داشته باشد نه اینکه کارش فقط در مرز چند صحیفه محدود شود. باری بههرحال، چون دیدم چندتایی کتب ناقص شبهتذکره که در زمان ما تألیف شده از شعر و سرگذشت عماد نقلهایی کردهاند اما نقلشان در این مورد نیز مثل همه موارد به علل معلوم فاقد ابتداییترین مواد و مطالب لازم است، ازاینرو بر آن شدم از داستان و دستان عماد، چند کلمه همراه این دفتر کنم تا لااقل یکی دو خبر دستاول و درست از آغاز کار و زندگی او تا امروز و یکی دو سطر بیشیلهپیله در خصوص احوال و آثارش در دسترس و مأخذ کار و استخبار آیندگان باشد و چه خوشتر از اینکه مخاطب تو باشی....<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref> | ||
آثار [[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد خراسانی]] در حدود سی هزار بیت شعر فارسی است که در اقسام قوالب متداول از قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و انواع مسمطات ترکیبی و از این قبیل سروده، گاهی گرایشی هم به بعضی از ملایمات نو دارد اما اهم و اغلب آثار دلنشین و بدیع او در همان چند نوع مذکور، مخصوصاً مثنوی و مسمطات ترکیبی و بالأخص غزل است که حاوی لطیفترین و بهترین اشعار اوست. [[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] گرچه بعضی نوشتهها و یادداشتهای منثور (ازجمله داستانی بالنسبه مفصل به نام «توری») هم دارد اما ندیدم و نشنیدم از او که در این زمینه تفوه و تنفسی داشته باشد. | آثار [[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد خراسانی]] در حدود سی هزار بیت شعر فارسی است که در اقسام قوالب متداول از قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و انواع مسمطات ترکیبی و از این قبیل سروده، گاهی گرایشی هم به بعضی از ملایمات نو دارد اما اهم و اغلب آثار دلنشین و بدیع او در همان چند نوع مذکور، مخصوصاً مثنوی و مسمطات ترکیبی و بالأخص غزل است که حاوی لطیفترین و بهترین اشعار اوست. [[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] گرچه بعضی نوشتهها و یادداشتهای منثور (ازجمله داستانی بالنسبه مفصل به نام «توری») هم دارد اما ندیدم و نشنیدم از او که در این زمینه تفوه و تنفسی داشته باشد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
بسیاری با این طرح غزلها | بسیاری با این طرح غزلها گفتهاند و عماد خراسانی نیز دراینارتباط به استقبال رفته و میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
{{ب|'' به چشم جادوی مستش قسم که در عجبم''|2='' خدای را که چه سحر آفریده در سخنش''}} | {{ب|'' به چشم جادوی مستش قسم که در عجبم''|2='' خدای را که چه سحر آفریده در سخنش''}} | ||
{{ب|'' به راه زهد دگر کی، کجا توانم رفت''|2='' مگر رها کندم چشم مست راهزنش''}} | {{ب|'' به راه زهد دگر کی، کجا توانم رفت''|2='' مگر رها کندم چشم مست راهزنش''}} | ||
{{ب|'' پریرخی است که گاهی توانمش دیدن''|2='' | {{ب|'' پریرخی است که گاهی توانمش دیدن''|2='' فرشتهایست که اکنون زمین بود وطنش''}} | ||
{{ب|'' اگر کسی ز فریب چنین فرشته رهد''|2=''دگر یقین نفریبد هزار اهرمنش''}} | {{ب|'' اگر کسی ز فریب چنین فرشته رهد''|2=''دگر یقین نفریبد هزار اهرمنش''}} | ||
{{ب|'' رها نمیکنمش گر به چنگم افتد، حیف''|2='' «رها نمیکند ایام در کنار منش»''<ref>ر.ک: همان، ص22-23</ref>}}. | {{ب|'' رها نمیکنمش گر به چنگم افتد، حیف''|2='' «رها نمیکند ایام در کنار منش»''<ref>ر.ک: همان، ص22-23</ref>}}. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
به تعبیر اخوان ثالث: کتاب در پیش روی خواننده است و میبیند که در بسیاری از غزلهای عماد، چگونه رقتحال و شور و سوز سخن با لطف مقال و بلاغت و شیوایی توأمان است و چگونه وی دیبای زربفت و گهربفت رنگین تار و پودی در مطاوی کتاب خود گسترده است. | به تعبیر اخوان ثالث: کتاب در پیش روی خواننده است و میبیند که در بسیاری از غزلهای عماد، چگونه رقتحال و شور و سوز سخن با لطف مقال و بلاغت و شیوایی توأمان است و چگونه وی دیبای زربفت و گهربفت رنگین تار و پودی در مطاوی کتاب خود گسترده است. | ||
[[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] از شعرای گذشته بنا به کشش و ذوق و هماهنگی روحی، مأنوس با خداوندان غزل و غنا و رندی و قلندری است و از جمله با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و خاصه [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و بالأخص [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] الفتی بسیار دارد. بیشتر شعرهای [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را در حافظه گرفته، اما اعتقادش به خیام و مولوی از این لحاظ که یکتا و | [[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] از شعرای گذشته بنا به کشش و ذوق و هماهنگی روحی، مأنوس با خداوندان غزل و غنا و رندی و قلندری است و از جمله با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و خاصه [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و بالأخص [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] الفتی بسیار دارد. بیشتر شعرهای [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را در حافظه گرفته، اما اعتقادش به خیام و مولوی از این لحاظ که یکتا و یگانهاند و تلون معنی ندارند بیش از همه است. البته با شعر دیگران نیز آشناست، خوانده است و میخواند اما دمساز دلش اغلب همین چند تنند و ازاینرو طبعاً در شعر عماد گاهی آثار و نشانههایی از شعر این چند شاعر میتوان یافت که البته امری عادی و طبیعی است. علاقه او به [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و از این قبیل بزرگان شعر صوفیانه، فقط به خاطر شور شعر و خیالات و بیان شاعرانه ایشان است نه از این رهگذر که تعلقات صوفیانه داشته باشد، زیرا او از حیث معنی بیشتر در دنیای خیام و حافظ است، یعنی رندی و شیدایی و قلندری.<ref>همان، ص24-25</ref> | ||
از آثار عماد، جز آنچه در جراید و مجلات مختلف بیشمار و بعضی کتاب شبه تذکره انتشار یافته، تاکنون یک مثنوی به نام «یک شب در بهشت» حاوی بیش از پانصد بیت در بحر خفیف ابتدا به سال 1320ش در مشهد منتشر شده است. این نخستین اثر جداگانه نشر شده اوست. دوم، کتاب چند غزل از عماد است در 48 صفحه قطع رقعی حاوی چند غزل و سه مسمط ترکیبی و «شبی بر مزار خیام» که به سال 1329ش در مشهد منتشر شده. سوم کتابچه کوچکی است به نام «سبو» که در تهران انتشار یافته و در واقع تجدید طبع چند غزل از دفتر دوم است. دفتر حاضر مفصلترین کتابی است که تاکنون از او نشر یافته و جز «یک شب در بهشت»، مشهورترین اشعار دینی بسیاری از بهترین غزلها و اقسام دیگر شعر او را در بردارد. مجلد دیگری که بهزودی نشر خواهد یافت قسمتی از مثنویها و قطعات اخوانیات و بعضی دیگر از انواع مختلف شعر او را با خود خواهد داشت.<ref>ر.ک: همان، ص29</ref> | از آثار عماد، جز آنچه در جراید و مجلات مختلف بیشمار و بعضی کتاب شبه تذکره انتشار یافته، تاکنون یک مثنوی به نام «یک شب در بهشت» حاوی بیش از پانصد بیت در بحر خفیف ابتدا به سال 1320ش در مشهد منتشر شده است. این نخستین اثر جداگانه نشر شده اوست. دوم، کتاب چند غزل از عماد است در 48 صفحه قطع رقعی حاوی چند غزل و سه مسمط ترکیبی و «شبی بر مزار خیام» که به سال 1329ش در مشهد منتشر شده. سوم کتابچه کوچکی است به نام «سبو» که در تهران انتشار یافته و در واقع تجدید طبع چند غزل از دفتر دوم است. دفتر حاضر مفصلترین کتابی است که تاکنون از او نشر یافته و جز «یک شب در بهشت»، مشهورترین اشعار دینی بسیاری از بهترین غزلها و اقسام دیگر شعر او را در بردارد. مجلد دیگری که بهزودی نشر خواهد یافت قسمتی از مثنویها و قطعات اخوانیات و بعضی دیگر از انواع مختلف شعر او را با خود خواهد داشت.<ref>ر.ک: همان، ص29</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
مقدمه کتاب، عیناً همان | مقدمه کتاب، عیناً همان مقدمهای است که در نسخه دیگر آن یعنی «ورقی چند از دیوان عماد خراسانی» به قلم مهدی اخوان ثالث، چاپ شده است. ولی این نسخه... دربردارنده مقدمهای از شکوهالدین محلاتی هم با عنوان «سخنی چند درباره عماد» هست.<ref>ر.ک: همان، ص41-52</ref> و پسازآن چند کلمه با خواننده، از قول خود عماد خراسانی ذکر شده است. او در آن درباره ابیاتی از مثنوی «بیوکنامه» و «شهر فرنگ»ش توضیح میدهد که در این کتاب آورده و داستانش با عنوان چاتلانقوش که قصد چاپ این سه را در مجموعهای جدا دارد.<ref>همان، ص53-54</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش