پرش به محتوا

تاریخ فلسفه در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
خط ۳۴: خط ۳۴:
}}  
}}  
   
   
'''تاریخ فلسفه در اسلام'''، که نام اصلی آن A History of Muslim Philosophy (تاریخی از فلسفه اسلامی) است، در واقع مجموعه هشتاد‎وسه فصل یا مقاله است که به قلم بیش از پنجاه تن از نویسندگان و مورخان معاصر نوشته شده است. این نویسندگان اکثراً مسلمانند و مورخان غیر مسلمانی هم که در نوشتن پاره‌ای از فصول آن دست داشته‌اند، گرچه عقاید و دیدگاه‎هایشان همگی مورد قبول همه مسلمانان نیست، از تعصبات و تنگ‎نظری‎های پاره‌ای از مورخان غربی به‎دورند. بنابراین، نظرگاه این کتاب بیش از سایر تاریخ‎های فلسفه می‌تواند نزد مسلمانان قابل قبول باشد و این از پرتو همت گردآورنده این اثر و محقق بزرگ پاکستانی [[شريف، ميان محمد|میر محمد شریف]] است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ج1، دومین صفحه</ref>‎.  
'''تاریخ فلسفه در اسلام'''، که نام اصلی آن A History of Muslim Philosophy (تاریخی از فلسفه اسلامی) است، در واقع مجموعه هشتاد‎وسه فصل یا مقاله است که به قلم بیش از پنجاه تن از نویسندگان و مورخان معاصر نوشته شده است. این نویسندگان اکثراً مسلمانند و مورخان غیر مسلمانی هم که در نوشتن پاره‌ای از فصول آن دست داشته‌اند، گرچه عقاید و دیدگاه‌هایشان همگی مورد قبول همه مسلمانان نیست، از تعصبات و تنگ‎نظری‎های پاره‌ای از مورخان غربی به‎دورند. بنابراین، نظرگاه این کتاب بیش از سایر تاریخ‎های فلسفه می‌تواند نزد مسلمانان قابل قبول باشد و این از پرتو همت گردآورنده این اثر و محقق بزرگ پاکستانی [[شريف، ميان محمد|میر محمد شریف]] است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ج1، دومین صفحه</ref>‎.  


تهیه و گردآوری ترجمه فارسی زیر نظر [[پورجوادی، نصرالله|نصرالله پورجوادی]] انجام شده است.  
تهیه و گردآوری ترجمه فارسی زیر نظر [[پورجوادی، نصرالله|نصرالله پورجوادی]] انجام شده است.  
خط ۴۲: خط ۴۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مترجم کتاب در مقدمه، با نگاهی اجمالی به تاریخ‎ فلسفه غرب و رابطه آن با تاریخ فلسفه اسلامی می‌نویسد: «نظرگاه حاکم در همه این تاریخ‎ها این است که تاریخ فلسفه، تاریخ فلسفه غرب است و فلسفه‎های غیر اروپایی، من جمله فلسفه اسلامی، چیزی جز مرحله‌ای از مراحل سیر تفکر فلسفی غرب نیست»<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
مترجم کتاب در مقدمه، با نگاهی اجمالی به تاریخ‎ فلسفه غرب و رابطه آن با تاریخ فلسفه اسلامی می‌نویسد: «نظرگاه حاکم در همه این تاریخ‎ها این است که تاریخ فلسفه، تاریخ فلسفه غرب است و فلسفه‌های غیر اروپایی، من جمله فلسفه اسلامی، چیزی جز مرحله‌ای از مراحل سیر تفکر فلسفی غرب نیست»<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  


یکی از مهم‎ترین امتیازهای این اثر بر سایر تاریخ‎های فلسفه اسلامی که تاکنون تألیف شده است، وسعت دامنه تاریخی آن است. فصولی که مورخان فلسفه غربی در باب فلسفه اسلامی در کتاب‌های خود نوشته‌اند و همچنین بیشتر کتاب‌های مستقلی که در این‎باره تألیف شده است، دارای یک نقص عمده است و آن محدودیت تاریخی‌ای است که برای فلسفه اسلامی قائل شده‌اند. اروپائیان ازآنجاکه فلسفه اسلامی را به‎عنوان فصلی از تاریخ فلسفه غرب در قرون وسطی تلقی می‌کردند و بیشتر با متفکرانی که آثارشان در قرون وسطی به زبان لاتین ترجمه شده بود، آشنایی داشتند، نظری جامع و کامل نسبت به دامنه وسیع فلسفه و حکمت اسلامی نداشتند، ولذا تاریخ فلسفه اسلامی نزد ایشان با مرگ ابن رشد خاتمه می‎یافت و حداکثر قدمی که پس از ابن رشد برمی‌داشتند، بررسی آراء و عقاید [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] بود. این مطلب را حتی در کتاب‌های مستقلی که در این باب تألیف شده است می‌توان مشاهده کرد؛ مثلاً در کتاب دی‎بور این محدودیت کاملاً مشهود است. حتی اثر مورخان عرب، حنا الفاخوری و خلیل الجر نیز از این نقص عمده برکنار نیست<ref>ر.ک: همان، سومین صفحه</ref>‎.  
یکی از مهم‎ترین امتیازهای این اثر بر سایر تاریخ‎های فلسفه اسلامی که تاکنون تألیف شده است، وسعت دامنه تاریخی آن است. فصولی که مورخان فلسفه غربی در باب فلسفه اسلامی در کتاب‌های خود نوشته‌اند و همچنین بیشتر کتاب‌های مستقلی که در این‎باره تألیف شده است، دارای یک نقص عمده است و آن محدودیت تاریخی‌ای است که برای فلسفه اسلامی قائل شده‌اند. اروپائیان ازآنجاکه فلسفه اسلامی را به‎عنوان فصلی از تاریخ فلسفه غرب در قرون وسطی تلقی می‌کردند و بیشتر با متفکرانی که آثارشان در قرون وسطی به زبان لاتین ترجمه شده بود، آشنایی داشتند، نظری جامع و کامل نسبت به دامنه وسیع فلسفه و حکمت اسلامی نداشتند، ولذا تاریخ فلسفه اسلامی نزد ایشان با مرگ ابن رشد خاتمه می‎یافت و حداکثر قدمی که پس از ابن رشد برمی‌داشتند، بررسی آراء و عقاید [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] بود. این مطلب را حتی در کتاب‌های مستقلی که در این باب تألیف شده است می‌توان مشاهده کرد؛ مثلاً در کتاب دی‎بور این محدودیت کاملاً مشهود است. حتی اثر مورخان عرب، حنا الفاخوری و خلیل الجر نیز از این نقص عمده برکنار نیست<ref>ر.ک: همان، سومین صفحه</ref>‎.  
خط ۵۱: خط ۵۱:
انتساب فلسفه به عرب، مطلب ناصواب دیگری است که در پیشگفتار کتاب درباره آن می‌خوانیم: «مـتأسفانه این فکر غلط در میان محققان تنگ‎نظر عرب نیز راه یافته؛ چنان‎که مثلاً حنا الفاخوری و خلیل الجر نیز تاریخ فلسفه خود را «عربی» خوانده‌اند. شکی نیست که حکما و فلاسفه و متکلمان و عرفایی که در عالم اسلام ظهور کرده‌اند، همگی از خوان پربرکت اسلام و وحی محمدی قوت خورده‌اند و زبان اول اسلام نیز عربی بوده است. ولیکن اطلاق عنوان عربیت به این فلسفه که یک مفهوم نژادی و ملی است جز کوته‎نظری و احیاناً غرض‎ورزی چیزی نیست. خوشبختانه پرده این پندار در سی سال اخیر توسط پاره‌ای از محققان به‎خصوص متفکر فرانسوی هانری کربن دریده شده و امروزه کلمه «عربی» بالنسبه جای خود را به «اسلامی» داده است. استاد شریف با انتخاب عنوان تاریخ فلسفه اسلامی و بررسی سیر فلسفه و معارف اسلامی از این دیدگاه، خود را از اشتباه و تنگ‎نظری‌ای که نزد اروپائیان و حتی پاره‌ای از محققان عرب مرسوم بوده برحذر داشته است. نتیجه این کار وسعت دامنه تاریخی و تنوعی است که کتاب او پیدا کرده است.<ref>ر.ک: همان، چهارمین صفحه</ref>‎.  
انتساب فلسفه به عرب، مطلب ناصواب دیگری است که در پیشگفتار کتاب درباره آن می‌خوانیم: «مـتأسفانه این فکر غلط در میان محققان تنگ‎نظر عرب نیز راه یافته؛ چنان‎که مثلاً حنا الفاخوری و خلیل الجر نیز تاریخ فلسفه خود را «عربی» خوانده‌اند. شکی نیست که حکما و فلاسفه و متکلمان و عرفایی که در عالم اسلام ظهور کرده‌اند، همگی از خوان پربرکت اسلام و وحی محمدی قوت خورده‌اند و زبان اول اسلام نیز عربی بوده است. ولیکن اطلاق عنوان عربیت به این فلسفه که یک مفهوم نژادی و ملی است جز کوته‎نظری و احیاناً غرض‎ورزی چیزی نیست. خوشبختانه پرده این پندار در سی سال اخیر توسط پاره‌ای از محققان به‎خصوص متفکر فرانسوی هانری کربن دریده شده و امروزه کلمه «عربی» بالنسبه جای خود را به «اسلامی» داده است. استاد شریف با انتخاب عنوان تاریخ فلسفه اسلامی و بررسی سیر فلسفه و معارف اسلامی از این دیدگاه، خود را از اشتباه و تنگ‎نظری‌ای که نزد اروپائیان و حتی پاره‌ای از محققان عرب مرسوم بوده برحذر داشته است. نتیجه این کار وسعت دامنه تاریخی و تنوعی است که کتاب او پیدا کرده است.<ref>ر.ک: همان، چهارمین صفحه</ref>‎.  


اما در کنار این جنبه‎های مثبت، جنبه‎های منفی هم در این کتاب هست. با وجود تنوع فصول کتاب، جای فصول دیگری نیز در این کتاب خالی است. در بخش کلام جا دارد که فصل کاملی درباره کلام شیعی به‎خصوص شیعه اثناعشری و سیر آن در طول تاریخ گنجانده شود. بخش تصوف کتاب هم ناقص است. از مشایخ ایرانی به‎خصوص در مکتب خراسان در قرن‎های پنجم و ششم و احوال و آراء بزرگانی چون ابوسعید ابوالخیر، علی هجویری... و همچنین شعرای مهمی چون سنائی و عطار ذکری به میان نیامده است؛ درصورتی‎که در تاریخ تصوف اهمیت هیچ‎یک از این مشایخ از عبدالقادر گیلانی و شهاب‎الدین عمر سهروردی که یک فصل کامل به شرح احوال آنها و عقایدشان اختصاص یافته است کمتر نیست. حتی در میان صوفیان عرب‎زبان، از شخصی چون ابن فارض هم غفلت شده است. در فلسفه عملی نیز این کتاب ضعیف است و راجع به اصول فقه و تاریخ آن بحثی نشده است. از فلسفه تعلیم و تربیت نیز به‎کلی غفلت شده است.<ref>ر.ک: همان، چهارمین و پنجمین صفحه</ref>‎.  
اما در کنار این جنبه‌های مثبت، جنبه‌های منفی هم در این کتاب هست. با وجود تنوع فصول کتاب، جای فصول دیگری نیز در این کتاب خالی است. در بخش کلام جا دارد که فصل کاملی درباره کلام شیعی به‎خصوص شیعه اثناعشری و سیر آن در طول تاریخ گنجانده شود. بخش تصوف کتاب هم ناقص است. از مشایخ ایرانی به‎خصوص در مکتب خراسان در قرن‎های پنجم و ششم و احوال و آراء بزرگانی چون ابوسعید ابوالخیر، علی هجویری... و همچنین شعرای مهمی چون سنائی و عطار ذکری به میان نیامده است؛ درصورتی‎که در تاریخ تصوف اهمیت هیچ‎یک از این مشایخ از عبدالقادر گیلانی و شهاب‎الدین عمر سهروردی که یک فصل کامل به شرح احوال آنها و عقایدشان اختصاص یافته است کمتر نیست. حتی در میان صوفیان عرب‎زبان، از شخصی چون ابن فارض هم غفلت شده است. در فلسفه عملی نیز این کتاب ضعیف است و راجع به اصول فقه و تاریخ آن بحثی نشده است. از فلسفه تعلیم و تربیت نیز به‎کلی غفلت شده است.<ref>ر.ک: همان، چهارمین و پنجمین صفحه</ref>‎.  


یکی دیگر از نقص‎های عمده این کتاب یکدست نبودن مقالات آن از حیث علمی است. مقالات این کتاب توسط نویسندگان متعدد تألیف شده که پاره‌ای از ایشان در موضوع خود صاحب‎نظر و متخصصند، ولیکن تعدادی از آنها هم توسط نویسندگان غیر متخصص تهیه شده و کیفیت علمی آنها نازل است. بنابراین، نه‎تنها در صحت مطالب و سلامت دیدگاه نویسندگان نمی‌توان مطمئن بود، بلکه حتی در استحکام مطالب و اتقان علمی آنها نیز جای تردید وجود دارد و این نقصی است که جبران آن به‎آسانی ممکن نیست<ref>ر.ک: همان، پنجمین صفحه</ref>‎.  
یکی دیگر از نقص‎های عمده این کتاب یکدست نبودن مقالات آن از حیث علمی است. مقالات این کتاب توسط نویسندگان متعدد تألیف شده که پاره‌ای از ایشان در موضوع خود صاحب‎نظر و متخصصند، ولیکن تعدادی از آنها هم توسط نویسندگان غیر متخصص تهیه شده و کیفیت علمی آنها نازل است. بنابراین، نه‎تنها در صحت مطالب و سلامت دیدگاه نویسندگان نمی‌توان مطمئن بود، بلکه حتی در استحکام مطالب و اتقان علمی آنها نیز جای تردید وجود دارد و این نقصی است که جبران آن به‎آسانی ممکن نیست<ref>ر.ک: همان، پنجمین صفحه</ref>‎.  
خط ۵۹: خط ۵۹:
مجلد اول، گذشته از مقالاتی درباره تفکر فلسفی پیش از اسلام در میان مردم هند و چین و ایران و یونان و اسکندریه و عرب جاهلیت، مشتمل است بر فصولی در باب تعالیم فلسفی و اخلاقی و اقتصادی و سیاسی قرآن و معرفی نهضت‎های کلامی - ‎فلسفی و عرفانی و افکار و آراء فلاسفه نخستین از کندی و رازی و [[فارابی، محمد بن محمد|فاربی]] گرفته تا [[ابن مسکويه، احمد بن محمد|ابن مسکویه]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]<ref>ر.ک: یادداشت ناشر، ج3، صفحه هفت</ref>‎.
مجلد اول، گذشته از مقالاتی درباره تفکر فلسفی پیش از اسلام در میان مردم هند و چین و ایران و یونان و اسکندریه و عرب جاهلیت، مشتمل است بر فصولی در باب تعالیم فلسفی و اخلاقی و اقتصادی و سیاسی قرآن و معرفی نهضت‎های کلامی - ‎فلسفی و عرفانی و افکار و آراء فلاسفه نخستین از کندی و رازی و [[فارابی، محمد بن محمد|فاربی]] گرفته تا [[ابن مسکويه، احمد بن محمد|ابن مسکویه]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]<ref>ر.ک: یادداشت ناشر، ج3، صفحه هفت</ref>‎.


مجلد دوم با بحث در اندیشه‎های [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] در زمینه‎های مابعدالطبیعه، فلسفه، کلام، تصوف و اخلاق آغاز می‌شود و با بررسی تفکر سیاسی در صدر اسلام و سپس در نزد متفکران و متکلمان مذاهب تشیع و تسنن ادامه می‎یابد. پس از اشاره کوتاه به سقوط بغداد و علل و عوامل آن، به آراء کلامی - فلسفی [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و تصوف [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‎الدین رومی]] و شیخ احمد سرهندی و فلسفه جلال‌الدین دوانی و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] می‌پردازد. آنگاه آراء حکمای بزرگ مکتب اصفهان، از جمله [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهاءالدین عاملی]] و [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] را مورد بررسی قرار می‌دهد و بالاخره با بررسی فلسفه سیاسی ابن خلدون پایان می‎یابد<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>‎.
مجلد دوم با بحث در اندیشه‌های [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] در زمینه‌های مابعدالطبیعه، فلسفه، کلام، تصوف و اخلاق آغاز می‌شود و با بررسی تفکر سیاسی در صدر اسلام و سپس در نزد متفکران و متکلمان مذاهب تشیع و تسنن ادامه می‎یابد. پس از اشاره کوتاه به سقوط بغداد و علل و عوامل آن، به آراء کلامی - فلسفی [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و تصوف [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‎الدین رومی]] و شیخ احمد سرهندی و فلسفه جلال‌الدین دوانی و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] می‌پردازد. آنگاه آراء حکمای بزرگ مکتب اصفهان، از جمله [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهاءالدین عاملی]] و [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] را مورد بررسی قرار می‌دهد و بالاخره با بررسی فلسفه سیاسی ابن خلدون پایان می‎یابد<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>‎.


مجلد سوم نیز بیست فصل را در بر می‌گیرد. در این مجلد است که کتاب از بحث در فلسفه و کلام و علوم قرآنی فراتر می‌رود و به معرفی دیگر دانش‎هایی می‌پردازد که هریک به‎نوبه خود جلوه‎گاهی از تفکر متحول اسلامی است. زبان و ادبیات فارسی و عربی و ترکی، هنرهای زیبا شامل معماری و نقاشی و موسیقی و هنرهای کوچک، بررسی‎های اجتماعی مشتمل بر تاریخ‎نگاری و فقه و علوم شامل جغرافیا و ریاضیات و نجوم و فیزیک و کانی‌شناسی و شیمی و تاریخ طبیعی و طب، مباحث عمده این مجلد است. در معرفی این دانش‎ها به تاریخ تحول و شرایط اوج و حضیض آنها نظر افکنده شده و آثاری که در زمینه آنها در پرتو تفکر اسلامی و به سائقه شور و جذبه دینی پدید آمده، مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که این دانش‎ها تا کجا از مرزهای سرزمین‎های اسلامی فراتر رفته و تا چه مایه در تحول فرهنگ و تمدن دیگر ملت‎ها تأثیر داشته است.<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
مجلد سوم نیز بیست فصل را در بر می‌گیرد. در این مجلد است که کتاب از بحث در فلسفه و کلام و علوم قرآنی فراتر می‌رود و به معرفی دیگر دانش‎هایی می‌پردازد که هریک به‎نوبه خود جلوه‎گاهی از تفکر متحول اسلامی است. زبان و ادبیات فارسی و عربی و ترکی، هنرهای زیبا شامل معماری و نقاشی و موسیقی و هنرهای کوچک، بررسی‎های اجتماعی مشتمل بر تاریخ‎نگاری و فقه و علوم شامل جغرافیا و ریاضیات و نجوم و فیزیک و کانی‌شناسی و شیمی و تاریخ طبیعی و طب، مباحث عمده این مجلد است. در معرفی این دانش‎ها به تاریخ تحول و شرایط اوج و حضیض آنها نظر افکنده شده و آثاری که در زمینه آنها در پرتو تفکر اسلامی و به سائقه شور و جذبه دینی پدید آمده، مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که این دانش‎ها تا کجا از مرزهای سرزمین‎های اسلامی فراتر رفته و تا چه مایه در تحول فرهنگ و تمدن دیگر ملت‎ها تأثیر داشته است.<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش