۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
برخی از محتویات کتاب به شرح ذیل است: | برخی از محتویات کتاب به شرح ذیل است: | ||
# از ابن عباس روایت کرده است که: «يٰا أَيهَا الذِینَ آمَنُوا»، بهترین مخاطبش [[امام على(ع)|علی(ع)]] است و اصحاب دیگر کمابیش در بعضی آیات مورد عتاب قرارگرفتهاند، الا علی(ع) که جز به خیر یاد نشده است و هر مدح و تعظیم و اکرامی که در قرآن آمده، [[امام على(ع)|علی(ع)]] مشمول آن است و هر رحمت و نصرتی که وعده داده شده، شامل او | # از ابن عباس روایت کرده است که: «يٰا أَيهَا الذِینَ آمَنُوا»، بهترین مخاطبش [[امام على(ع)|علی(ع)]] است و اصحاب دیگر کمابیش در بعضی آیات مورد عتاب قرارگرفتهاند، الا علی(ع) که جز به خیر یاد نشده است و هر مدح و تعظیم و اکرامی که در قرآن آمده، [[امام على(ع)|علی(ع)]] مشمول آن است و هر رحمت و نصرتی که وعده داده شده، شامل او میشود<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص168</ref>. | ||
# ذیل آیه '''فَتَلَقٰى آدَمُ مِنْ رَبهِ كلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَيهِ''' (بقره: 37)؛ «پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد...»، آورده است که کلمات، پنجتنند و میگوید گناه آدم کبیره نبود و بیان مطلب را به «تنزيه الأنبياء»، تألیف خودش حواله میدهد. مصحح در حاشیه، این عنوان را از مصنفات گمشده مؤلف میداند (تنزیه الانبیای موجود از سید مرتضی است)<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>. | # ذیل آیه '''فَتَلَقٰى آدَمُ مِنْ رَبهِ كلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَيهِ''' (بقره: 37)؛ «پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد...»، آورده است که کلمات، پنجتنند و میگوید گناه آدم کبیره نبود و بیان مطلب را به «تنزيه الأنبياء»، تألیف خودش حواله میدهد. مصحح در حاشیه، این عنوان را از مصنفات گمشده مؤلف میداند (تنزیه الانبیای موجود از سید مرتضی است)<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>. | ||
# آیه '''وَ مِنَ اَلنٰاسِ مَنْ يشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّهِ''' (بقره: 207)؛ «و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا میفروشد»، در شأن علی(ع) است، بهمناسبت خوابیدن در جای پیغمبر(ص) در شبی که حضرت، مکه را به قصد مدینه ترک کرد. طبق این روایت، ابوطالب، علی(ع) را در جای پیغمبر خوابانید؛ حال آنکه ابوطالب خیلی پیش از آن درگذشته بود<ref>ر.ک: همان</ref>. | # آیه '''وَ مِنَ اَلنٰاسِ مَنْ يشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّهِ''' (بقره: 207)؛ «و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا میفروشد»، در شأن علی(ع) است، بهمناسبت خوابیدن در جای پیغمبر(ص) در شبی که حضرت، مکه را به قصد مدینه ترک کرد. طبق این روایت، ابوطالب، علی(ع) را در جای پیغمبر خوابانید؛ حال آنکه ابوطالب خیلی پیش از آن درگذشته بود<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
# آیه '''اَلذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِالليلِ وَ النهٰارِ سِرّا وَ عَلاٰنِيةً''' (بقره: 274)؛ «کسانی که اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق میکنند»، درباره علی(ع) نازل شده که چهار درهم داشت و در شب و روز و آشکار و نهان انفاق کرد<ref>ر.ک: همان</ref>. | # آیه '''اَلذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِالليلِ وَ النهٰارِ سِرّا وَ عَلاٰنِيةً''' (بقره: 274)؛ «کسانی که اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق میکنند»، درباره علی(ع) نازل شده که چهار درهم داشت و در شب و روز و آشکار و نهان انفاق کرد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
#ذیل کلمه '''وَ اَلرٰاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ''' (آلعمران: 7)؛ «و استواران در دانش»، گفته است که مراد [[امام على(ع)|علی(ع)]] است و حدیث «أنا مدينة العلم و علي بابها» را شاهد آورده و از عمر نقل کرده که: «لولا علي لهلك عمر» و از ابودرداء روایت کرده که عالمی در شام هست (یعنی خودش) و عالمی در کوفه (یعنی [[ابن مسعود، احمد بن علی|ابن مسعود]]) و عالمی در مدینه (یعنی علی)؛ آنکه در شام است از آنکه در کوفه است میپرسد و آنکه در کوفه است از آنکه در مدینه است میپرسد، اما آنکه در مدینه است، از احدی سؤال نمیکند. از خود [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نیز روایت کرده که اگر مسند برای من آماده | #ذیل کلمه '''وَ اَلرٰاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ''' (آلعمران: 7)؛ «و استواران در دانش»، گفته است که مراد [[امام على(ع)|علی(ع)]] است و حدیث «أنا مدينة العلم و علي بابها» را شاهد آورده و از عمر نقل کرده که: «لولا علي لهلك عمر» و از ابودرداء روایت کرده که عالمی در شام هست (یعنی خودش) و عالمی در کوفه (یعنی [[ابن مسعود، احمد بن علی|ابن مسعود]]) و عالمی در مدینه (یعنی علی)؛ آنکه در شام است از آنکه در کوفه است میپرسد و آنکه در کوفه است از آنکه در مدینه است میپرسد، اما آنکه در مدینه است، از احدی سؤال نمیکند. از خود [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نیز روایت کرده که اگر مسند برای من آماده میشد، میان اهل تورات طبق تورات و میان اهل انجیل طبق انجیل و میان اهل زبور طبق زبور و میان اهل فرقان طبق فرقان حکم میکردم. به خدا هیچ آیهای نیست که در تری و خشکی، آسمان و زمین، دشت و کوه، شب و روز نازل شده باشد، مگر آنکه میدانم در شأن چیست و کیست...<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>. | ||
# ذیل آیه '''فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكمْ ثُم نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اَللٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ''' (آلعمران: 61)؛ «بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»، آورده است که در قضیه مباهله منظور از «أبناءنا»، حسنین(ع) و منظور از «نساءنا»، فاطمه(ع) و منظور از «أنفسنا»، [[امام على(ع)|علی(ع)]] است. در همین قسمت روایتی از پیغمبر(ص) میآورد که: «خُلقت أنا و علي من شجرة واحده» و نیز از پیغمبر درباره علی روایت آورده که: «إنه مني و أنت منه» و نیز آورده: «يا علي... أنت رفيقي في الجنة» و «يا علي أنت أخي في الدنيا و الآخرة» و از [[امام على(ع)|علی(ع)]] روایت کرده که: «أنا عبدالله و أخو رسولالله، لم يقلها أحد قبلي و لا يقولها أحد بعدي إلا كذاب» و نیز در همین جا حدیث منزلت را آورده که چون پیغمبر(ص) میان اصحاب مؤاخات برقرار کرد، علی(ع) از اینکه او را با کسی برادر قرار نداد، نگران بود. پیغمبر(ص) فرمود: «ما أخرتك إلا لنفسي، فأنت مني بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبي بعدي». میدانیم که حدیث منزلت، داستان دیگری هم دارد و ممکن است هر دو واقع شده باشد. مؤلف در همین قسمت روایت «سد رسولالله الأبواب إلا باب علي» را نیز آورده و از ابن عمر هم مضمون آن را نقل کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | # ذیل آیه '''فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكمْ ثُم نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اَللٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ''' (آلعمران: 61)؛ «بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»، آورده است که در قضیه مباهله منظور از «أبناءنا»، حسنین(ع) و منظور از «نساءنا»، فاطمه(ع) و منظور از «أنفسنا»، [[امام على(ع)|علی(ع)]] است. در همین قسمت روایتی از پیغمبر(ص) میآورد که: «خُلقت أنا و علي من شجرة واحده» و نیز از پیغمبر درباره علی روایت آورده که: «إنه مني و أنت منه» و نیز آورده: «يا علي... أنت رفيقي في الجنة» و «يا علي أنت أخي في الدنيا و الآخرة» و از [[امام على(ع)|علی(ع)]] روایت کرده که: «أنا عبدالله و أخو رسولالله، لم يقلها أحد قبلي و لا يقولها أحد بعدي إلا كذاب» و نیز در همین جا حدیث منزلت را آورده که چون پیغمبر(ص) میان اصحاب مؤاخات برقرار کرد، علی(ع) از اینکه او را با کسی برادر قرار نداد، نگران بود. پیغمبر(ص) فرمود: «ما أخرتك إلا لنفسي، فأنت مني بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبي بعدي». میدانیم که حدیث منزلت، داستان دیگری هم دارد و ممکن است هر دو واقع شده باشد. مؤلف در همین قسمت روایت «سد رسولالله الأبواب إلا باب علي» را نیز آورده و از ابن عمر هم مضمون آن را نقل کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
# ذیل آیه '''مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ''' ﴿الأنفال: 67﴾؛ «هیچ پیامبری را نسزد و نشاید که [پیش از جنگ و پیروزی بر دشمن] اسیران جنگی بگیرد تا زمانی که [دشمن را بهطور کامل] در زمین از قدرت و توان بیندازد [و موقعیت دین و مؤمنان در جهان پابرجا و استوار گردد، آنگاه اسیر بگیرد؛ شما ای یاران پیامبر!] متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را میخواهید و خدا [برای شما] آخرت را میخواهد»، روایت کرده است که عمر و علی(ع) نظرشان بر قتل اسیران بود و ابوبکر و عثمان نظرشان بر زنده نگهداشتن و فدیه گرفتن و پیغمبر(ص) فدیه گرفت و خدا عتابش کرد. مؤلف طبق مذاق معتزلیاش این را بهعنوان صغیرهای بر پیغمبر(ص) گرفته است! | # ذیل آیه '''مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ''' ﴿الأنفال: 67﴾؛ «هیچ پیامبری را نسزد و نشاید که [پیش از جنگ و پیروزی بر دشمن] اسیران جنگی بگیرد تا زمانی که [دشمن را بهطور کامل] در زمین از قدرت و توان بیندازد [و موقعیت دین و مؤمنان در جهان پابرجا و استوار گردد، آنگاه اسیر بگیرد؛ شما ای یاران پیامبر!] متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را میخواهید و خدا [برای شما] آخرت را میخواهد»، روایت کرده است که عمر و علی(ع) نظرشان بر قتل اسیران بود و ابوبکر و عثمان نظرشان بر زنده نگهداشتن و فدیه گرفتن و پیغمبر(ص) فدیه گرفت و خدا عتابش کرد. مؤلف طبق مذاق معتزلیاش این را بهعنوان صغیرهای بر پیغمبر(ص) گرفته است! |
ویرایش