۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] معتقد است که بر هر شخص عاقل و بالغی واجب است که به حقیقت این اصول معرفت پیدا کند؛ زیرا در | [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] معتقد است که بر هر شخص عاقل و بالغی واجب است که به حقیقت این اصول معرفت پیدا کند؛ زیرا در شاخههای هریک از این اصول، مسائلی هست که اهل سنت در مورد آنها یک اعتقاد واحد دارند و آنان کسانی را که با ایشان در این اصول مخالفت ورزند، گمراه میدانند. فشرده اصول اعتقادی اشاعره و اهل سنت از نگاه [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] ازاینقرار است: | ||
اصل اول: [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] در این اصل همچون سایر فیلسوفان و متکلمان رئالیست، پس از مسلم انگاشتن عالم خارج از ذهن، معرفتهای زاییده از ادراکات بدیهی، حسی و استدلالی را واقعنما و معتبر میانگارد و از این رهگذر، سوفسطاییان را که منکر علوم و حقایق اشیائند، گمراه و کافر میخواند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | اصل اول: [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] در این اصل همچون سایر فیلسوفان و متکلمان رئالیست، پس از مسلم انگاشتن عالم خارج از ذهن، معرفتهای زاییده از ادراکات بدیهی، حسی و استدلالی را واقعنما و معتبر میانگارد و از این رهگذر، سوفسطاییان را که منکر علوم و حقایق اشیائند، گمراه و کافر میخواند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اصل دوم: عالم همه موجودات جز خدا حادث است و بهجز خدا و صفات ازلی وی همه آفریده و مصنوع خداست. خدا، مخلوق و مصنوع و از سنخ عالم و اجزای عالم نیست. ساختار عالم از جواهر و اعراض ترکیب یافته و جسم از اجزای لایتجزا تشکیل شده است. در این میان کسانی چون ابراهیم بن سیار نَظّام و فلاسفهای که جزء لایتجزا را منکر شدهاند، کافرند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | اصل دوم: عالم همه موجودات جز خدا حادث است و بهجز خدا و صفات ازلی وی همه آفریده و مصنوع خداست. خدا، مخلوق و مصنوع و از سنخ عالم و اجزای عالم نیست. ساختار عالم از جواهر و اعراض ترکیب یافته و جسم از اجزای لایتجزا تشکیل شده است. در این میان کسانی چون ابراهیم بن سیار نَظّام و فلاسفهای که جزء لایتجزا را منکر شدهاند، کافرند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | ||
اصل سوم: برخلاف عقیده دهریه، همه | اصل سوم: برخلاف عقیده دهریه، همه پدیدهها محدثند و صانع دارند. ثمامة بن اشرس و برخی از معتزله که افعال متولد را فاقد فاعل میدانند، کافرند. خدا نهایت، حد، صورت، اعضا و احساس ندارد و مکانی او را محدود نمیکند؛ حرکت و سکون ندارد و واحد است و همیشه باقی است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | ||
اصل چهارم: برخلاف آنکه معتزله صفات خدا را نفی میکنند، این صفات همچون قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر و کلام، صفاتی ازلی و نعوتی ابدیاند. خدا بر همه مقدورات تواناست و این مقدورات هرگز پایان نمییابند. خدا به همه حوادث از ازل داناست. مؤمنان در آخرت خدا را رؤیت میکنند. هیچ رویدادی در عالم رخ نمیدهد، مگر آنکه از ازل خدا آن را خواسته باشد. کلام خدا قدیم و غیر مخلوق و حاوی امر، نهی، خبر و وعد وعید الهی است. «وجه» خدا همان ذات خداست. چشم خدا به معنای آن است که او اشیاء را میبیند. دست خدا به معنای قدرت او و تکیه زدن خدا بر عرش به معنای پادشاهی و سلطنت اوست<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان، ص365-366]</ref>. | اصل چهارم: برخلاف آنکه معتزله صفات خدا را نفی میکنند، این صفات همچون قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر و کلام، صفاتی ازلی و نعوتی ابدیاند. خدا بر همه مقدورات تواناست و این مقدورات هرگز پایان نمییابند. خدا به همه حوادث از ازل داناست. مؤمنان در آخرت خدا را رؤیت میکنند. هیچ رویدادی در عالم رخ نمیدهد، مگر آنکه از ازل خدا آن را خواسته باشد. کلام خدا قدیم و غیر مخلوق و حاوی امر، نهی، خبر و وعد وعید الهی است. «وجه» خدا همان ذات خداست. چشم خدا به معنای آن است که او اشیاء را میبیند. دست خدا به معنای قدرت او و تکیه زدن خدا بر عرش به معنای پادشاهی و سلطنت اوست<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان، ص365-366]</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
اصل پنجم: اسماء خدا توقیفی است و تنها اسمهایی را میتوان در مورد خدا بهکار برد که در قرآن یا سنت صحیح یا اجماع امت برای خدا معین شده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان، ص366]</ref> | اصل پنجم: اسماء خدا توقیفی است و تنها اسمهایی را میتوان در مورد خدا بهکار برد که در قرآن یا سنت صحیح یا اجماع امت برای خدا معین شده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان، ص366]</ref> | ||
اصل ششم: خداوند خالق همه | اصل ششم: خداوند خالق همه پدیدههای عالم، اعم از حوادث خیر یا شر است و «کسبهای» مردم را نیز خدا میآفریند. خداست که مردم را هدایت میکند و گمراه میسازد. اگر کسی بمیرد، یا کشته شود، به اجلی که خدا برایش معین ساخته، از دنیا رفته است. هرکس آنچه میخورد، یا میآشامد - حلال یا حرام - همان روزیای است که خدا برایش مقدر ساخته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | ||
اصل هفتم: نبوت و رسالت، امری مسلم و اثباتشده است. رسول با نبی تفاوت دارد. انبیا بسیارند، ولی شمار رسولان 313 است. همگی انبیا معصومند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | اصل هفتم: نبوت و رسالت، امری مسلم و اثباتشده است. رسول با نبی تفاوت دارد. انبیا بسیارند، ولی شمار رسولان 313 است. همگی انبیا معصومند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
اصل چهاردهم: فرشتگان از خطا مصونند و قاطبه اهل سنت، پیامبران را برتر از فرشتگان میدانند. بر مبنای حدیث «عشره مبشره»، ده تن از صحابه اهل بهشتند و باید آنان را تقدیس کرد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: جعفری نائینی، علیرضا، ص366]</ref>. | اصل چهاردهم: فرشتگان از خطا مصونند و قاطبه اهل سنت، پیامبران را برتر از فرشتگان میدانند. بر مبنای حدیث «عشره مبشره»، ده تن از صحابه اهل بهشتند و باید آنان را تقدیس کرد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: جعفری نائینی، علیرضا، ص366]</ref>. | ||
اصل پانزدهم: دشمنان اسلام دو دسته بودند: عدهای از آنان همچون بتپرستان و سوفسطاییان، پیش از اسلام میزیستند و پارهای نیز پس از ظهور اسلام پدیدار شدند. [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] | اصل پانزدهم: دشمنان اسلام دو دسته بودند: عدهای از آنان همچون بتپرستان و سوفسطاییان، پیش از اسلام میزیستند و پارهای نیز پس از ظهور اسلام پدیدار شدند. [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]] فرقههایی همچون شیعه و معتزله را جزو گروه اخیر میداند و بر آن است که آنان کافر بودند، ولی در ظاهر اظهار مسلمانی میکردند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7877 ر.ک: همان]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش