۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در پیشدرآمد، ضمن اشاره به موضوع و اهمیت کتاب، به بیان برخی از ویژگیهای آن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: پیشدرآمد، ص13-15</ref>. | در پیشدرآمد، ضمن اشاره به موضوع و اهمیت کتاب، به بیان برخی از ویژگیهای آن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: پیشدرآمد، ص13-15</ref>. | ||
پس از پیشدرآمد، مطالبی تحت عنوان «درآمد»، در قالب شش مقدمه، مطرح گردیده که نتیجه آن را | پس از پیشدرآمد، مطالبی تحت عنوان «درآمد»، در قالب شش مقدمه، مطرح گردیده که نتیجه آن را میتوان چنین خلاصه نمود که مسائل علم اصول، همگی پیرامون قواعد «دلالت دلیل» بر حکم فقهی یا قواعد «اثبات دلیل» بر حکم فقهی بحث میکنند و جامع مشترک میان قواعد دلالت دلیل و قواعد اثبات، خود «دلیل بر حکم فقهی» است که موضوع علم اصول است. طبق این بیان، مسائل علم اصول، به پنج دسته تقسیم میشوند: | ||
# قواعد دلالت وضعی دلیل بر حکم فقهی؛ | # قواعد دلالت وضعی دلیل بر حکم فقهی؛ | ||
# قواعد دلالت ذاتی یا عقلی دلیل بر حکم فقهی؛ | # قواعد دلالت ذاتی یا عقلی دلیل بر حکم فقهی؛ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مقصود از «قواعد عامه دلالت لفظی استعمال»، آن دسته از قواعد دلالت لفظی است که به لفظ خاصی وابسته نیست و نتیجه استعمال و مربوط به آن است و از صرف وضع برای معنا نشأت نگرفته است. این قواعد، برگرفته از دو منبع اصلی است: عقل و عرف<ref>ر.ک: همان، ص307</ref>. | مقصود از «قواعد عامه دلالت لفظی استعمال»، آن دسته از قواعد دلالت لفظی است که به لفظ خاصی وابسته نیست و نتیجه استعمال و مربوط به آن است و از صرف وضع برای معنا نشأت نگرفته است. این قواعد، برگرفته از دو منبع اصلی است: عقل و عرف<ref>ر.ک: همان، ص307</ref>. | ||
مقصود از «عقل» در اینجا، «عقل عملی» است که حکم به حسن و قبح میکند؛ زیرا دلالتهای عقلی مبنی بر عقل نظری از مقوله دلالتهای وضعی لفظی خارجند و از دلالتهای معنا بر معنایند - که خارج از بحث کتاب است - و مقصود از «دلالت استعمالی ناشی از عقل»، دلالتی است که به سبب استعمال، در لفظ به وجود میآید، لکن منشأ آن، عقل است<ref>ر.ک: همان</ref>. مقصود از عرف نیز عرفی است که منشأ دلالت تصوری یا تصدیقی میباشد که | مقصود از «عقل» در اینجا، «عقل عملی» است که حکم به حسن و قبح میکند؛ زیرا دلالتهای عقلی مبنی بر عقل نظری از مقوله دلالتهای وضعی لفظی خارجند و از دلالتهای معنا بر معنایند - که خارج از بحث کتاب است - و مقصود از «دلالت استعمالی ناشی از عقل»، دلالتی است که به سبب استعمال، در لفظ به وجود میآید، لکن منشأ آن، عقل است<ref>ر.ک: همان</ref>. مقصود از عرف نیز عرفی است که منشأ دلالت تصوری یا تصدیقی میباشد که میتوان از آن به عرف دلالتی نیز تعبیر کرد<ref>ر.ک: همان، ص310</ref>. | ||
در پایان | در پایان میتوان چنین گفت که اثر حاضر، تلاشی است در نوپردازی بخشهایی از علم اصول، بهویژه آنچه مربوط به منطق دلالت لفظی و قواعد استدلال عقلی در حوزه استنباط است و ابداع منطق نوین استنباط فقه اجتماعی بهمنظور پاسخگویی به پرسشهای حوزه نظامهای اجتماعی و غنیسازی بنیه نظریهپردازی فقهی در رویارویی با چالشهای نوین در عرصههای گوناگون فقه و تلاشی نو در جهت بازپردازی مسائل علم اصول<ref>ر.ک: پیشدرآمد، ص13</ref>. | ||
در این تلاش علمی، سعی بر این است تا با بهرهگیری از دستاوردهای پرمایهای که در دوران خیزش این علم به دست توانای [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و سپس [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] پدید آمد و علم اصول را شکوفا نمود و پس از آن، با تلاش نوابغ بزرگ سهگانهای که سهم وافری در اغنای علم اصول در قرن اخیر داشتهاند، یعنی [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، عراقی و اصفهانی و از آن پس، با پژوهشهای [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] و محقق خویی، بارور شد و سرانجام با ابداع ماهرانه شهید صدر، به اوج جدیدی از تکامل و تطور رسید و طرحی نو برای قضایای علم اصول پرداخته گردید که از ویژگیهای ذیل برخوردار است: | در این تلاش علمی، سعی بر این است تا با بهرهگیری از دستاوردهای پرمایهای که در دوران خیزش این علم به دست توانای [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و سپس [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] پدید آمد و علم اصول را شکوفا نمود و پس از آن، با تلاش نوابغ بزرگ سهگانهای که سهم وافری در اغنای علم اصول در قرن اخیر داشتهاند، یعنی [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، عراقی و اصفهانی و از آن پس، با پژوهشهای [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] و محقق خویی، بارور شد و سرانجام با ابداع ماهرانه شهید صدر، به اوج جدیدی از تکامل و تطور رسید و طرحی نو برای قضایای علم اصول پرداخته گردید که از ویژگیهای ذیل برخوردار است: | ||
# پایبندی و تعهد به روش علمی و اصالت فکری و در نتیجه، پاسداری از میراث گرانبهای محققان دانش اصول، بهویژه، در دو قرن اخیر که دوره شکوفایی و باروری بیسابقه این علم به دست محققان نامبرده این دانش است؛ | # پایبندی و تعهد به روش علمی و اصالت فکری و در نتیجه، پاسداری از میراث گرانبهای محققان دانش اصول، بهویژه، در دو قرن اخیر که دوره شکوفایی و باروری بیسابقه این علم به دست محققان نامبرده این دانش است؛ | ||
# پرداختن به برخی مسائل جدید در حوزه منطق دلالت و استنباط که بهاقتضای برخی پرسشهای نوظهور، رخ نموده و طرح آنها در علم اصول، بهعنوان منطق دلالت و استنباط، ضرورت داشت؛ نظیر: قواعد فهم متن و فرضیه تعدد قرائتها و جایگاه عقل در عرصه فهم و استنباط قضایای دینی و نقش و جایگاه عرف در فهم و استنباط احکام شرعی و قواعد و ضوابط تغییر و تحول در احکام فقهی و روش استنباط آنها و قواعد استنباط فقه نظام، یا فقه اجتماعی و دیگر قضایای جدید مربوط به حوزه منطق دلالت و استنباط که | # پرداختن به برخی مسائل جدید در حوزه منطق دلالت و استنباط که بهاقتضای برخی پرسشهای نوظهور، رخ نموده و طرح آنها در علم اصول، بهعنوان منطق دلالت و استنباط، ضرورت داشت؛ نظیر: قواعد فهم متن و فرضیه تعدد قرائتها و جایگاه عقل در عرصه فهم و استنباط قضایای دینی و نقش و جایگاه عرف در فهم و استنباط احکام شرعی و قواعد و ضوابط تغییر و تحول در احکام فقهی و روش استنباط آنها و قواعد استنباط فقه نظام، یا فقه اجتماعی و دیگر قضایای جدید مربوط به حوزه منطق دلالت و استنباط که اصلیترین وظیفه علم اصول است؛ | ||
# ساماندهی منطقی قضایای علم اصول، بهگونهای که بتواند از یکسو، پیوند منطقی قضایای علم اصول را با یکدیگر تبیین کند و از سوی دیگر، انسجام کلی قواعد و قضایای این علم را در یک سامانه ساختاری واحد و با چیدمانی معقول که جایگاه منطقی هریک از مباحث علم اصول معلوم و مشخص گردد؛ | # ساماندهی منطقی قضایای علم اصول، بهگونهای که بتواند از یکسو، پیوند منطقی قضایای علم اصول را با یکدیگر تبیین کند و از سوی دیگر، انسجام کلی قواعد و قضایای این علم را در یک سامانه ساختاری واحد و با چیدمانی معقول که جایگاه منطقی هریک از مباحث علم اصول معلوم و مشخص گردد؛ | ||
# تبیین قاعدهمند قضایای علم اصول تا بدین وسیله، ضمن پرهیز از ابهام در نتایج نظری و عملی مباحث و تفکیک نتایج مباحث گوناگون از یکدیگر، جایگاه و زمینه بهکارگیری قواعد اصولی روشنتر شود و راه برای بهرهگیری از قواعد این فن خطیر در میدان استنباط و نظریهپردازی، هموارتر گردد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | # تبیین قاعدهمند قضایای علم اصول تا بدین وسیله، ضمن پرهیز از ابهام در نتایج نظری و عملی مباحث و تفکیک نتایج مباحث گوناگون از یکدیگر، جایگاه و زمینه بهکارگیری قواعد اصولی روشنتر شود و راه برای بهرهگیری از قواعد این فن خطیر در میدان استنباط و نظریهپردازی، هموارتر گردد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. |
ویرایش