پرش به محتوا

اصول فقه نوین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
خط ۳۵: خط ۳۵:
در پیش‎درآمد، ضمن اشاره به موضوع و اهمیت کتاب، به بیان برخی از ویژگی‎های آن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: پیش‎درآمد، ص13-‎15</ref>.
در پیش‎درآمد، ضمن اشاره به موضوع و اهمیت کتاب، به بیان برخی از ویژگی‎های آن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: پیش‎درآمد، ص13-‎15</ref>.


پس از پیش‎درآمد، مطالبی تحت عنوان «درآمد»، در قالب شش مقدمه، مطرح گردیده که نتیجه آن را می‎توان چنین خلاصه نمود که مسائل علم اصول، همگی پیرامون قواعد «دلالت دلیل» بر حکم فقهی یا قواعد «اثبات دلیل» بر حکم فقهی بحث می‌کنند و جامع مشترک میان قواعد دلالت دلیل و قواعد اثبات، خود «دلیل بر حکم فقهی» است که موضوع علم اصول است. طبق این بیان، مسائل علم اصول، به پنج دسته تقسیم می‌شوند:
پس از پیش‎درآمد، مطالبی تحت عنوان «درآمد»، در قالب شش مقدمه، مطرح گردیده که نتیجه آن را می‌توان چنین خلاصه نمود که مسائل علم اصول، همگی پیرامون قواعد «دلالت دلیل» بر حکم فقهی یا قواعد «اثبات دلیل» بر حکم فقهی بحث می‌کنند و جامع مشترک میان قواعد دلالت دلیل و قواعد اثبات، خود «دلیل بر حکم فقهی» است که موضوع علم اصول است. طبق این بیان، مسائل علم اصول، به پنج دسته تقسیم می‌شوند:
# قواعد دلالت وضعی دلیل بر حکم فقهی؛
# قواعد دلالت وضعی دلیل بر حکم فقهی؛
# قواعد دلالت ذاتی یا عقلی دلیل بر حکم فقهی؛
# قواعد دلالت ذاتی یا عقلی دلیل بر حکم فقهی؛
خط ۶۶: خط ۶۶:
مقصود از «قواعد عامه دلالت لفظی استعمال»، آن دسته از قواعد دلالت لفظی است که به لفظ خاصی وابسته نیست و نتیجه استعمال و مربوط به آن است و از صرف وضع برای معنا نشأت نگرفته است. این قواعد، برگرفته از دو منبع اصلی است: عقل و عرف<ref>ر.ک: همان، ص307</ref>.
مقصود از «قواعد عامه دلالت لفظی استعمال»، آن دسته از قواعد دلالت لفظی است که به لفظ خاصی وابسته نیست و نتیجه استعمال و مربوط به آن است و از صرف وضع برای معنا نشأت نگرفته است. این قواعد، برگرفته از دو منبع اصلی است: عقل و عرف<ref>ر.ک: همان، ص307</ref>.


مقصود از «عقل» در اینجا، «عقل عملی» است که حکم به حسن و قبح می‌کند؛ زیرا دلالت‎های عقلی مبنی بر عقل نظری از مقوله دلالت‎های وضعی لفظی خارجند و از دلالت‎های معنا بر معنایند - ‎که خارج از بحث کتاب است - ‎و مقصود از «دلالت استعمالی ناشی از عقل»، دلالتی است که به سبب استعمال، در لفظ به وجود می‎آید، لکن منشأ آن، عقل است<ref>ر.ک: همان</ref>. مقصود از عرف نیز عرفی است که منشأ دلالت تصوری یا تصدیقی می‎باشد که می‎توان از آن به عرف دلالتی نیز تعبیر کرد<ref>ر.ک: همان، ص310</ref>.
مقصود از «عقل» در اینجا، «عقل عملی» است که حکم به حسن و قبح می‌کند؛ زیرا دلالت‎های عقلی مبنی بر عقل نظری از مقوله دلالت‎های وضعی لفظی خارجند و از دلالت‎های معنا بر معنایند - ‎که خارج از بحث کتاب است - ‎و مقصود از «دلالت استعمالی ناشی از عقل»، دلالتی است که به سبب استعمال، در لفظ به وجود می‎آید، لکن منشأ آن، عقل است<ref>ر.ک: همان</ref>. مقصود از عرف نیز عرفی است که منشأ دلالت تصوری یا تصدیقی می‎باشد که می‌توان از آن به عرف دلالتی نیز تعبیر کرد<ref>ر.ک: همان، ص310</ref>.


در پایان می‎توان چنین گفت که اثر حاضر، تلاشی است در نوپردازی بخش‎هایی از علم اصول، به‎ویژه آنچه مربوط به منطق دلالت لفظی و قواعد استدلال عقلی در حوزه استنباط است و ابداع منطق نوین استنباط فقه اجتماعی به‎منظور پاسخگویی به پرسش‎های حوزه نظام‎های اجتماعی و غنی‌سازی بنیه نظریه‎پردازی فقهی در رویارویی با چالش‎های نوین در عرصه‌های گوناگون فقه و تلاشی نو در جهت بازپردازی مسائل علم اصول<ref>ر.ک: پیش‎درآمد، ص13</ref>.
در پایان می‌توان چنین گفت که اثر حاضر، تلاشی است در نوپردازی بخش‎هایی از علم اصول، به‎ویژه آنچه مربوط به منطق دلالت لفظی و قواعد استدلال عقلی در حوزه استنباط است و ابداع منطق نوین استنباط فقه اجتماعی به‎منظور پاسخگویی به پرسش‎های حوزه نظام‎های اجتماعی و غنی‌سازی بنیه نظریه‎پردازی فقهی در رویارویی با چالش‎های نوین در عرصه‌های گوناگون فقه و تلاشی نو در جهت بازپردازی مسائل علم اصول<ref>ر.ک: پیش‎درآمد، ص13</ref>.


در این تلاش علمی، سعی بر این است تا با بهره‎گیری از دستاوردهای پرمایه‌ای که در دوران خیزش این علم به دست توانای [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و سپس [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] پدید آمد و علم اصول را شکوفا نمود و پس از آن، با تلاش نوابغ بزرگ سه‎گانه‌ای که سهم وافری در اغنای علم اصول در قرن اخیر داشته‌اند، یعنی [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، عراقی و اصفهانی و از آن پس، با پژوهش‎های [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] و محقق خویی، بارور شد و سرانجام با ابداع ماهرانه شهید صدر، به اوج جدیدی از تکامل و تطور رسید و طرحی نو برای قضایای علم اصول پرداخته گردید که از ویژگی‎های ذیل برخوردار است:
در این تلاش علمی، سعی بر این است تا با بهره‎گیری از دستاوردهای پرمایه‌ای که در دوران خیزش این علم به دست توانای [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و سپس [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] پدید آمد و علم اصول را شکوفا نمود و پس از آن، با تلاش نوابغ بزرگ سه‎گانه‌ای که سهم وافری در اغنای علم اصول در قرن اخیر داشته‌اند، یعنی [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، عراقی و اصفهانی و از آن پس، با پژوهش‎های [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] و محقق خویی، بارور شد و سرانجام با ابداع ماهرانه شهید صدر، به اوج جدیدی از تکامل و تطور رسید و طرحی نو برای قضایای علم اصول پرداخته گردید که از ویژگی‎های ذیل برخوردار است:
# پایبندی و تعهد به روش علمی و اصالت فکری و در نتیجه، پاسداری از میراث گران‎بهای محققان دانش اصول، به‎ویژه، در دو قرن اخیر که دوره شکوفایی و باروری بی‌سابقه این علم به دست محققان نام‎برده این دانش است؛
# پایبندی و تعهد به روش علمی و اصالت فکری و در نتیجه، پاسداری از میراث گران‎بهای محققان دانش اصول، به‎ویژه، در دو قرن اخیر که دوره شکوفایی و باروری بی‌سابقه این علم به دست محققان نام‎برده این دانش است؛
# پرداختن به برخی مسائل جدید در حوزه منطق دلالت و استنباط که به‌اقتضای برخی پرسش‎های نوظهور، رخ نموده و طرح آنها در علم اصول، به‎عنوان منطق دلالت و استنباط، ضرورت داشت؛ نظیر: قواعد فهم متن و فرضیه تعدد قرائت‎ها و جایگاه عقل در عرصه فهم و استنباط قضایای دینی و نقش و جایگاه عرف در فهم و استنباط احکام شرعی و قواعد و ضوابط تغییر و تحول در احکام فقهی و روش استنباط آنها و قواعد استنباط فقه نظام، یا فقه اجتماعی و دیگر قضایای جدید مربوط به حوزه منطق دلالت و استنباط که اصلی‎ترین وظیفه علم اصول است؛
# پرداختن به برخی مسائل جدید در حوزه منطق دلالت و استنباط که به‌اقتضای برخی پرسش‎های نوظهور، رخ نموده و طرح آنها در علم اصول، به‎عنوان منطق دلالت و استنباط، ضرورت داشت؛ نظیر: قواعد فهم متن و فرضیه تعدد قرائت‎ها و جایگاه عقل در عرصه فهم و استنباط قضایای دینی و نقش و جایگاه عرف در فهم و استنباط احکام شرعی و قواعد و ضوابط تغییر و تحول در احکام فقهی و روش استنباط آنها و قواعد استنباط فقه نظام، یا فقه اجتماعی و دیگر قضایای جدید مربوط به حوزه منطق دلالت و استنباط که اصلی‌ترین وظیفه علم اصول است؛
# سامان‎دهی منطقی قضایای علم اصول، به‎گونه‌ای که بتواند از یک‎سو، پیوند منطقی قضایای علم اصول را با یکدیگر تبیین کند و از سوی دیگر، انسجام کلی قواعد و قضایای این علم را در یک سامانه ساختاری واحد و با چیدمانی معقول که جایگاه منطقی هریک از مباحث علم اصول معلوم و مشخص گردد؛
# سامان‎دهی منطقی قضایای علم اصول، به‎گونه‌ای که بتواند از یک‎سو، پیوند منطقی قضایای علم اصول را با یکدیگر تبیین کند و از سوی دیگر، انسجام کلی قواعد و قضایای این علم را در یک سامانه ساختاری واحد و با چیدمانی معقول که جایگاه منطقی هریک از مباحث علم اصول معلوم و مشخص گردد؛
# تبیین قاعده‎مند قضایای علم اصول تا بدین وسیله، ضمن پرهیز از ابهام در نتایج نظری و عملی مباحث و تفکیک نتایج مباحث گوناگون از یکدیگر، جایگاه و زمینه به‎کارگیری قواعد اصولی روشن‎تر شود و راه برای بهره‎گیری از قواعد این فن خطیر در میدان استنباط و نظریه‎پردازی، هموارتر گردد<ref>ر.ک: همان، ص14-‎15</ref>.
# تبیین قاعده‎مند قضایای علم اصول تا بدین وسیله، ضمن پرهیز از ابهام در نتایج نظری و عملی مباحث و تفکیک نتایج مباحث گوناگون از یکدیگر، جایگاه و زمینه به‎کارگیری قواعد اصولی روشن‎تر شود و راه برای بهره‎گیری از قواعد این فن خطیر در میدان استنباط و نظریه‎پردازی، هموارتر گردد<ref>ر.ک: همان، ص14-‎15</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش