۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
مباحث اصلی کتاب با اشاره به گرایش فطری انسان به کمال و نقش نبوت در روشن نمودن معالم راه و تبیین معارف حقهای که انسان را به کمال میرساند آغاز شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12</ref>. امامت در حقیقت امتداد رسالت است که شیعه نص، علم موهبتی از طرف خدا و عصمت را در آن شرط میداند؛ لذا لازم است به اشکالاتی که پیرامون موضوع امامت و شروط علم و عصمت و دیگر شروطی که برای امامت لازم است پاسخ داده شود<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>. | مباحث اصلی کتاب با اشاره به گرایش فطری انسان به کمال و نقش نبوت در روشن نمودن معالم راه و تبیین معارف حقهای که انسان را به کمال میرساند آغاز شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12</ref>. امامت در حقیقت امتداد رسالت است که شیعه نص، علم موهبتی از طرف خدا و عصمت را در آن شرط میداند؛ لذا لازم است به اشکالاتی که پیرامون موضوع امامت و شروط علم و عصمت و دیگر شروطی که برای امامت لازم است پاسخ داده شود<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>. | ||
در مکتب اهل سنت، امام و خلیفه، یعنی قائد و رهبر سیاسی که اداره شئون نظام اسلامی را بعد از وفات نبی(ص) بهعهده | در مکتب اهل سنت، امام و خلیفه، یعنی قائد و رهبر سیاسی که اداره شئون نظام اسلامی را بعد از وفات نبی(ص) بهعهده میگیرد. بر این اساس این مکتب انگیزهای برای اینکه این رهبر به نص و تعیین از سوی خدا و بیان رسول(ص) معین شود، ندارد، بلکه این امر را به امت واگذار میکند تا هرکس را خواست و او را برای قیام به این مهم شایسته دید نصب کند؛ چراکه نقش امام و خلیفه از دیدگاه اهل سنت از رهبری سیاسی و زعامت امت فراتر نمیرود؛ پس منطقی است که نصب خلیفه با نظر شوری یا اهل حل و عقد و یا با وراثت صورت گیرد<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. خلاصه اینکه دیدگاه اهل سنت در امامت و خلافت فراتر از رهبری سیاسی نمیرود و مشروعیت تصدی این مقام نیز از طریق انتخاب و شوری یا تسلط با قدرت یا وراثت یا وصیت فراهم میشود<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>. | ||
اما شیعه در ارزشگذاری امامت و خلافت بعد از رسول(ص) به این سو رفت که تعیین امام مسئلهای مهم و الهی مانند تعیین رسول است؛ پس عصمت حتی پیش از بلوغ، علم غیر اکتسابی و نصی که سبب مشروعیت امام است در آن شرط است؛ پس شروط امامت در تشیع وسیعتر از موضوع رهبری سیاسی است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | اما شیعه در ارزشگذاری امامت و خلافت بعد از رسول(ص) به این سو رفت که تعیین امام مسئلهای مهم و الهی مانند تعیین رسول است؛ پس عصمت حتی پیش از بلوغ، علم غیر اکتسابی و نصی که سبب مشروعیت امام است در آن شرط است؛ پس شروط امامت در تشیع وسیعتر از موضوع رهبری سیاسی است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نویسنده پس از طرح نظریه نص، به موضوع شوری که از جمله نظریات در برابر نظریه نص است، پرداخته. بررسی تاریخی نظریه شوری، ضرورت نص بر جانشین پس از پیامبر و ارزش شرعی تصمیمات شوری و ارتباط آن با ولایتی که نص بر آن داریم، مباحثی است که مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | نویسنده پس از طرح نظریه نص، به موضوع شوری که از جمله نظریات در برابر نظریه نص است، پرداخته. بررسی تاریخی نظریه شوری، ضرورت نص بر جانشین پس از پیامبر و ارزش شرعی تصمیمات شوری و ارتباط آن با ولایتی که نص بر آن داریم، مباحثی است که مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
اینکه پیامبر اهمال کرده و نسبت به رساندن مسلمین و تربیت آنها بر امر ولایت و رهبری پس از خود هیچ حرکتی نکرده باشد، از احتمالات باطلی است که با مقام نبوت که تمام موضوعات مرتبط با رسالت را در بر | اینکه پیامبر اهمال کرده و نسبت به رساندن مسلمین و تربیت آنها بر امر ولایت و رهبری پس از خود هیچ حرکتی نکرده باشد، از احتمالات باطلی است که با مقام نبوت که تمام موضوعات مرتبط با رسالت را در بر میگیرد، تعارض دارد. همچنین متعارض است با نصوصی که حاکی از اهتمام رسولالله(ص) به امور امت پس از خود در زمان حیات و پیش از وفاتش و بهویژه در لحظات آخر از حیات مبارکش است.<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | ||
[[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بیشترین اهتمام را به اظهار نصوص و اشاراتی داشت که دلالت بر آمادگی آن حضرت برای خلافت پیامبر(ص) یا نص بر آن به اسم دارد. صحت انتساب این عبارات را اصحاب تحقیق زمانی که فارغ از هوای نفس سخن | [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بیشترین اهتمام را به اظهار نصوص و اشاراتی داشت که دلالت بر آمادگی آن حضرت برای خلافت پیامبر(ص) یا نص بر آن به اسم دارد. صحت انتساب این عبارات را اصحاب تحقیق زمانی که فارغ از هوای نفس سخن میگویند، تأیید میکنند. بیش از پنجاه تن از بزرگان و شراح کلمات آن حضرت به این موضوع اشاره کرده و با براهین اطمینانآور دفاع محکمی کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | ||
در بسیاری از منابع اهل سنت، به روایاتی اشاره شده که تصریح به ائمه دوازدهگانه دارند. در انتهای کتاب به سه روایت در این رابطه اشاره شده که دو روایت آن را جوینی نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص90</ref>. | در بسیاری از منابع اهل سنت، به روایاتی اشاره شده که تصریح به ائمه دوازدهگانه دارند. در انتهای کتاب به سه روایت در این رابطه اشاره شده که دو روایت آن را جوینی نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص90</ref>. |
ویرایش