۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شپ' به 'شپ') |
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در این کتاب، در واقع، قسم اول که به منطق اختصاص دارد در ده فصل ارائه شده که موضوعات آن عبارتند از: تصور و تصدیق، بیان مفردات، حد و رسم، قضایا، تناقض، قیاس، برهان و قیاسات ناقص. | در این کتاب، در واقع، قسم اول که به منطق اختصاص دارد در ده فصل ارائه شده که موضوعات آن عبارتند از: تصور و تصدیق، بیان مفردات، حد و رسم، قضایا، تناقض، قیاس، برهان و قیاسات ناقص. | ||
در تبیین تصور و تصدیق چنین | در تبیین تصور و تصدیق چنین میخوانیم: «بدان که علم به دو قسم است: تصور و تصدیق. تصور آن باشد که حقیقت چیزى در عقل حاصل آید؛ چنانکه حقیقت انسان و حقیقت حیوان و امثال آن و تصدیق آن باشد که حکم کنیم بر چیزى به هستى و یا نیستى؛ چنانکه گوییم: عالم، محتاج صانع است، یا گوییم: جان آدمى، قدیم نیست. | ||
و تصور و تصدیق به دو قسم باشد: نظرى و غیر نظرى. غیر نظرى آن باشد که محتاج کسب نباشد، بلکه عقل آن را بهخود دریابد؛ چنانکه معنى هستى و یگانگى و چنانکه حکم کنیم که: «یکى، نیمه دو است» و «دو، ضعف یکى» و «یک جسم، در یک حال، در دو مکان نباشد» و نظرى آن باشد که محتاج کسب باشد و عقل [نه] بهخود آن را دریابد؛ چنانکه: «معنى جن و ملک» و «حکم کردن که عالم را صانع باید» و «جان آدمى، باقى خواهد بود» و امثال آن<ref>ر.ک: همان</ref>. | و تصور و تصدیق به دو قسم باشد: نظرى و غیر نظرى. غیر نظرى آن باشد که محتاج کسب نباشد، بلکه عقل آن را بهخود دریابد؛ چنانکه معنى هستى و یگانگى و چنانکه حکم کنیم که: «یکى، نیمه دو است» و «دو، ضعف یکى» و «یک جسم، در یک حال، در دو مکان نباشد» و نظرى آن باشد که محتاج کسب باشد و عقل [نه] بهخود آن را دریابد؛ چنانکه: «معنى جن و ملک» و «حکم کردن که عالم را صانع باید» و «جان آدمى، باقى خواهد بود» و امثال آن<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش