پرش به محتوا

معاد جسمانی در حکمت متعالیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
خط ۴۱: خط ۴۱:
در بخش هفت و هشت نیز جان کلام این است که حقیقت معصوم تجلیگاه علم اعطایی پروردگار و مجلای ذات زیبای اوست. در بخش نه سخن از شناخت و بصیرتی است که حرکت وضعی انسان را به حرکت انتقالی تبدیل کند و بخش ده ضرورت این شناخت‎هاست و بخش یازده تفصیلی از حرکت انتقالی<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>.
در بخش هفت و هشت نیز جان کلام این است که حقیقت معصوم تجلیگاه علم اعطایی پروردگار و مجلای ذات زیبای اوست. در بخش نه سخن از شناخت و بصیرتی است که حرکت وضعی انسان را به حرکت انتقالی تبدیل کند و بخش ده ضرورت این شناخت‎هاست و بخش یازده تفصیلی از حرکت انتقالی<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>.


در بخش دوازده، سخن از انسان هادی (معصوم) و شناخت اوست و استاد تأکید دارد که راه یافتن انسان با سه عامل صورت می‎گیرد: حجت باطنی (عقل)، حجت ظاهری (کتاب هادی، انسان هادی) و البته منظور از عقل، عقل عام بشری است، نه عقل صناعی یا فلسفی یا فیزیکی یا صاحب تخصص‎های دیگر و تنها انسان هادی است که می‎تواند انسان را «از عقل عام سطحی به عقل کامل دفائنی» برساند<ref>ر.ک: همان</ref>.
در بخش دوازده، سخن از انسان هادی (معصوم) و شناخت اوست و استاد تأکید دارد که راه یافتن انسان با سه عامل صورت می‎گیرد: حجت باطنی (عقل)، حجت ظاهری (کتاب هادی، انسان هادی) و البته منظور از عقل، عقل عام بشری است، نه عقل صناعی یا فلسفی یا فیزیکی یا صاحب تخصص‎های دیگر و تنها انسان هادی است که می‌تواند انسان را «از عقل عام سطحی به عقل کامل دفائنی» برساند<ref>ر.ک: همان</ref>.


در بخش سیزده، تأکید استاد بر این است که شناخت باید ناب و خالص باشد، نه التقاطی و این‎گونه شناخت فقط از دو مشعل فروزان هدایت («بهترین و مطمئن‎ترین منبع به تصدیق و تصریح همه عالمان بزرگ اسلام») به دست‎ می‎آید: قرآن‎ و عترت و در بخش چهارده، سخن از خطاب‌های عام «يا أيها الناس»، خطاب خاص «يا أيها الذين آمنوا»، خطاب‌های اخص «يا أهل يثرب»، خطاب‌های فردی «يا موسی، يا يحيی‎...» است و نتیجه اینکه مخاطب باید به مفهوم روشن آیات توجه کند تا هدایتی جاودانه نصیب او شود و البته در این ‎‎راه از معلم راستین کتاب (معصومان) نباید غافل باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در بخش سیزده، تأکید استاد بر این است که شناخت باید ناب و خالص باشد، نه التقاطی و این‎گونه شناخت فقط از دو مشعل فروزان هدایت («بهترین و مطمئن‎ترین منبع به تصدیق و تصریح همه عالمان بزرگ اسلام») به دست‎ می‎آید: قرآن‎ و عترت و در بخش چهارده، سخن از خطاب‌های عام «يا أيها الناس»، خطاب خاص «يا أيها الذين آمنوا»، خطاب‌های اخص «يا أهل يثرب»، خطاب‌های فردی «يا موسی، يا يحيی‎...» است و نتیجه اینکه مخاطب باید به مفهوم روشن آیات توجه کند تا هدایتی جاودانه نصیب او شود و البته در این ‎‎راه از معلم راستین کتاب (معصومان) نباید غافل باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.


بخش پانزدهم، سخن از«نفخه ازلی‎ (دمش نخستین) و حقایق ابدی» است که «مجلای بسیط آن [نفخه‎] فطرت و مجلای منشرح آن، «قلب» است و انسان فقط با کلام الهی به حقایق دست خواهد یافت و ضرورت یافتن وحی الهی نیز از اینجاست‎ و نخستین کار ضروری در رسیدن به سرچشمه حقایق وحیانی «محو الموهوم و صحو المعلوم» (دور ریختن موهومات ذهنی و معلومات فضلی) است. بخش شانزدهم «حرکت تسبیحی کائنات» (حرکت جلالی) است که به عقیده استاد‎، انسان با تصفیه درونی و تدبر دل می‎تواند این تسبیح را بشنود و بخش هفدهم «حرکت تقدیسی انسان» است؛ یعنی همان حرکت جاودانه‎ ('''إنا إليه راجعون''' (بقره: 156)) و همان سیر الی الله که معرفت خالص، پایه‎ اصلی آن است<ref>ر.ک: همان</ref>.
بخش پانزدهم، سخن از«نفخه ازلی‎ (دمش نخستین) و حقایق ابدی» است که «مجلای بسیط آن [نفخه‎] فطرت و مجلای منشرح آن، «قلب» است و انسان فقط با کلام الهی به حقایق دست خواهد یافت و ضرورت یافتن وحی الهی نیز از اینجاست‎ و نخستین کار ضروری در رسیدن به سرچشمه حقایق وحیانی «محو الموهوم و صحو المعلوم» (دور ریختن موهومات ذهنی و معلومات فضلی) است. بخش شانزدهم «حرکت تسبیحی کائنات» (حرکت جلالی) است که به عقیده استاد‎، انسان با تصفیه درونی و تدبر دل می‌تواند این تسبیح را بشنود و بخش هفدهم «حرکت تقدیسی انسان» است؛ یعنی همان حرکت جاودانه‎ ('''إنا إليه راجعون''' (بقره: 156)) و همان سیر الی الله که معرفت خالص، پایه‎ اصلی آن است<ref>ر.ک: همان</ref>.


بخش هجدهم درباره‎ «قلب سلیم» است که جایگاه معارف حقه و یاد خدا و خاستگاه اعمال صالح است و «سقیم» نیست (محل اوهام و آرزوها و عقاید ‎باطل و گلخن اعمال فاسد) و درباره حفظ و مراقبت از آن و حسن ختامش غزلی نغز از تراوش‎های طبع خود نویسنده. در بخش نوزدهم حدیث دل‎نشینی از امام جواد آمده است: «القصد إلی الله بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح‎ بالأعمال» (با حضور باطنی به‎سوی خدا پر کشیدن، زودتر انسان را به مقصد می‌رساند، تا خسته کردن تن با اعمال بدنی فاقد حضور) و مقدمه آن اشاره‌ای است به تعریف «یقین»؛ «استراق ذات انسان‎، در حضور زیبایی سرمدی، که هم توحید را شامل می‎شود هم معاد را»<ref>ر.ک: همان</ref>.
بخش هجدهم درباره‎ «قلب سلیم» است که جایگاه معارف حقه و یاد خدا و خاستگاه اعمال صالح است و «سقیم» نیست (محل اوهام و آرزوها و عقاید ‎باطل و گلخن اعمال فاسد) و درباره حفظ و مراقبت از آن و حسن ختامش غزلی نغز از تراوش‎های طبع خود نویسنده. در بخش نوزدهم حدیث دل‎نشینی از امام جواد آمده است: «القصد إلی الله بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح‎ بالأعمال» (با حضور باطنی به‎سوی خدا پر کشیدن، زودتر انسان را به مقصد می‌رساند، تا خسته کردن تن با اعمال بدنی فاقد حضور) و مقدمه آن اشاره‌ای است به تعریف «یقین»؛ «استراق ذات انسان‎، در حضور زیبایی سرمدی، که هم توحید را شامل می‎شود هم معاد را»<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش