۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
جز (جایگزینی متن - 'یق' به 'یق') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''قصص الخاقاني'''، اثر [[شاملو، ولیقلی بن داودقلی| | '''قصص الخاقاني'''، اثر [[شاملو، ولیقلی بن داودقلی|ولیقلیبیگ شاملو]]، کتابی است در دو جلد به زبان فارسی، در تاریخ صفویان که به تصحیح و تحقیق [[سادات ناصري، حسن|سید حسن سادات ناصری]] رسیده است. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
«سرآغاز کتاب چنین است: «هُوَ الْفَتّاحُ الْعَلِيمُ و به نستعين، بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، رَبَّنَا افْتَحْ بَينَنا وَ بَينَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيرُ الْفاتِحِينَ و به نستعين. بهترین کلامى که ذوالفقار زبان قلم و شمشیر نفسآتشین دم را به شعله نورافشانش آبگیرى توان نمود، حمد قادرى است که آفتاب شرقىانتساب را سپهسالار نجوم گردانیده، جمیع ذرات کاینات را از ثرى تا ثریا به ترتیب انوار کیمیاآثارش مأمور ساخت و علم سفید صبح تابان را چون لواى پرتو جهانگیرش در عرصهگاه عالم ظهور برافراخت...»<ref>مقدمه مؤلف، ص1</ref>. | «سرآغاز کتاب چنین است: «هُوَ الْفَتّاحُ الْعَلِيمُ و به نستعين، بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، رَبَّنَا افْتَحْ بَينَنا وَ بَينَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيرُ الْفاتِحِينَ و به نستعين. بهترین کلامى که ذوالفقار زبان قلم و شمشیر نفسآتشین دم را به شعله نورافشانش آبگیرى توان نمود، حمد قادرى است که آفتاب شرقىانتساب را سپهسالار نجوم گردانیده، جمیع ذرات کاینات را از ثرى تا ثریا به ترتیب انوار کیمیاآثارش مأمور ساخت و علم سفید صبح تابان را چون لواى پرتو جهانگیرش در عرصهگاه عالم ظهور برافراخت...»<ref>مقدمه مؤلف، ص1</ref>. | ||
[[شاملو، ولیقلی بن داودقلی| | [[شاملو، ولیقلی بن داودقلی|ولیقلیخان شاملو]]، در مقدمه کتاب درباره محتوای مطالب آن چنین مینگارد: «... براى حقیر فقیر واجب است که به شرح مجمل بنا بر این قول که: «ما لا يدرك كله لا يترك كله» شرذمهاى از وقایع و سوانح ایام سلطنت و دارایى و زمان دولت و فرمانروایى آباء کرام و اجداد عظام این برگزیدهشهریار علىالاطلاق که موقوفعلیه حکایات این تاریخ است، اظهار نماید؛ تا سلسله کلام را ربط پیوسته و خواننده و شنونده را حظى خجسته حاصل آید؛ بیت: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''خدایا چو بر نیتم آگهى''|2=''خرد را در این آرزو دل دهى''}} | {{ب|''خدایا چو بر نیتم آگهى''|2=''خرد را در این آرزو دل دهى''}} | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
خاتمه: در بیان احوال برخى از علما و جمعى از حکما و بعضى از شعرای غرای عصر صاحبقران و منه التوفيق و عليه التكلان»<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>. | خاتمه: در بیان احوال برخى از علما و جمعى از حکما و بعضى از شعرای غرای عصر صاحبقران و منه التوفيق و عليه التكلان»<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>. | ||
ولیقلیبیگ در اکثر موارد گزارش مطالب کتاب، در میان حوادث بوده و بیشتر اخبار را از مشاهدات خود نقل کرده است. او صورت بسیاری از دستورالعملها و احکام و فرمانها و وقفنامههای شهریاران صفوی و ماده تاریخهای فراوان و شرح انواع بنّاییهای بناهای بزرگ این روزگار را در قصص الخاقاني بیان کرده است. از جمله این موارد میتوان به دستور شاه طهماسب در استقبال و پذیرایی همایونشاه و نیکوداشت وی، متن وقفنامه شاه عباس بزرگ، مبنی بر وقف همه مایملکش از املاک (از جمله حمام شاه اصفهان و دکانهای قیصریه) و جواهراتش تا اصطبل خاص سلطنتی و... برای خیرات، بنای پل زایندهرود به فرمان شاه عباس دوم و توصیف مفصل از چراغانی آن و بیان اشعاری از شاعران در این ارتباط و... اشاره کرد<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه هجده</ref>. | |||
این اثر، دربردارنده سه تذکره نیز است؛ در تذکره اول احوال بیستوپنج تن از علما و حکما و بزرگان مطرح شده که حاج آقا حسین خوانساری، ملا خلیل قزوینی، مجلسی اول و دوم، شیخ حسین تنکابنی، محمدرضا کرمانی و... از جمله این افراد هستند<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>. | این اثر، دربردارنده سه تذکره نیز است؛ در تذکره اول احوال بیستوپنج تن از علما و حکما و بزرگان مطرح شده که حاج آقا حسین خوانساری، ملا خلیل قزوینی، مجلسی اول و دوم، شیخ حسین تنکابنی، محمدرضا کرمانی و... از جمله این افراد هستند<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص، 16</ref>. | {{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص، 16</ref>. | ||
[[شاملو، ولیقلی بن داودقلی| | [[شاملو، ولیقلی بن داودقلی|ولیقلیخان شاملو]]، در بسیاری از موارد با عبارت «لمحرره» از ابیات منظومی از خودش استفاده کرده است. از ویژگیهای این کتاب، دقت در صحت روایات، نثر فنی مربوط به نیمه دوم سده یازدهم هجری و واژهسازیهای بدیع، طبع شاعرانه مؤلف و تمایلش به حماسهسرایی، خالی نبودن از برخی مطالب فلسفی و اخلاقی و مذهبی و اصطلاحات موسیقی، استفاده از منابع مفید و دست اول در ارائه تراجم اشخاص در تذکرههایی که در خاتمه کتاب ذکر شده و... را میتوان ذکر کرد<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحات هجده و نوزده</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش