۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''عباس شریف دارابی شیرازی''' حکیم، فیلسوف و عارف قرن سیزدهم و صاحب «[[تحفة المراد]]» از شاگردان [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]] است که در سال 1300ق از دنیا رفت. | '''عباس شریف دارابی شیرازی''' حکیم، فیلسوف و عارف قرن سیزدهم و صاحب «[[تحفة المراد]]» از شاگردان [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]] است که در سال 1300ق از دنیا رفت. | ||
میرزا عباس شریف دارابی (متوفی 1300 یا 1301 ق) حکیم، فیلسوف، عارف و فرزند میرزا بابا بود. تحصیلات مقدماتی را در داراب نزد محمد نصیر آغاز کرد و برای تکمیل تحصیلات به شیراز رفت. پس از ناموفق بودن سفرش به عتبات عالیات برای تحصیل فقه و اصول و شرعیات (در راه گرفتار راهزنان شد) به شیراز بازگشت و برای کسب علوم معقول به سبزوار نزد فیلسوف گرانقدر [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] رفت و پس از اتمام دوره | میرزا عباس شریف دارابی (متوفی 1300 یا 1301 ق) حکیم، فیلسوف، عارف و فرزند میرزا بابا بود. تحصیلات مقدماتی را در داراب نزد محمد نصیر آغاز کرد و برای تکمیل تحصیلات به شیراز رفت. پس از ناموفق بودن سفرش به عتبات عالیات برای تحصیل فقه و اصول و شرعیات (در راه گرفتار راهزنان شد) به شیراز بازگشت و برای کسب علوم معقول به سبزوار نزد فیلسوف گرانقدر [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] رفت و پس از اتمام دوره فراگیریاش به شیراز بازگشت و به تدریس علوم معقول و حکمت اسلامی پرداخت و در عرفان، از محضر عارف آن زمان میرزا ابوالقاسم سکوت کسب فیض کرد<ref>پایگاه راسخون</ref>. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
معروفترین شاگردان وی عبارتند از: ملا عبدالله زرقانی، میرزا محمدصادق سروستانی، شیخ محمدکاظم فیروزآبادی، سید آقا فیروزآبادی، ملا احمد دارابی، شیخ محمود - پیشنماز مسجد گنج شیراز - فرصت (شاعر)، سید علی کازرونی، شیخ احمد شیرازی و سید صدرا کوهپایهای<ref>همان</ref>. | معروفترین شاگردان وی عبارتند از: ملا عبدالله زرقانی، میرزا محمدصادق سروستانی، شیخ محمدکاظم فیروزآبادی، سید آقا فیروزآبادی، ملا احمد دارابی، شیخ محمود - پیشنماز مسجد گنج شیراز - فرصت (شاعر)، سید علی کازرونی، شیخ احمد شیرازی و سید صدرا کوهپایهای<ref>همان</ref>. | ||
حکیم دارابی ازدواج نکرد تا اینکه حدود 75 سالگی در شیراز از دنیا رفت و در حافظیه به خاک سپرده شد. به علت اینکه کتابخانه | حکیم دارابی ازدواج نکرد تا اینکه حدود 75 سالگی در شیراز از دنیا رفت و در حافظیه به خاک سپرده شد. به علت اینکه کتابخانه شخصیاش از بین رفته، حواشی و شروح حکمی و فلسفی وی نیز در دست نیست و فقط کتابی به نام «[[تحفة المراد]]» از او باقی مانده که شرح حکیمانه حکیم از قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] است<ref>همان</ref>. | ||
علامه تهرانی درباره وی مینویسد: «در معقول و منقول بارع بود. اسفار را به خط خود نوشته و از خود بر آن حواشی زده است، دعای کمیل و قصیده معروف [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] را شرح کرده است»<ref>پایگاه داراب آنلاین</ref>. | علامه تهرانی درباره وی مینویسد: «در معقول و منقول بارع بود. اسفار را به خط خود نوشته و از خود بر آن حواشی زده است، دعای کمیل و قصیده معروف [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] را شرح کرده است»<ref>پایگاه داراب آنلاین</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
علامه تهرانی میگوید: تاریخ وفاتش را نمیدانم ولی فرصتالدوله شیرازی در آثار العجم وفات او را در سال 1300 نوشته است و در همان کتاب نوشته که وی را نیز ملاقات نموده است<ref>همان</ref>. | علامه تهرانی میگوید: تاریخ وفاتش را نمیدانم ولی فرصتالدوله شیرازی در آثار العجم وفات او را در سال 1300 نوشته است و در همان کتاب نوشته که وی را نیز ملاقات نموده است<ref>همان</ref>. | ||
داستان اولین ملاقات وی با جناب [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] چنین نقل شده است که اولین دفعه که به حضور [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] رسید، بسیار موردعنایت و توجه ایشان قرار گرفت و از حال او جویا شد و مولدش را پرسید، دارابی در جواب گفت: من طلبهای از مردم فارس هستم. ایشان فرمودند: در این صورت، مشمول حدیث پیغمبر اکرم(ص) هستی که فرمود: لو کان العلم فی الثریا لتنا و له رجال من اهل الفرس؛ اگر علم و دانش در ثریا باشد مردانی از فارس آن را درمییابند. حکیم | داستان اولین ملاقات وی با جناب [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] چنین نقل شده است که اولین دفعه که به حضور [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] رسید، بسیار موردعنایت و توجه ایشان قرار گرفت و از حال او جویا شد و مولدش را پرسید، دارابی در جواب گفت: من طلبهای از مردم فارس هستم. ایشان فرمودند: در این صورت، مشمول حدیث پیغمبر اکرم(ص) هستی که فرمود: لو کان العلم فی الثریا لتنا و له رجال من اهل الفرس؛ اگر علم و دانش در ثریا باشد مردانی از فارس آن را درمییابند. حکیم فیالبداهه گفت: همینطور است، من نیز در جستجوی سعادت به ثریا (کنایه از سبزوار) آمدم. [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]] از جواب فوری و حسن ادب و خضوع او، بسیار خوشحال شد<ref>همان</ref>. | ||
او در طریق سیر و سلوک و تهذیب نفس و تزکیه باطن، مجاهده کامل نموده و مراتب عالی را طی کرد، شادکام به فارس برگشت. او پسازاینکه از سبزوار برگشت، در شیراز ساکن شد و تا پایان عمر، در حجرهای از حجرات حسینیه قوام شیرازی، بهتنهایی زندگی کرد<ref>همان</ref>. | او در طریق سیر و سلوک و تهذیب نفس و تزکیه باطن، مجاهده کامل نموده و مراتب عالی را طی کرد، شادکام به فارس برگشت. او پسازاینکه از سبزوار برگشت، در شیراز ساکن شد و تا پایان عمر، در حجرهای از حجرات حسینیه قوام شیرازی، بهتنهایی زندگی کرد<ref>همان</ref>. |
ویرایش