۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب مشتمل بر مقدمه کتاب، | کتاب مشتمل بر مقدمه کتاب، زندگینامه مترجم و متن کتاب در 102 فصل است. در نگارش این اثر آراء فلاسفه غیر مسیحی گاه با ذکر لفظ «فیلسوف» (که منظور در تمام کتاب [[ارسطو]]<nowiki/>ست)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1، پاورقی3</ref>، گاه با ذکر نام (مثلاً [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] یا [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]])<ref>ر.ک: همان، ص392 و 485</ref> و گاه با اشاره به نام کتاب (مثلاً مقولات [[ارسطو]]) مطرح و مورد نقد قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص316</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اکویناس در دومین فصل از کتابش، حکمت و فلسفه را بهلحاظ کمال، والایی، نفع و گوارایی برتر دانسته و دلیل آن را متذکر شده است؛ مثلاً نفع فراوان آن را به این دلیل میداند که انسان را به ملکوت جاودان میرساند. سپس پیگیری همه نظرات فیلسوفان مسلمان (به تعبیر او اصحاب گمراهی) را با وجود ضرورتش غیر ممکن دانسته است و چنین دلیل آورده که همه سخنان باطلشان نزد او مشخص نیست تااینکه ممکن باشد از خود سخنانشان در نقض کلامشان استدلال شود<ref>ر.ک: همان، ص7-5</ref> | اکویناس در دومین فصل از کتابش، حکمت و فلسفه را بهلحاظ کمال، والایی، نفع و گوارایی برتر دانسته و دلیل آن را متذکر شده است؛ مثلاً نفع فراوان آن را به این دلیل میداند که انسان را به ملکوت جاودان میرساند. سپس پیگیری همه نظرات فیلسوفان مسلمان (به تعبیر او اصحاب گمراهی) را با وجود ضرورتش غیر ممکن دانسته است و چنین دلیل آورده که همه سخنان باطلشان نزد او مشخص نیست تااینکه ممکن باشد از خود سخنانشان در نقض کلامشان استدلال شود<ref>ر.ک: همان، ص7-5</ref> | ||
در فصل سوم کتاب نیز چنین میخوانیم که آنچه ما درباره خداوند متعال معتقدیم دو قسم است: برخی فوق طاقت ادراک بشری است، مانند اینکه خداوند سهتا و درعینحال یکی است؛ برخی هم عقل طبیعی امکان ادراک آن را دارد، مانند اینکه خداوند موجود است و واحد است. سپس بر هر مورد استدلال کرده و در آخر | در فصل سوم کتاب نیز چنین میخوانیم که آنچه ما درباره خداوند متعال معتقدیم دو قسم است: برخی فوق طاقت ادراک بشری است، مانند اینکه خداوند سهتا و درعینحال یکی است؛ برخی هم عقل طبیعی امکان ادراک آن را دارد، مانند اینکه خداوند موجود است و واحد است. سپس بر هر مورد استدلال کرده و در آخر مینویسد: زیرا شناخت عقل ما در این دنیا ناشی از حس بوده و هر آنچه تحت حس قرار نگیرد عقل انسان آن را درک نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | ||
آکویناس در فصل هفتم، حقیقت ایمان مسیحی را اگرچه فوق طاقت عقل انسانی میداند، اما در تضاد با حقیقت عقل نمیداند و بر این مدعا چهار دلیل میآورد<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | آکویناس در فصل هفتم، حقیقت ایمان مسیحی را اگرچه فوق طاقت عقل انسانی میداند، اما در تضاد با حقیقت عقل نمیداند و بر این مدعا چهار دلیل میآورد<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. |
ویرایش