پرش به محتوا

کامل، تاریخ بزرگ اسلام و ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
خط ۴۱: خط ۴۱:
'''کامل، تاریخ بزرگ اسلام و ایران'''، ترجمه فارسی بخشی از کتاب «[[الكامل في التاريخ]]»، تألیف [[ابن اثیر، علی بن محمد|عزالدین علی بن اثیر]] (555-630ق) است که توسط [[خليلي، عباس|عباس خلیلی]] (متوفی 1350ش) و به اهتمام [[سادات ناصري، حسن|حسن سادات ناصری]] صورت گرفته و [[خليلي، مهيار|مهیار خلیلی]] آن را تصحیح نموده است.
'''کامل، تاریخ بزرگ اسلام و ایران'''، ترجمه فارسی بخشی از کتاب «[[الكامل في التاريخ]]»، تألیف [[ابن اثیر، علی بن محمد|عزالدین علی بن اثیر]] (555-630ق) است که توسط [[خليلي، عباس|عباس خلیلی]] (متوفی 1350ش) و به اهتمام [[سادات ناصري، حسن|حسن سادات ناصری]] صورت گرفته و [[خليلي، مهيار|مهیار خلیلی]] آن را تصحیح نموده است.


تاریخ «کامل»، چنان‎که از نامش برمی‎آید، تاریخی جامع و کامل است که مؤلف آن، وقایع کلیه کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای غیر اسلامی را تا سال 628ق، ضبط کرده است. در این تاریخ، زندگانی پیامبران، به‎ویژه پیامبر اسلام و حوادث دوران پادشاهان ایران، از پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گرفته تا سلسله‎های بعد از اسلام و کارهای همه خلفا و سلاطین سرزمین‎های بین‎النهرین، عربستان، شام، روم شرقی (ترکیه فعلی)، نواحی شمال افریقا، اسپانیا، احوال فرمانروایان نواحی شرق، شمال شرق و شمال غرب ایران، مانند ماوراءالنهر، ترکستان، گرجستان، ارمنستان و غیره، همه به‎تفصیل ذکر شده و اگر تاریخی وجود داشت که رویدادهای تمام نقاط مذکور را تا این روزگار به همان تفصیل ضبط کرده بود، امروز علاقه‎مندان به تاریخ شاید نیازی به تهیه تاریخ‎های دیگر نداشتند. اگرچه ناگفته نباید گذاشت که شیوه تاریخ‎نگاری [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]] شیوه یک مورخ امروزی نیست و او در بسیاری از موارد، طوری پیشامدهای تاریخی را تعلیل و توجیه می‎کند که امروز قابل ‎قبول نیست<ref>ر.ک: حالت، ابوالقاسم، ج1، ص10-11</ref>.
تاریخ «کامل»، چنان‎که از نامش برمی‎آید، تاریخی جامع و کامل است که مؤلف آن، وقایع کلیه کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای غیر اسلامی را تا سال 628ق، ضبط کرده است. در این تاریخ، زندگانی پیامبران، به‎ویژه پیامبر اسلام و حوادث دوران پادشاهان ایران، از پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گرفته تا سلسله‎های بعد از اسلام و کارهای همه خلفا و سلاطین سرزمین‎های بین‎النهرین، عربستان، شام، روم شرقی (ترکیه فعلی)، نواحی شمال افریقا، اسپانیا، احوال فرمانروایان نواحی شرق، شمال شرق و شمال غرب ایران، مانند ماوراءالنهر، ترکستان، گرجستان، ارمنستان و غیره، همه به‎تفصیل ذکر شده و اگر تاریخی وجود داشت که رویدادهای تمام نقاط مذکور را تا این روزگار به همان تفصیل ضبط کرده بود، امروز علاقه‎مندان به تاریخ شاید نیازی به تهیه تاریخ‎های دیگر نداشتند. اگرچه ناگفته نباید گذاشت که شیوه تاریخ‎نگاری [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]] شیوه یک مورخ امروزی نیست و او در بسیاری از موارد، طوری پیشامدهای تاریخی را تعلیل و توجیه می‌کند که امروز قابل ‎قبول نیست<ref>ر.ک: حالت، ابوالقاسم، ج1، ص10-11</ref>.


مترجم، کار خود را با مجلد دوم آغاز نموده است و خود در این‎باره می‎گوید: مجلد اول این کتاب حاوی قسمتی از تاریخ ایران است و به عقیده مورخین یا مردم قرون قبل شارح تاریخ عالم است از اول خلقت و ظهور آدم، ولی چون مملو از خرافات است و اغلب از تورات، افسانه‎های تاریخی پادشاهان ایران نقل شده و ایرانیان را از ترجمه و نقل آن بی‌نیاز می‌دانیم... از مجلد دوم شروع نمودیم..<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ج2، ص8-9</ref>.
مترجم، کار خود را با مجلد دوم آغاز نموده است و خود در این‎باره می‎گوید: مجلد اول این کتاب حاوی قسمتی از تاریخ ایران است و به عقیده مورخین یا مردم قرون قبل شارح تاریخ عالم است از اول خلقت و ظهور آدم، ولی چون مملو از خرافات است و اغلب از تورات، افسانه‎های تاریخی پادشاهان ایران نقل شده و ایرانیان را از ترجمه و نقل آن بی‌نیاز می‌دانیم... از مجلد دوم شروع نمودیم..<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ج2، ص8-9</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
مترجم درباره شیوه کار خود می‎گوید: در ترجمه نص کتاب بدون تصرف، بسیار سعی شده و این سعی گاهی به حد جمود و حتی عدم فهم کامل مترجم حمل شده، ولی ما ترجیح دادیم که امانت ترجمه را بر خودنمایی و تظاهر به فضل برتر نماییم، ولو اینکه حقایق به یک تأمل و تعمق کشیده و خواننده حیران شود. بزرگ‎ترین و بهترین شرط ترجمه هم امانت است، وگرنه مترجم هرکه باشد، چون دارای قدرت نقل و بیان باشد، مسلماً می‌تواند از تمام اصل یک نحو بیان مستقل و حتی مجرد از خرافات نقل کند..<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref>.
مترجم درباره شیوه کار خود می‎گوید: در ترجمه نص کتاب بدون تصرف، بسیار سعی شده و این سعی گاهی به حد جمود و حتی عدم فهم کامل مترجم حمل شده، ولی ما ترجیح دادیم که امانت ترجمه را بر خودنمایی و تظاهر به فضل برتر نماییم، ولو اینکه حقایق به یک تأمل و تعمق کشیده و خواننده حیران شود. بزرگ‎ترین و بهترین شرط ترجمه هم امانت است، وگرنه مترجم هرکه باشد، چون دارای قدرت نقل و بیان باشد، مسلماً می‌تواند از تمام اصل یک نحو بیان مستقل و حتی مجرد از خرافات نقل کند..<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref>.


ایشان دلیل این نوع ترجمه (تحت‎اللفظی) را حفظ امانت می‌داند، سپس می‎گوید: در برخی موارد همچون رعایت ادب دینی مطالبی را میان دو هلال، به ترجمه اضافه نموده است؛ مثلاً در عربی «هو» آمده که ترجمه آن «او» است؛ حال اگر مقصود پیغمبر اکرم(ص) باشد، ناگزیر عین کلمه را تحت‎اللفظی ترجمه و نقل می‎کنیم، ولی چون در فارسی مخالف ادب دینی و منافی شأن آن بزرگوار است، میان دو هلال، «حضرت او» قید می‌شود؛ وگرنه برای رعایت بلاغت و احتراز از تطویل به همان «او» اکتفا می‌شود. در تعبیر هم مثلاً به‎طور مطلق اشاره شده که گفت یا شنید یا چنین کرد و در سیاق کلام عرب معلوم می‌شود، ولی در فارسی مفهوم نمی‌شود که گوینده یا فاعل کیست، خصوصاً اگر متعدد باشند؛ پس میان دو هلال مثلاً «عمرو» یا «خالد» اضافه می‌شود تا خواننده بداند گوینده یا مباشر عمل کیست و از این حیث اشتباه نشود و این هم موجب افزایش سخن است و به عقیده ما این اضافات بهتر از تصرف در اصل موضوع است، ولی طریق دیگری هم انتخاب کرده‌ایم که اگر گوینده مثلاً پیغمبر باشد، به کلمه «فرمود» اکتفا می‎کنیم و معلوم است در محاوره و مذاکره اشخاص مختلف فقط پیغمبر بوده که این صفت لازمه آن بزرگوار است..<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref>.
ایشان دلیل این نوع ترجمه (تحت‎اللفظی) را حفظ امانت می‌داند، سپس می‎گوید: در برخی موارد همچون رعایت ادب دینی مطالبی را میان دو هلال، به ترجمه اضافه نموده است؛ مثلاً در عربی «هو» آمده که ترجمه آن «او» است؛ حال اگر مقصود پیغمبر اکرم(ص) باشد، ناگزیر عین کلمه را تحت‎اللفظی ترجمه و نقل می‌کنیم، ولی چون در فارسی مخالف ادب دینی و منافی شأن آن بزرگوار است، میان دو هلال، «حضرت او» قید می‌شود؛ وگرنه برای رعایت بلاغت و احتراز از تطویل به همان «او» اکتفا می‌شود. در تعبیر هم مثلاً به‎طور مطلق اشاره شده که گفت یا شنید یا چنین کرد و در سیاق کلام عرب معلوم می‌شود، ولی در فارسی مفهوم نمی‌شود که گوینده یا فاعل کیست، خصوصاً اگر متعدد باشند؛ پس میان دو هلال مثلاً «عمرو» یا «خالد» اضافه می‌شود تا خواننده بداند گوینده یا مباشر عمل کیست و از این حیث اشتباه نشود و این هم موجب افزایش سخن است و به عقیده ما این اضافات بهتر از تصرف در اصل موضوع است، ولی طریق دیگری هم انتخاب کرده‌ایم که اگر گوینده مثلاً پیغمبر باشد، به کلمه «فرمود» اکتفا می‌کنیم و معلوم است در محاوره و مذاکره اشخاص مختلف فقط پیغمبر بوده که این صفت لازمه آن بزرگوار است..<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref>.


مترجم خود را مقید و ملتزم به نقل عین عقاید مؤلف می‌داند و همه مطالب عقیدتی او را ولو اینکه مخالف وجدان و عقل و قریحه و فهم خود باشد عیناً ترجمه نموده است. دراین‎بین بسیاری از خرافات که شاید ذکر آن‎ها در عالم اسلام ضرورت ندارد، بلکه اهمال آن‎ها یکی از ضروریات دین است را عیناً ترجمه نموده و گاهی هم برحسب اقتضا و با احتیاط بسیار از ملامت جهال، به فساد و بطلان آن‎ها اشاره نموده است..<ref>ر.ک: همان، ص5</ref>.
مترجم خود را مقید و ملتزم به نقل عین عقاید مؤلف می‌داند و همه مطالب عقیدتی او را ولو اینکه مخالف وجدان و عقل و قریحه و فهم خود باشد عیناً ترجمه نموده است. دراین‎بین بسیاری از خرافات که شاید ذکر آن‎ها در عالم اسلام ضرورت ندارد، بلکه اهمال آن‎ها یکی از ضروریات دین است را عیناً ترجمه نموده و گاهی هم برحسب اقتضا و با احتیاط بسیار از ملامت جهال، به فساد و بطلان آن‎ها اشاره نموده است..<ref>ر.ک: همان، ص5</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش