۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در فصل دوم، حدود فقه و احکام قرآن مورد کنکاش قرار گرفته و به پرسشهای اصلی در فقهپژوهی قرآنی، یعنی گستره احکام، تعداد آیات احکام و طبقهبندی آن، مورد توجه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | در فصل دوم، حدود فقه و احکام قرآن مورد کنکاش قرار گرفته و به پرسشهای اصلی در فقهپژوهی قرآنی، یعنی گستره احکام، تعداد آیات احکام و طبقهبندی آن، مورد توجه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
احکام تشریعی قرآن، گرچه شامل احکام اعتقادی، اخلاقی و فقهی میگردد، اما آنچه بهصورت اصطلاح آیات احکام در زبان فقیهان و مفسران بهکار رفته و یا در کتابهای حقوقی متداول شده، احکام عملی است که در زمینه عبادات، معاملات، تصرفات و عقوبات، مطرح شده است. به همین دلیل، دستوراتی که به عقیده انسان نسبت به خدا، مبدأ، معاد، ایمان به رسل، ملائکه و عالم غیب مربوط میشود و یا آنچه به قلب و سیر و سلوک، آراستگی به فضایل و دوری از رذایل مربوط میباشد، از مصادیق احکام تشریعی محسوب نشده و آیات مربوط به آن، جزو احکام قرآن، شمارش نگردیده است. به همین دلیل، عمده تفسیرهای فقهی از طرح این دسته از آیات، بهعنوان تشریعیات قرآن، خودداری نموده و آن را از حدود فقه قرآن خارج کردهاند. نویسنده در این فصل، در پی پاسخ به این سؤال است که آیا چنین تلقی از احکام قرآن، درست است؟ آیا میتوان آیات احکام را در این محدوده قرار داد. نویسنده در این فصل، به دنبال پرسشهایی نظیر این است که منظور از فقه و احکام چیست؟ تقسیم احکام به تکلیفی و وضعی، بر چه مبنا انجام گرفته است؟ تلقی قدما از آیات فقهی و حکمی چه بوده و دیدگاههای متفاوت کدام است؟ تعداد آیات احکام و طبقهبندی آنها را چه اندازه | احکام تشریعی قرآن، گرچه شامل احکام اعتقادی، اخلاقی و فقهی میگردد، اما آنچه بهصورت اصطلاح آیات احکام در زبان فقیهان و مفسران بهکار رفته و یا در کتابهای حقوقی متداول شده، احکام عملی است که در زمینه عبادات، معاملات، تصرفات و عقوبات، مطرح شده است. به همین دلیل، دستوراتی که به عقیده انسان نسبت به خدا، مبدأ، معاد، ایمان به رسل، ملائکه و عالم غیب مربوط میشود و یا آنچه به قلب و سیر و سلوک، آراستگی به فضایل و دوری از رذایل مربوط میباشد، از مصادیق احکام تشریعی محسوب نشده و آیات مربوط به آن، جزو احکام قرآن، شمارش نگردیده است. به همین دلیل، عمده تفسیرهای فقهی از طرح این دسته از آیات، بهعنوان تشریعیات قرآن، خودداری نموده و آن را از حدود فقه قرآن خارج کردهاند. نویسنده در این فصل، در پی پاسخ به این سؤال است که آیا چنین تلقی از احکام قرآن، درست است؟ آیا میتوان آیات احکام را در این محدوده قرار داد. نویسنده در این فصل، به دنبال پرسشهایی نظیر این است که منظور از فقه و احکام چیست؟ تقسیم احکام به تکلیفی و وضعی، بر چه مبنا انجام گرفته است؟ تلقی قدما از آیات فقهی و حکمی چه بوده و دیدگاههای متفاوت کدام است؟ تعداد آیات احکام و طبقهبندی آنها را چه اندازه میدانستهاند؟ | ||
نویسنده، معتقد است در صورت پاسخ به این سؤالها، حدود فقه قرآن و احکام تشریعی و مبنای آنان در این زمینه، روشن میگردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص109-110</ref>. | نویسنده، معتقد است در صورت پاسخ به این سؤالها، حدود فقه قرآن و احکام تشریعی و مبنای آنان در این زمینه، روشن میگردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص109-110</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث استفاده از امثال قرآن کریم در استنباط حکم است. در امثال قرآن، خداوند متعال در مقال تکلیف و تحذیر مخاطبان خود بهصورت امر و نهی و یا خبر، وظیفهای نخواسته است، تا بتوان بهطور صریح و روشن و بر طبق ضوابط و قواعد اصولی و مفاد ظاهری، نص این کلمات را حمل بر تکالیف مولوی و ارشادی کرد، بلکه قرآن بهصورت خبر یا با آوردن مثال و یا تشبیه، پیامی را القا کرده که چهبسا میتوان از آن استفاده حکمی واجب یا حرام یا کراهت و یا استحباب کرد. پس دلالت کلام صریح نیست، بلکه با اشاره و بهطور غیر مستقیم دلالت میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص299</ref>؛ ازاینرو، در فصل پنجم، امثال در آیات احکام بررسی شده و به این پرسش، توجه شده است که آیا میتوان از امثال، استنباط حکم کرد؟ اگر مثل در مقام بیان تکلیف و تحذیر مخاطبان خود نیست، پس چگونه میتوان از آن احکام مولوی و ارشادی به دست آورد؟<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22</ref>. | یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث استفاده از امثال قرآن کریم در استنباط حکم است. در امثال قرآن، خداوند متعال در مقال تکلیف و تحذیر مخاطبان خود بهصورت امر و نهی و یا خبر، وظیفهای نخواسته است، تا بتوان بهطور صریح و روشن و بر طبق ضوابط و قواعد اصولی و مفاد ظاهری، نص این کلمات را حمل بر تکالیف مولوی و ارشادی کرد، بلکه قرآن بهصورت خبر یا با آوردن مثال و یا تشبیه، پیامی را القا کرده که چهبسا میتوان از آن استفاده حکمی واجب یا حرام یا کراهت و یا استحباب کرد. پس دلالت کلام صریح نیست، بلکه با اشاره و بهطور غیر مستقیم دلالت میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص299</ref>؛ ازاینرو، در فصل پنجم، امثال در آیات احکام بررسی شده و به این پرسش، توجه شده است که آیا میتوان از امثال، استنباط حکم کرد؟ اگر مثل در مقام بیان تکلیف و تحذیر مخاطبان خود نیست، پس چگونه میتوان از آن احکام مولوی و ارشادی به دست آورد؟<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22</ref>. | ||
یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث قصص قرآن است؛ به این معنا که آیا میتوان از قصص قرآن، احکام فقهی را استنباط کرد؟ این بحث از این جهت حایز اهمیت است که بخش گستردهای از آیات قرآن را قصههای اقوام پیشین و زندگی پیامبران الهی(ع) تشکیل | یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث قصص قرآن است؛ به این معنا که آیا میتوان از قصص قرآن، احکام فقهی را استنباط کرد؟ این بحث از این جهت حایز اهمیت است که بخش گستردهای از آیات قرآن را قصههای اقوام پیشین و زندگی پیامبران الهی(ع) تشکیل میدهد و در آن، از کارهای نیک و بد آن مردمان و همچنین احکام خاصی از شرایع گذشته، یاد شده است و یا پیامبران(ع) اعمالی انجام دادهانده که دلیلی خاص بر نفی و نسخ یا محدودیت زمانی آن وارد نشده تا بگوییم مخصوص ادیان پیشین بوده است؛ ازاینرو، در فصل ششم، ضمن بررسی قصص در قرآن، به بحث پیرامون استنباط احکام فقهی از قصص قرآنی، پرداخته شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص325</ref>. | ||
نویسنده در این فصل، ابتدا به دنبال روشن کردن این مطلب است که ذکر قصهها و اخبار از گذشته، آیا میتواند مفهوم انشایی برای ما داشته باشد، ولذا ضمن تبیین منظور از قصص، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا قصص تنها شامل قصههای شرایع پیشین است یا شامل مردمان دیگر دورانهای پیشین میشود؛ گرچه مربوط به پیامبر و شریعت خاصی نباشد؟ همچنین آیا قصص شامل شرح حال پیامبر اسلام(ص) و قضایای تاریخی عصر رسالت نیز میگردد؟ یا تنها مربوط به داستان امتهای پیشین است و شرح حال پیامبر(ص) مرتبط به شریعت محمدی(ص) است؟ همچنین وی به دنبال تبیین این موضوع است که هدف از ذکر این قصهها چیست؟ آیا تنها ذکر آنها در مقام تذکیر و توعید بوده یا میتواند در مقام بیان حکم نیز باشد؟ در این فصل، شیوه بیان قرآن و سیر تطور ذکر قصهها روشن شده و شبهاتی که درباره عدم حجیت بیان قصهها در احکام مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفته و جمعبندی و سخن نهایی در این باب مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص325-326</ref>. | نویسنده در این فصل، ابتدا به دنبال روشن کردن این مطلب است که ذکر قصهها و اخبار از گذشته، آیا میتواند مفهوم انشایی برای ما داشته باشد، ولذا ضمن تبیین منظور از قصص، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا قصص تنها شامل قصههای شرایع پیشین است یا شامل مردمان دیگر دورانهای پیشین میشود؛ گرچه مربوط به پیامبر و شریعت خاصی نباشد؟ همچنین آیا قصص شامل شرح حال پیامبر اسلام(ص) و قضایای تاریخی عصر رسالت نیز میگردد؟ یا تنها مربوط به داستان امتهای پیشین است و شرح حال پیامبر(ص) مرتبط به شریعت محمدی(ص) است؟ همچنین وی به دنبال تبیین این موضوع است که هدف از ذکر این قصهها چیست؟ آیا تنها ذکر آنها در مقام تذکیر و توعید بوده یا میتواند در مقام بیان حکم نیز باشد؟ در این فصل، شیوه بیان قرآن و سیر تطور ذکر قصهها روشن شده و شبهاتی که درباره عدم حجیت بیان قصهها در احکام مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفته و جمعبندی و سخن نهایی در این باب مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص325-326</ref>. |
ویرایش