پرش به محتوا

دو رساله در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۴۶: خط ۴۶:
# فرق سوم اینکه تجدّد امثال مستقیماً شامل جواهر و اعراض، هر دو می‌شود، اما حرکت جوهرى مستقیما به جواهر تعلق مى‎گیرد و اعراض تابع جواهرند؛ یعنى مثلاً حرکت کمّى و کیفى نیز تابع حرکت جوهرى است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>.
# فرق سوم اینکه تجدّد امثال مستقیماً شامل جواهر و اعراض، هر دو می‌شود، اما حرکت جوهرى مستقیما به جواهر تعلق مى‎گیرد و اعراض تابع جواهرند؛ یعنى مثلاً حرکت کمّى و کیفى نیز تابع حرکت جوهرى است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>.


وی همچنین در رابطه با حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم می‎نویسد: «راقم سطور، معتقد است که بر فرض اثبات حرکت جوهرى، دیگر از جهت ارتباط حادث به قدیم هیچ احتیاج به اثبات وجود افلاک نداریم و در صورت پیروى کردن از عقیده عرفا و حکماى اشراقى، به ناز کشیدن از حرکت فلک و محدد جهات یا طبیعت خامسه فلکى که انگیزه و وسیله‏ اثباتش، همین نوع التزامات است و برهان قاطع عقل‏‌پسندى ندارد، نیازمندى نخواهیم داشت. وقتى که مشکل ربط حادث به قدیم با فرض وجود حرکت ذاتى همیشگى موجودات حل‎شدنى باشد، چرا نفس حرکت جوهرى را مطمح نظر و مناط حل آن اشکال قرار ندهیم و همان دو جنبه ثبات و تجدّد را که در حرکت توسطیه وضعى فلک یا در طبیعت فلکیه مى‎گویند در نفس حرکت ذاتى جوهرى نگوییم<ref>ر.ک: همان، ص51-50</ref>.
وی همچنین در رابطه با حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم می‌نویسد: «راقم سطور، معتقد است که بر فرض اثبات حرکت جوهرى، دیگر از جهت ارتباط حادث به قدیم هیچ احتیاج به اثبات وجود افلاک نداریم و در صورت پیروى کردن از عقیده عرفا و حکماى اشراقى، به ناز کشیدن از حرکت فلک و محدد جهات یا طبیعت خامسه فلکى که انگیزه و وسیله‏ اثباتش، همین نوع التزامات است و برهان قاطع عقل‏‌پسندى ندارد، نیازمندى نخواهیم داشت. وقتى که مشکل ربط حادث به قدیم با فرض وجود حرکت ذاتى همیشگى موجودات حل‎شدنى باشد، چرا نفس حرکت جوهرى را مطمح نظر و مناط حل آن اشکال قرار ندهیم و همان دو جنبه ثبات و تجدّد را که در حرکت توسطیه وضعى فلک یا در طبیعت فلکیه مى‎گویند در نفس حرکت ذاتى جوهرى نگوییم<ref>ر.ک: همان، ص51-50</ref>.
   
   
مسئله جبر و اختیار یا جبر و تفویض و قضا و قدر، یکى از مسائل مهم کلامى و اعتقادى است که [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‎الدین محمد بلخى رومى]] در [[مثنوی معنوی|مثنوى]] شریف بیش از دیگر مسائل اصولى‏ به آن اهمیت داده و همه‏ جا مخصوصاً در مجلد اول و پنجم، آن را دنبال کرده و در هر موضع با تقریر و تمثیلى تازه در تشیید مبانى عقیده خود که اثبات اختیار و انکار جبر است، سخت کوشیده و پافشارى نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>.
مسئله جبر و اختیار یا جبر و تفویض و قضا و قدر، یکى از مسائل مهم کلامى و اعتقادى است که [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‎الدین محمد بلخى رومى]] در [[مثنوی معنوی|مثنوى]] شریف بیش از دیگر مسائل اصولى‏ به آن اهمیت داده و همه‏ جا مخصوصاً در مجلد اول و پنجم، آن را دنبال کرده و در هر موضع با تقریر و تمثیلى تازه در تشیید مبانى عقیده خود که اثبات اختیار و انکار جبر است، سخت کوشیده و پافشارى نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش