۵۳٬۳۲۷
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR03844.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE3844AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
==ولادت== | |||
«بهاءالدين حيدر بن على بن حيدر علوى حسينى»، معروف به شيخ حيدر آملى يا مير حيدر آملى يا سيد حيدر آملى، عارف شيعى امامى، در سال 720ق، در شهر آمل ديده به جهان گشود. | «بهاءالدين حيدر بن على بن حيدر علوى حسينى»، معروف به شيخ حيدر آملى يا مير حيدر آملى يا سيد حيدر آملى، عارف شيعى امامى، در سال 720ق، در شهر آمل ديده به جهان گشود. | ||
==کسب علم و دانش== | |||
وى پس از تحصيل دانشهاى متداول زمان در آمل، خراسان و اصفهان، به مشاغل ديوانى پرداخت و به خدمت فخرالدوله شاه غازى بن زيار از ملوك رستمدار طبرستان درآمد و از خواص مجلس او گرديد و سرانجام به وزارت رسيد. در 30 سالگى تحولى در وجودش پديد آمد و بر آن شد كه از مناصب دنيوى كناره گيرد و به تزكيه نفس پردازد. وى به قصد زيارت كعبه، مال و جاه و رياست و خويشان و ياران را رها ساخت و خرقهاى كهنه پوشيد و از آمل بيرون آمد و به اصفهان رفت و مدتى در آنجا به تصفيه باطن پرداخت. از ميان مشايخ آن شهر به نورالدين طهرانى (طهران: روستايى نزديك دروازه اصفهان از سوى دردشت) دست ارادت داد و از انفاس او بهرهمند گرديد. سپس آهنگ بغداد كرد تا پس از زيارت عتبات به حج رود، اما به سبب آماده نشدن امكانات سفر و ابتلا به بيمارى سخت، اين مسافرت به تأخير افتاد، ولى در ارادهاش خللى راه نيافت و سرانجام در 751ق1350/م، به زيارت خانه خدا نايل شد. پس به شوق ديدار تربت پاك پيامبر (ص) به مدينه رفت و آهنگ ماندن در آن شهر كرد، اما به علت بيمارى ناچار به عراق بازگشت و در نجف اشرف به رياضت و طاعت پرداخت. در عراق با فخرالدين محمد، فرزند علامه حلى و مولى نصيرالدين كاشانى و ديگر فقيهان و عالمان امامى معاشر گرديد و از شيخ فخرالدين و حسن بن حمزه هاشمى اجازه روايت گرفت و به اشاره فخرالدين، رساله «رافعة الخلاف في وجه سكوت اميرالمؤمنين (ع) عن الاختلاف» را نوشت. | وى پس از تحصيل دانشهاى متداول زمان در آمل، خراسان و اصفهان، به مشاغل ديوانى پرداخت و به خدمت فخرالدوله شاه غازى بن زيار از ملوك رستمدار طبرستان درآمد و از خواص مجلس او گرديد و سرانجام به وزارت رسيد. در 30 سالگى تحولى در وجودش پديد آمد و بر آن شد كه از مناصب دنيوى كناره گيرد و به تزكيه نفس پردازد. وى به قصد زيارت كعبه، مال و جاه و رياست و خويشان و ياران را رها ساخت و خرقهاى كهنه پوشيد و از آمل بيرون آمد و به اصفهان رفت و مدتى در آنجا به تصفيه باطن پرداخت. از ميان مشايخ آن شهر به نورالدين طهرانى (طهران: روستايى نزديك دروازه اصفهان از سوى دردشت) دست ارادت داد و از انفاس او بهرهمند گرديد. سپس آهنگ بغداد كرد تا پس از زيارت عتبات به حج رود، اما به سبب آماده نشدن امكانات سفر و ابتلا به بيمارى سخت، اين مسافرت به تأخير افتاد، ولى در ارادهاش خللى راه نيافت و سرانجام در 751ق1350/م، به زيارت خانه خدا نايل شد. پس به شوق ديدار تربت پاك پيامبر (ص) به مدينه رفت و آهنگ ماندن در آن شهر كرد، اما به علت بيمارى ناچار به عراق بازگشت و در نجف اشرف به رياضت و طاعت پرداخت. در عراق با فخرالدين محمد، فرزند علامه حلى و مولى نصيرالدين كاشانى و ديگر فقيهان و عالمان امامى معاشر گرديد و از شيخ فخرالدين و حسن بن حمزه هاشمى اجازه روايت گرفت و به اشاره فخرالدين، رساله «رافعة الخلاف في وجه سكوت اميرالمؤمنين (ع) عن الاختلاف» را نوشت. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
آثار عمده او عبارت است از: | آثار عمده او عبارت است از: | ||
# تفسير القاشي المسمى المعتمد من المنقول في ما أوحي إلى الرسول (ص) ؛ | |||
# الأركان في فروع شرائع أهل الإيمان؛ | |||
# أسرار الشريعة و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة؛ | |||
# أمثلة التوحيد و أبنيه التجريد؛ | |||
# البحر الخضم في تفسير القرآن الأعظم؛ | |||
# تلخيص اصطلاحات الصوفية (تنقيح رساله اصطلاحات الصوفية عبدالرزاق كاشانى است) ؛ | |||
# جامع الأسرار و منبع الأنوار؛ | |||
# جامع الحقايق؛ | |||
# الأسماء الإلهية و تعيين مظاهرها من الأشخاص الإنسانية؛ | |||
# الأمانة الإلهية في تعيين الخلافة الربانية؛ | |||
# التنبيه في التنزيه؛ | |||
# التوحيد؛ | |||
# الجداول الموسومة بمدارج السالكين في مراتب العارفين؛ | |||
# الحجب و خلاصة الكتب؛ | |||
# رافعة الخلاف عن وجه سكوت اميرالمؤمنين عن الاختلاف؛ | |||
# العقل و النفس؛ | |||
# العلم و تحقيقه؛ | |||
# الفقر و تحقيق الفخر؛ | |||
# كنز الكنوز و كشف الرموز؛ | |||
# المعاد في رجوع العباد؛ | |||
# منتخب التأويل في بيان كتاب الله و حروفه و كلماته و آياته؛ | |||
# نقد النقود في معرفة الوجود؛ | |||
# الأصول و الأركان في تهذيب الأصحاب و الإخوان؛ | |||
# تعيين الأقطاب و الأوتاد؛ | |||
# تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم في تأويل كتاب الله العزيز المحكم؛ | |||
# المسائل الآملية؛ | |||
# نص النّصوص (كتابى است مفصل در شرح فصوص الحكم ابن عربى) . | |||
==وفات== | |||
سال درگذشت وى بهدرستى دانسته نيست. همين اندازه معلوم است كه وى تا 782ق1380/م، كه شرحى مفصل بر «فصوص الحكم» ابن عربى نوشته، زنده بوده است. خود مىگويد: «سپس اشارتى شد به شرح فصوص الحكم و اين در وقتى بود كه 30 سال مجاور نجف بودم. كتاب را در 781ق، آغاز كردم و در 782ق، به پايان بردم و در اين هنگام 63 سال از عمرم مىگذشت». بدينسان، او بايستى پس از اين تاريخ درگذشته باشد. آملى در نوشتههاى خود مىكوشد وحدت تصوف و تشيع را ثابت كند و عقيده دارد كه شيعى و صوفى دو اسمند براى يك معنى. | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش