پرش به محتوا

دیوان سید عمادالدین نسیمی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۰: خط ۴۰:
با ملاحظه اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]]، می‌توان دریافت که از نظر او، رسیدن و مشاهده همه حقایق با خالی شدن از خود و فانی شدن در خدا و رسیدن به توحید امکان‎پذیر است؛ یعنی با معرفت حقیقت موجودات و معرفت نفس انسانی که مظهر تمام‎نمای خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23-‎24</ref>.
با ملاحظه اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]]، می‌توان دریافت که از نظر او، رسیدن و مشاهده همه حقایق با خالی شدن از خود و فانی شدن در خدا و رسیدن به توحید امکان‎پذیر است؛ یعنی با معرفت حقیقت موجودات و معرفت نفس انسانی که مظهر تمام‎نمای خداست.<ref>ر.ک: همان، ص23-‎24</ref>.


بنابراین آنچه از مشاهده خود در عبارات نسیمی و دیگر عارفان، وجود دارد و در مواردی که علی‌الظاهر به‎صورت مبالغه‎آمیزی مشغول ستایش خود و یا «آدم» است، به‎خاطر تلازمی است که خودشناسی با خداشناسی دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ نه اینکه خود انسان در قبال خداوند شیئیت و موجودیتی داشته باشد. نسیمی درباره این تلازم می‎گوید:
بنابراین آنچه از مشاهده خود در عبارات نسیمی و دیگر عارفان، وجود دارد و در مواردی که علی‌الظاهر به‎صورت مبالغه‎آمیزی مشغول ستایش خود و یا «آدم» است، به‎خاطر تلازمی است که خودشناسی با خداشناسی دارد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ نه اینکه خود انسان در قبال خداوند شیئیت و موجودیتی داشته باشد. نسیمی درباره این تلازم می‌گوید:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۳: خط ۵۳:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''گر نبودی مظهر ذات خدا آدم کجا''|2=''مستحق سجده گشتی او ز علام علیم''}}
{{ب|''گر نبودی مظهر ذات خدا آدم کجا''|2=''مستحق سجده گشتی او ز علام علیم''}}
{{ب|''آتش رخسار آدم بود بی روی و ریا ''|2=''آنکه می‎گفت از درخت سبز أنا الله با کلیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.
{{ب|''آتش رخسار آدم بود بی روی و ریا ''|2=''آنکه می‌گفت از درخت سبز أنا الله با کلیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.


از نظر نسیمی انسان وجه تمام‎نمای حق است، نه خود حق. وی در غزلی می‎گوید:
از نظر نسیمی انسان وجه تمام‎نمای حق است، نه خود حق. وی در غزلی می‌گوید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''مرغ عرشیم و قاف خانه ماست ''|2=''كن فكان فرش آشیانه ماست''}}
{{ب|''مرغ عرشیم و قاف خانه ماست ''|2=''كن فكان فرش آشیانه ماست''}}
خط ۷۹: خط ۷۹:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و در ضمن ترجیع‎بند مذکور می‎گوید:
و در ضمن ترجیع‎بند مذکور می‌گوید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''ماییم جهان لي مع الله ''|2=''ما أعظم شأني الله الله''}}
{{ب|''ماییم جهان لي مع الله ''|2=''ما أعظم شأني الله الله''}}
خط ۹۰: خط ۹۰:
{{ب|''روح‎القدسیم و اسم اعظم ''|2=''روحی که دمیده شد در آدم''}}
{{ب|''روح‎القدسیم و اسم اعظم ''|2=''روحی که دمیده شد در آدم''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
در آن تکرار می‎شود، هرچند مقامات فراوانی برای خود و امثال خود ذکر می‌کند، اما در بند اولش می‎گوید:
در آن تکرار می‎شود، هرچند مقامات فراوانی برای خود و امثال خود ذکر می‌کند، اما در بند اولش می‌گوید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''شاهنشه اعظمیم اگرچه''|2=''در کشور نیستی گداییم''}}
{{ب|''شاهنشه اعظمیم اگرچه''|2=''در کشور نیستی گداییم''}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش