۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
شهید ثانی اولین کسی است که قائل به وجوب عینی نماز جمعه شده است. | شهید ثانی اولین کسی است که قائل به وجوب عینی نماز جمعه شده است. | ||
او در آغاز، بی توجهی به اقامه جمعه را مورد نوهش قرار داده و با اشاره به کار تحقیقی خود در این زمینه روی سخنش با کسانی است که زنجیر تقلید از اسلاف را از گردن برداشته و آمادگی شنیدن حقایق را دارند، نخست اقوال مختلف در مورد وجوب و حرمت اقامه جمعه در عصر غیبت را بر شمرده و سپس اعتقاد خویش را دایر بر وجوب مطلق آن بیان | او در آغاز، بی توجهی به اقامه جمعه را مورد نوهش قرار داده و با اشاره به کار تحقیقی خود در این زمینه روی سخنش با کسانی است که زنجیر تقلید از اسلاف را از گردن برداشته و آمادگی شنیدن حقایق را دارند، نخست اقوال مختلف در مورد وجوب و حرمت اقامه جمعه در عصر غیبت را بر شمرده و سپس اعتقاد خویش را دایر بر وجوب مطلق آن بیان میکند و برای اثبات آن دلایلی را ارائه میدهد: | ||
دلیل اول | دلیل اول | ||
ابتدا به آیات قرآن استناد جسته و در ابعاد مختلف آن به تفصیل به بحث و بررسی پرداخته و اشکالات محتمل در این زمینه را پاسخ میدهد و در نهایت به این نتیجه میرسد که سیغه امر در آیه بر وجوب عینی به طور مطلق دلالت | ابتدا به آیات قرآن استناد جسته و در ابعاد مختلف آن به تفصیل به بحث و بررسی پرداخته و اشکالات محتمل در این زمینه را پاسخ میدهد و در نهایت به این نتیجه میرسد که سیغه امر در آیه بر وجوب عینی به طور مطلق دلالت میکند مگر آنکه شرطی برای آن اثبات شود و سپس شرط مذکور از طرف فقها را مورد بحث قرار میدهد. | ||
دلیل دوم | دلیل دوم | ||
سپس توجه خود را به روایات وارده درباره مسئله معطوف داشته و تعدادی از آنها را ذکر | سپس توجه خود را به روایات وارده درباره مسئله معطوف داشته و تعدادی از آنها را ذکر میکند و در ادامه پس از اشاره به اینکه نیازی به ارائه همه روایات مربوطه نیست مینویسد: اساسا در این احادیث متعرض شرط امام و نائب او نشدهاند. | ||
دلیل سوم | دلیل سوم | ||
آنگاه وجوب عینی نماز جمعه در زمان حضور ائمه(ع) را استصحاب | آنگاه وجوب عینی نماز جمعه در زمان حضور ائمه(ع) را استصحاب میکند، شایان توجه است که شهید ابتدا عنوان حضور را از مستصحب حذف کرده و سپس تنها وجوب عینی به طور مطلق را استصحاب میکند. | ||
دلیل چهارم | دلیل چهارم | ||
تمسک به اصالة الجواز. شهید درمقابل کسانی که بر وجوب تخییری اقامه جمعه در عصر غیبت اصار میروزند و آن را مستند عمل فقها در عدم اقامه آن به طور حتم میدانند | تمسک به اصالة الجواز. شهید درمقابل کسانی که بر وجوب تخییری اقامه جمعه در عصر غیبت اصار میروزند و آن را مستند عمل فقها در عدم اقامه آن به طور حتم میدانند میکوشد تا اثبات کند عدم اقامه جمعه در عصر غیبت نه به دلیل عینی ندانستن وجوب آن، بلکه بدان دلیل بود که غالب ائمه جمعه در شهرها عادل نبوده و از طرف ائمه ضلال تعیین میشدند، از این رو شیعیان از شرکت در اقامه جمعه با آنان سر باز میزدند. و این تعبیر با مسئله تقیه نیز سازگار است. | ||
دلیل پنجم | دلیل پنجم | ||
شهید میگوید: این حکم (وجوب عینی اقامه جمعه) مورد تأیید تمام مسلمین بوده و تنها حنفی از میان اهل سنت آن را مشروط به اذن سلطان و در صورت عدوم وجود او، شرط را ساقط دانستهاند و از میان فقهای شیعه نخست این قول (شرط وجود امام یا نائب او) را سید مرتضی عنوان کرده و سپس سلار و ابن ادریس از او پیروی کردهاند. وی | شهید میگوید: این حکم (وجوب عینی اقامه جمعه) مورد تأیید تمام مسلمین بوده و تنها حنفی از میان اهل سنت آن را مشروط به اذن سلطان و در صورت عدوم وجود او، شرط را ساقط دانستهاند و از میان فقهای شیعه نخست این قول (شرط وجود امام یا نائب او) را سید مرتضی عنوان کرده و سپس سلار و ابن ادریس از او پیروی کردهاند. وی میکوشد تا به نحوی کلام سید مرتضی را تأویل کرده و آن را با غیر مشروط بودن به اذن، سازگار کند وی در هر حال معتقد است که به خاطر مخالف چند نفر معدود، نمیتوان با فریضه ای که این چنین مورد تأیید و تأکید مسلمین قرار گرفته است به مقابله برخاست. | ||
او سپس به نظریه ای که نماز جمعه را با حضور فقیه در عصر غیبت واجب میداند، عطف توجه نموده و نظریه مرحوم کرکی را مورد انتقاد قرار میدهد و ادله او را که سیره پیامبر(ص) و خلفا، و روایاتی در باره اقامه جمعه و نقل اجماع بود یکی پس از دیگری در معرض بحث و بررسی قرار میدهد و در مورد سیره عملی پیامبر(ص) و خلفا میگوید: این اذن و تعیین به معنای شرط نبود، چنانکه آنها برای نمازهای روزانه نیز افرادی را به عنوان امام جماعت تعیین | او سپس به نظریه ای که نماز جمعه را با حضور فقیه در عصر غیبت واجب میداند، عطف توجه نموده و نظریه مرحوم کرکی را مورد انتقاد قرار میدهد و ادله او را که سیره پیامبر(ص) و خلفا، و روایاتی در باره اقامه جمعه و نقل اجماع بود یکی پس از دیگری در معرض بحث و بررسی قرار میدهد و در مورد سیره عملی پیامبر(ص) و خلفا میگوید: این اذن و تعیین به معنای شرط نبود، چنانکه آنها برای نمازهای روزانه نیز افرادی را به عنوان امام جماعت تعیین میکردهاند، بلکه سبب این تعیین آن بود که درگیری و اختلاف به وجود نیامده و همه بی درنگ به وی مراجعه کنند و برای چنین فردی سهمی از بیت المال هم داده میشد تا این مهم انجام شود. | ||
وی سپس روایتی را مطرح | وی سپس روایتی را مطرح میکد در آن چنین آمده: | ||
«لا تجب الجمعة علی اقل من سبعة: االمام و قاضیه و مدع حقا و مدعی علیه و شادان و من یضر الحدود بین یدی الامام». | «لا تجب الجمعة علی اقل من سبعة: االمام و قاضیه و مدع حقا و مدعی علیه و شادان و من یضر الحدود بین یدی الامام». | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
و ضمن پاسخ از اشکالاتی که پارهای به سند و پارهای دیگر به متن حدیث مربوط میشود، یادآوری میشود که کلمه امام در این حدیث منحصرا حمل بر سلطان عادل نمیشود بلکه بر امام جماعت نیز اطلاق میگردد. | و ضمن پاسخ از اشکالاتی که پارهای به سند و پارهای دیگر به متن حدیث مربوط میشود، یادآوری میشود که کلمه امام در این حدیث منحصرا حمل بر سلطان عادل نمیشود بلکه بر امام جماعت نیز اطلاق میگردد. | ||
او در مقام پاسخ از اجماعی کخ محقق کرکی مدعی آن است | او در مقام پاسخ از اجماعی کخ محقق کرکی مدعی آن است میکوشد تا کلمات فقها را آورده نشان دهد که آنها گرچه در برخی از کتب خود چنین گرایشی از خود نشان دادهاند ولی در کتابهای دیگرشان به شرط اذن امام چندان توجهی نکردهاند. اگر اجماعی نیز در این مورد وجود اشته باشد مربوط به شرط اذان امام(ع) در حضور آن حضرت است و در عصر غیبت، این شرط ساقط شده است. و آنچه غالباً مورد توجه فقهای متأخر واقع شده، تنها امکان اجتماع است نه قید حضور فقیه. مگر یکی دو مرود که در وجود این شرط، صراحت دارند. | ||
او عبارات متقدمین از فقها را نیز آورده و نشان میدهد: آنان پنین شرطی که حتما امام یا نائب خاص او در عصر غیبت باید باشد را برای وجوب اقامه جمعه مطرح نساختهاند بخصوص ابوالصلاح حلبی که همان قیود امام جماعت را در این مورد نیز به صراحت کافی دانسته است. چنانکه شیخ طوسی نیز با وجود مشروط دانستن اقامه جمعه در دوران حضور، مانعی از اقامه آن در عصر غیبت بدون وجود امام و اذن او در صورت امکان اجتماع مومنین ندیده است. شهید در پاسخ این اشکال که اجتماع بدون امام(ع) مثار فته است، اجتماعات فراوانی از جمله اجتماع مسلمین در عرفات را یادآور میشود که تا کنون مثار هیچ فتنه و اختلافی نشده است. | او عبارات متقدمین از فقها را نیز آورده و نشان میدهد: آنان پنین شرطی که حتما امام یا نائب خاص او در عصر غیبت باید باشد را برای وجوب اقامه جمعه مطرح نساختهاند بخصوص ابوالصلاح حلبی که همان قیود امام جماعت را در این مورد نیز به صراحت کافی دانسته است. چنانکه شیخ طوسی نیز با وجود مشروط دانستن اقامه جمعه در دوران حضور، مانعی از اقامه آن در عصر غیبت بدون وجود امام و اذن او در صورت امکان اجتماع مومنین ندیده است. شهید در پاسخ این اشکال که اجتماع بدون امام(ع) مثار فته است، اجتماعات فراوانی از جمله اجتماع مسلمین در عرفات را یادآور میشود که تا کنون مثار هیچ فتنه و اختلافی نشده است. | ||
انگاه رأی سوم، یعنی قول به حرمت اقامه جمعه در عصور غیبت را مورد انتقاد قرار میدهد و اولین دلیل آنها وجود امام و یا نایب او را که طبعا مورد قبول او نیست از اساس منتقی دانسته و بر فرض تسلیم همان رأی محقق کرکی (فقیه در زمان غیبت نیابت عام دارد) را راه حل قضیه قلمداد | انگاه رأی سوم، یعنی قول به حرمت اقامه جمعه در عصور غیبت را مورد انتقاد قرار میدهد و اولین دلیل آنها وجود امام و یا نایب او را که طبعا مورد قبول او نیست از اساس منتقی دانسته و بر فرض تسلیم همان رأی محقق کرکی (فقیه در زمان غیبت نیابت عام دارد) را راه حل قضیه قلمداد میکند سپس بقیه ادله طرفداران این نظریه را به شیوه مخصص خود پاسخ میدهد. | ||
وی در آخری قسمت رساله خود تحت عنان ختم و نصیحه روایاتی درباره نماز جمعه و فضیلت آن نقل کرده و به ویژه صلاة وسطی را با نماز جمعه یکی میداند، شهید، تألیف این رساله را در بیع الاول سال 962ق به پایان رسانده است<ref>جعفریان، رسول، ص144-147</ref>. | وی در آخری قسمت رساله خود تحت عنان ختم و نصیحه روایاتی درباره نماز جمعه و فضیلت آن نقل کرده و به ویژه صلاة وسطی را با نماز جمعه یکی میداند، شهید، تألیف این رساله را در بیع الاول سال 962ق به پایان رسانده است<ref>جعفریان، رسول، ص144-147</ref>. |
ویرایش