۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میپ' به 'میپ') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب از چهار فصل تشکیل شده است. هرکدام از این فصول دارای | کتاب از چهار فصل تشکیل شده است. هرکدام از این فصول دارای مجموعههای متعددی است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
فصل اول کتاب به محیط سیاسی، اجتماعی و دینی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این فصل به توضیح فضای سیاسی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و نفوذ اتراک در حکومت عباسیان میپردازد و میگوید: در عصر عباسیان، اتراک، ایرانیان، دیلمیان و سلجوقیان مجالی برای خدمت در حکومت عباسیان پیدا کردند؛ لذا آنها در لشکر و حکومت به خدمت گرفته شدند و با اعتماد بر این گروه و تکیه بر آنها، بسیاری از عربها از موقعیتهای حساس دولتی محروم شدند. نفوذ اتراک در دولت عباسیان از سال 232 آغاز تا 324ق، به طول انجامید. آغاز این نفوذ، آشکارا در زمانی بود که خلیفه عباسی، متوکل خواست پسر دوم خود، المعتز را در امر خلافت بر پسر اولش، المنتصر مقدم بدارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/5 ر.ک: متن کتاب، ص5]</ref>. | فصل اول کتاب به محیط سیاسی، اجتماعی و دینی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این فصل به توضیح فضای سیاسی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و نفوذ اتراک در حکومت عباسیان میپردازد و میگوید: در عصر عباسیان، اتراک، ایرانیان، دیلمیان و سلجوقیان مجالی برای خدمت در حکومت عباسیان پیدا کردند؛ لذا آنها در لشکر و حکومت به خدمت گرفته شدند و با اعتماد بر این گروه و تکیه بر آنها، بسیاری از عربها از موقعیتهای حساس دولتی محروم شدند. نفوذ اتراک در دولت عباسیان از سال 232 آغاز تا 324ق، به طول انجامید. آغاز این نفوذ، آشکارا در زمانی بود که خلیفه عباسی، متوکل خواست پسر دوم خود، المعتز را در امر خلافت بر پسر اولش، المنتصر مقدم بدارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/5 ر.ک: متن کتاب، ص5]</ref>. | ||
نویسنده، فضای اجتماعی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را چنین ترسیم نموده است: در آن روزگار، | نویسنده، فضای اجتماعی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را چنین ترسیم نموده است: در آن روزگار، گروههای دینی در جزر و مدهای اجتماعی، تابع گروههای سیاسی بودند؛ مثلاًاهل سنت در اثنای درخشش ستاره دولت ترکان، از آزادی و آرامش بهرهور بودند؛ برعکس شیعیان که آنان در سایه حکومت آلبویه تا حدودی به آرامش رسیدند. طبعا نزاع شدیدی بین دو گروه درگرفت و سرزمین مسلمانان را از خون رنگین ساخت. نزاع به گروههای اهل سنت با یکدیگر نیز سرایت کرد و این، زمانی بود که حنبلیها مانع دفن پیکر [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جریر طبری]] (متوفی 310ق) شدند؛ چراکه وی اسم [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را در ضمن اسامی فقها در کتابش (درباره اختلاف فقها) نیاورده بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]</ref>. | ||
وی مینویسد: خلفای عباسی، نظام مجالس خویش را از ایرانیان اقتباس کرده بودند. آنها مجالس غنا و آوازخوانی را نشر میدادند و با شاعران، مغنیان، ادیبان و اهل موسیقی و فکاهی رابطه خوبی داشتند و این گرچه دال بر فرورفتن آنها در لذات دنیایی و بیتوجهی نسبت به شؤون دولت است، از جهت دیگر بر زندگی راحتی که مردم فراهم میآوردند و رشد صنعت و تجارت و کشاورزی میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | وی مینویسد: خلفای عباسی، نظام مجالس خویش را از ایرانیان اقتباس کرده بودند. آنها مجالس غنا و آوازخوانی را نشر میدادند و با شاعران، مغنیان، ادیبان و اهل موسیقی و فکاهی رابطه خوبی داشتند و این گرچه دال بر فرورفتن آنها در لذات دنیایی و بیتوجهی نسبت به شؤون دولت است، از جهت دیگر بر زندگی راحتی که مردم فراهم میآوردند و رشد صنعت و تجارت و کشاورزی میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نویسنده در فصل چهارم به بخشهایی از آثار و افکار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موضوعات مختلف اشاره کرده است و گاه به معرفی برخی از آثار او پرداخته است. | نویسنده در فصل چهارم به بخشهایی از آثار و افکار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موضوعات مختلف اشاره کرده است و گاه به معرفی برخی از آثار او پرداخته است. | ||
سعید زاید در معرفی «[[إحصاء العلوم]]» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مینویسد: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثرش علوم زمان خودش را نام برده، آنها را تعریف کرده، | سعید زاید در معرفی «[[إحصاء العلوم]]» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مینویسد: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثرش علوم زمان خودش را نام برده، آنها را تعریف کرده، شاخههای هریک را برشمرده و راجع به فایده و موضوع هرکدام بحث کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/72 ر.ک: همان، ص75-72]</ref>. | ||
او میگوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قوای نفس را در دو دسته اصلی محرکه و مدرکه تقسیم نموده است. با قوای محرکه، هر نوع حرکت صورت میگیرد و با قوای مدرکه، درک و دریافت انجام میشود. قوای محرکه خود شامل چند مورد است که منمیه و نزوعیه از جمله آنهاست. قوای مدرکه نیز شامل حواس (خارجی، باطنی)، متخیله و ناطقه میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/90 ر.ک: همان ص91-90]</ref>. | او میگوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قوای نفس را در دو دسته اصلی محرکه و مدرکه تقسیم نموده است. با قوای محرکه، هر نوع حرکت صورت میگیرد و با قوای مدرکه، درک و دریافت انجام میشود. قوای محرکه خود شامل چند مورد است که منمیه و نزوعیه از جمله آنهاست. قوای مدرکه نیز شامل حواس (خارجی، باطنی)، متخیله و ناطقه میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/90 ر.ک: همان ص91-90]</ref>. |
ویرایش