۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یپ' به 'یپ') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
باب پنجم، درمورد شجره خرقه شیخالاسلام و شرح آن است، که شیخ این خرقه باارزش را از پدرش گرفته و طبق مدعای ایشان شجره این خرقه با سلسله افرادی به رسول مکرم اسلام(ص) بازمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص61-64</ref>. | باب پنجم، درمورد شجره خرقه شیخالاسلام و شرح آن است، که شیخ این خرقه باارزش را از پدرش گرفته و طبق مدعای ایشان شجره این خرقه با سلسله افرادی به رسول مکرم اسلام(ص) بازمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص61-64</ref>. | ||
باب ششم این نوشتار، درباره ذکر ارشاد و توبه دادن جماعت تایبان است که نزد وی آمده و از گناهان توبه | باب ششم این نوشتار، درباره ذکر ارشاد و توبه دادن جماعت تایبان است که نزد وی آمده و از گناهان توبه میکردند و شیخ ایشان را تربیت و نصیحت میفرمود و در زمان توبه دادن دعای خاصی را بر ایشان تلاوت مینمود و چند روز ایشان را در مکان درویشان نگه میداشت و به اصلاح آنان میپرداخت؛ تا اینکه نیت آنها در قلبشان محکم شود و دوباره به انجام معصیت گرفتار نگردند<ref>ر.ک: همان، ص65-70</ref>. | ||
باب هفتم کتاب، در مورد شگرد و روش تربیت و نصیحت شیخ است، که زمانی که شاگردان وی میخواستند خلوتنشینی کنند میباید از ایشان طلب اجازه | باب هفتم کتاب، در مورد شگرد و روش تربیت و نصیحت شیخ است، که زمانی که شاگردان وی میخواستند خلوتنشینی کنند میباید از ایشان طلب اجازه میکردند و مطابق آداب و ارکان و شرایط خلوت عمل مینمودند<ref>ر.ک: همان، ص71-82</ref>. | ||
باب هشتم و نهم کتاب، در موضوع فضایل و کرامات شیخالاسلام است. به سبب مصاحبت با ایشان، بارها در طالبان صادق و عاشقان سالک فتحالباب پدید آمده است و از مقامات و حالات ایشان برخورداری میجستند؛ تا بدان جا که در زمان دولت شیخالاسلام، در مناطق فارس و عراق و خراسان و ماوراءالنهر و... جز او کسی دیگر از پیشوایان، شخصی بدین کمال پیدا نمیشد و تمامی مسافرینی که از اطراف میرسیدند، سخن آنها این بود که وی در عهد خویش شیخ المشایخ جهان است و ذات وی دارای جمیع خصایل حمیده و فضایل جمیله است که در این دو باب حکایات زیادی از فضایل اخلاقی و کرامات او نقل گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص83-92</ref>. | باب هشتم و نهم کتاب، در موضوع فضایل و کرامات شیخالاسلام است. به سبب مصاحبت با ایشان، بارها در طالبان صادق و عاشقان سالک فتحالباب پدید آمده است و از مقامات و حالات ایشان برخورداری میجستند؛ تا بدان جا که در زمان دولت شیخالاسلام، در مناطق فارس و عراق و خراسان و ماوراءالنهر و... جز او کسی دیگر از پیشوایان، شخصی بدین کمال پیدا نمیشد و تمامی مسافرینی که از اطراف میرسیدند، سخن آنها این بود که وی در عهد خویش شیخ المشایخ جهان است و ذات وی دارای جمیع خصایل حمیده و فضایل جمیله است که در این دو باب حکایات زیادی از فضایل اخلاقی و کرامات او نقل گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص83-92</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
باب دهم کتاب، در مورد فوائد و نصایحی است که شیخ بیان داشته، بههمراه اخبار و آثار و کلمات و حکایات مشایخی که بر زبان ایشان، جاری شده است و در ضمن بیستوشش بخش مطرح گردیده است؛ مباحثی چون نیت، عمل، عقل، تسویفات، صحبت، دوستی برای خدا، درد دین، عنایت حق، صفت اولیا، شرح وجود و قالب، عدل حکام، کبر و عجب، تواضع و مسکنت و...<ref>ر.ک: همان، ص119-200</ref>. | باب دهم کتاب، در مورد فوائد و نصایحی است که شیخ بیان داشته، بههمراه اخبار و آثار و کلمات و حکایات مشایخی که بر زبان ایشان، جاری شده است و در ضمن بیستوشش بخش مطرح گردیده است؛ مباحثی چون نیت، عمل، عقل، تسویفات، صحبت، دوستی برای خدا، درد دین، عنایت حق، صفت اولیا، شرح وجود و قالب، عدل حکام، کبر و عجب، تواضع و مسکنت و...<ref>ر.ک: همان، ص119-200</ref>. | ||
باب یازدهم کتاب، درباره سؤالهایی است که از شیخالاسلام شده و ایشان پاسخ آنها را مرقوم داشته است. نگارنده متذکر میشود که تمام آنها بهتفصیل در کتاب جواهر الأمينية یاد شده است و به چند نمونه از آنها اشاره | باب یازدهم کتاب، درباره سؤالهایی است که از شیخالاسلام شده و ایشان پاسخ آنها را مرقوم داشته است. نگارنده متذکر میشود که تمام آنها بهتفصیل در کتاب جواهر الأمينية یاد شده است و به چند نمونه از آنها اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص201-208</ref>. | ||
باب دوازدهم کتاب، در مورد قرابت و نزدیکی شیخالاسلام با روح مقدس شیخ مرشد است که نویسنده به ذکر حکایاتی در این باب پرداخته و در فصلی از این باب به فضیلت و قداست خانقاه علیا تا روز قیامت، اشاره کرده است و از جمله فضایل آن موضع را تولد شیخ مرشد در آن برمیشمارد<ref>ر.ک: همان، ص209-224</ref>. | باب دوازدهم کتاب، در مورد قرابت و نزدیکی شیخالاسلام با روح مقدس شیخ مرشد است که نویسنده به ذکر حکایاتی در این باب پرداخته و در فصلی از این باب به فضیلت و قداست خانقاه علیا تا روز قیامت، اشاره کرده است و از جمله فضایل آن موضع را تولد شیخ مرشد در آن برمیشمارد<ref>ر.ک: همان، ص209-224</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
وفات شیخالاسلام، موضوع باب سیزدهم این نوشتار است. در این باب، به حکایات و وصایایی که شیخ پیش از وفاتش کرده است اشاره شده است<ref>ر.ک: همان،225-236</ref>. | وفات شیخالاسلام، موضوع باب سیزدهم این نوشتار است. در این باب، به حکایات و وصایایی که شیخ پیش از وفاتش کرده است اشاره شده است<ref>ر.ک: همان،225-236</ref>. | ||
باب چهاردهم کتاب، در مورد فضایل و کرامات شیخالاسلام پس از وفات ایشان است. نگارنده، متذکر میگردد که این فضایل بسیار است و جمله آنها بهتفصیل در کتاب جواهر بیان شده است و از جمله آنها چند حکایت است که بهعنوان نمونه به آنها اشاره | باب چهاردهم کتاب، در مورد فضایل و کرامات شیخالاسلام پس از وفات ایشان است. نگارنده، متذکر میگردد که این فضایل بسیار است و جمله آنها بهتفصیل در کتاب جواهر بیان شده است و از جمله آنها چند حکایت است که بهعنوان نمونه به آنها اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص237-246</ref>. | ||
باب آخر کتاب، در مورد اوراد و اذکار و دعواتی است که شیخ به اصحاب خویش تعلیم داشته است. دعواتی که شیخ در طول عمر خویش بر آنها مداومت داشته است، در سه فصل به آنها پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص247-272</ref>. | باب آخر کتاب، در مورد اوراد و اذکار و دعواتی است که شیخ به اصحاب خویش تعلیم داشته است. دعواتی که شیخ در طول عمر خویش بر آنها مداومت داشته است، در سه فصل به آنها پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص247-272</ref>. |
ویرایش