پرش به محتوا

الفارابي الموفق و الشارح: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همچون دیگر فیلسوفان، انسان را موجودی مرکب از روح و جسم می‌داند؛ لیکن نکته بدیعی که در نظر وی وجود دارد و در دیدگاه فیلسوفان یونان و نوافلاطونی نیست، این است که او می‌گوید: روح آدمی از عالم امر (یعنی از سنخ ملکوت) و جسم وی از عالم خلق (طبیعت) است و بدیهی است که اصطلاح «امر و خلق»، یک اصطلاح دینی در اسلام است؛ بنابراین [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درصدد تبیین عقلانی اصول اساسی دین است.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همچون دیگر فیلسوفان، انسان را موجودی مرکب از روح و جسم می‌داند؛ لیکن نکته بدیعی که در نظر وی وجود دارد و در دیدگاه فیلسوفان یونان و نوافلاطونی نیست، این است که او می‌گوید: روح آدمی از عالم امر (یعنی از سنخ ملکوت) و جسم وی از عالم خلق (طبیعت) است و بدیهی است که اصطلاح «امر و خلق»، یک اصطلاح دینی در اسلام است؛ بنابراین [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درصدد تبیین عقلانی اصول اساسی دین است.


وی می‌نویسد: وجود تو (انسان) از دو گوهر و ذات تشکیل شده است: یکی دارای شکل و صورت، کیفیت، کمیت، حرکت و سکون، مکان و تجزیه‎پذیر است و دیگری فاقد صفات یادشده و به‎لحاظ ذات مغایر با اولی است و تنها نیروی عقل آن را می‎فهمد و نیروی وهم از آن روی می‌گرداند. بُعد دوم وجود انسان، یعنی روح و نفس ناطقه را تنها عقل ادارک می‎کند و چون وهم و خیال مقامشان پست‎تر از مقام روح است، توان ادراک حقیقت آن را ندارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41303/85 ر.ک: بهارنژاد، زکریا، ص85]</ref>.
وی می‌نویسد: وجود تو (انسان) از دو گوهر و ذات تشکیل شده است: یکی دارای شکل و صورت، کیفیت، کمیت، حرکت و سکون، مکان و تجزیه‎پذیر است و دیگری فاقد صفات یادشده و به‎لحاظ ذات مغایر با اولی است و تنها نیروی عقل آن را می‎فهمد و نیروی وهم از آن روی می‌گرداند. بُعد دوم وجود انسان، یعنی روح و نفس ناطقه را تنها عقل ادارک می‌کند و چون وهم و خیال مقامشان پست‎تر از مقام روح است، توان ادراک حقیقت آن را ندارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41303/85 ر.ک: بهارنژاد، زکریا، ص85]</ref>.


نویسنده در ادامه به نقل از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در شرح اتصال فرشته به رسول در هنگام وحی کردن به وی، می‌گوید: فرشته دو ذات دارد:
نویسنده در ادامه به نقل از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در شرح اتصال فرشته به رسول در هنگام وحی کردن به وی، می‌گوید: فرشته دو ذات دارد:
# ذات حقیقى؛
# ذات حقیقى؛
# ذاتى که در مقایسه با مردمان در نظر گرفته می‌شود.
# ذاتى که در مقایسه با مردمان در نظر گرفته می‌شود.
اما ذات حقیقی آن، منسوب به عالم امر است. از میان قوای بشری، تنها روح قدسى انسانی (روح نبی)، فرشته را در این مرحله ملاقات می‎کند. هرگاه روح قدسی نبی و فرشته‌‏اى با یکدیگر هم‎سخن مى‎شوند، حس باطن که در نفس قدسی است، به بالا (عالم امر) جذب می‌شود و فرشته در قالب صورتى محسوس تمثل می‌یابد و وحى‏ به گوش پیامبر می‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38551/1/26 ر.ک: متن کتاب، ص26]</ref>.
اما ذات حقیقی آن، منسوب به عالم امر است. از میان قوای بشری، تنها روح قدسى انسانی (روح نبی)، فرشته را در این مرحله ملاقات می‌کند. هرگاه روح قدسی نبی و فرشته‌‏اى با یکدیگر هم‎سخن مى‎شوند، حس باطن که در نفس قدسی است، به بالا (عالم امر) جذب می‌شود و فرشته در قالب صورتى محسوس تمثل می‌یابد و وحى‏ به گوش پیامبر می‌رسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38551/1/26 ر.ک: متن کتاب، ص26]</ref>.


مبحث بعدی کتاب، بحث قضا و قدر است.
مبحث بعدی کتاب، بحث قضا و قدر است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش