پرش به محتوا

درسنامه ترجمه اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن کریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در پیشگفتار کتاب درباره انگیزه‎اش از نگارش کتاب می‎نویسد: «ترجمه بین زبانى از گذشته‎هاى دور مورد توجه بوده و «ترجمه قرآن» از همان سده‎هاى اول جاى خود را در بین فعالیت‎هاى قرآنى باز کرده است. اهمیت یافتن روزافزون مباحث ترجمه در جامعه ما باعث شده اساتید محترم مراکز آموزشى، هریک به فراخور نیازهاى مخاطبان خود جزوه‎هایى را تدوین و ارائه کنند؛ اما با همه این احوال، برخى مراکز آموزشى - ‎تربیتى خواستار تدوین درس‎نامه‌اى با ویژگى‎هاى خاص شدند که مشابه آن در دسترس نبود؛ بر این اساس لازم بود که شخصى عهده‎دار این مهم شود و مسیر را براى ظهور چنین اثر ارجمندى آماده کند و در این میان قرعه به نام کمترین خدمت‎گزار ساحت مقدس قرآن - ‎البته اگر لایق نام خدمت‎گزارى باشم - ‎افتاد و او که سالیانى کم‎وبیش در این وادى رطب و یابسى فراهم آورده بود، با دست‎مایه‌اى از کتاب دست‎نویس خویش به نام پژوهشى در اصول، مبانى و فرایند ترجمه قرآن و برخى مقالات دیگر کوشید درس‎نامه‌اى فراهم آورد که در عین اختصار، بسیارى از مباحث کلیدى دانش ترجمه را به بحث گذارد و براى فایده بیشتر، پرسش‎هایى را در پایان فصول آن تنظیم نمود تا نمکى از «فن» ترجمه نیز بر آن بپاشد»<ref>پیشگفتار کتاب، ص1</ref>.
نویسنده در پیشگفتار کتاب درباره انگیزه‌اش از نگارش کتاب می‎نویسد: «ترجمه بین زبانى از گذشته‎هاى دور مورد توجه بوده و «ترجمه قرآن» از همان سده‎هاى اول جاى خود را در بین فعالیت‎هاى قرآنى باز کرده است. اهمیت یافتن روزافزون مباحث ترجمه در جامعه ما باعث شده اساتید محترم مراکز آموزشى، هریک به فراخور نیازهاى مخاطبان خود جزوه‎هایى را تدوین و ارائه کنند؛ اما با همه این احوال، برخى مراکز آموزشى - ‎تربیتى خواستار تدوین درس‎نامه‌اى با ویژگى‎هاى خاص شدند که مشابه آن در دسترس نبود؛ بر این اساس لازم بود که شخصى عهده‎دار این مهم شود و مسیر را براى ظهور چنین اثر ارجمندى آماده کند و در این میان قرعه به نام کمترین خدمت‎گزار ساحت مقدس قرآن - ‎البته اگر لایق نام خدمت‎گزارى باشم - ‎افتاد و او که سالیانى کم‎وبیش در این وادى رطب و یابسى فراهم آورده بود، با دست‎مایه‌اى از کتاب دست‎نویس خویش به نام پژوهشى در اصول، مبانى و فرایند ترجمه قرآن و برخى مقالات دیگر کوشید درس‎نامه‌اى فراهم آورد که در عین اختصار، بسیارى از مباحث کلیدى دانش ترجمه را به بحث گذارد و براى فایده بیشتر، پرسش‎هایى را در پایان فصول آن تنظیم نمود تا نمکى از «فن» ترجمه نیز بر آن بپاشد»<ref>پیشگفتار کتاب، ص1</ref>.


او موارد ذیل را تحت عنوان «تذکرات» درباره این اثر گوشزد می‎کند:
او موارد ذیل را تحت عنوان «تذکرات» درباره این اثر گوشزد می‎کند:
خط ۴۵: خط ۴۵:
# از نکات مورد توجه، تداخل نکردن مباحث حوزه‎هاى گوناگون علوم مورد نیاز مترجم در مباحث روشى این کتاب است؛ دانش‎هایى مانند روش‎شناسى تفسیر، برخى مباحث ادبیات و زبان فارسى و نیز زبان‎شناسى و مباحث مهم آن در حوزه ایجاد تعادل‎هاى صرفى، نحوى و بلاغى که به دلیل ضیق مجال و تضییع نشدن آن‎ها در انتقال ناقص، به منابع تخصصى مربوط‍‎ واگذار شده است.<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>.
# از نکات مورد توجه، تداخل نکردن مباحث حوزه‎هاى گوناگون علوم مورد نیاز مترجم در مباحث روشى این کتاب است؛ دانش‎هایى مانند روش‎شناسى تفسیر، برخى مباحث ادبیات و زبان فارسى و نیز زبان‎شناسى و مباحث مهم آن در حوزه ایجاد تعادل‎هاى صرفى، نحوى و بلاغى که به دلیل ضیق مجال و تضییع نشدن آن‎ها در انتقال ناقص، به منابع تخصصى مربوط‍‎ واگذار شده است.<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>.


نویسنده در فصل اول کتاب، کلیات بحث را مطرح کرده، در فصل دوم، اصول و مبانی ترجمه قرآن را، در فصل سوم مبانی ترجمه را و در فصل چهارم، فرایند ترجمه قرآن را. او در پایان، دو پیوست تحت عنوان‎های «قاموس‎شناسی و مراجعه صحیح به آن‎ها» و «منبع‎شناسی ترجمه»، به کتاب می‎افزاید. در بخشی از فصل دوم کتاب درباره اصول و مبانی ترجمه قرآن می‎خوانیم: «لغت‎شناسان، در نوشته‎هاى خود - تا جایى که نگارنده بررسى کرده است - ‎بین «اصل» و «مبنا» فرق صریحى نیاورده‎اند و نویسندگان نیز گاه این دو را به‎جاى یکدیگر به‎کار مى‎برند، ولى با استفاده از اشاراتى که در کتب لغت دیده مى‎شود و کاربرد آن دو در روزگار ما، مى‎توان بین آن‎ها فرقى قائل شد، هرچند تأسیسى در اصطلاح باشد؛ به این ترتیب که «اصل» قواعد و قوانینى است که هر علم بر آن‎ها استوار مى‎شود؛ آن‎گونه که هیچ‎کس در موجودیت آن قواعد و قوانین اختلاف نکند، مانند فارسى‎دانى براى مترجم به زبان فارسى و «مبنا» قواعد و پیش‎فرض‎هاى پژوهنده‌اى است که در ابتداى کار بسان یک اصل براى خود قرار مى‎دهد؛ خواه دیگران آن را بپذیرند و خواه نپذیرند.
نویسنده در فصل اول کتاب، کلیات بحث را مطرح کرده، در فصل دوم، اصول و مبانی ترجمه قرآن را، در فصل سوم مبانی ترجمه را و در فصل چهارم، فرایند ترجمه قرآن را. او در پایان، دو پیوست تحت عنوان‎های «قاموس‎شناسی و مراجعه صحیح به آن‎ها» و «منبع‎شناسی ترجمه»، به کتاب می‎افزاید. در بخشی از فصل دوم کتاب درباره اصول و مبانی ترجمه قرآن می‎خوانیم: «لغت‎شناسان، در نوشته‎هاى خود - تا جایى که نگارنده بررسى کرده است - ‎بین «اصل» و «مبنا» فرق صریحى نیاورده‌اند و نویسندگان نیز گاه این دو را به‎جاى یکدیگر به‎کار مى‎برند، ولى با استفاده از اشاراتى که در کتب لغت دیده مى‎شود و کاربرد آن دو در روزگار ما، مى‎توان بین آن‎ها فرقى قائل شد، هرچند تأسیسى در اصطلاح باشد؛ به این ترتیب که «اصل» قواعد و قوانینى است که هر علم بر آن‎ها استوار مى‎شود؛ آن‎گونه که هیچ‎کس در موجودیت آن قواعد و قوانین اختلاف نکند، مانند فارسى‎دانى براى مترجم به زبان فارسى و «مبنا» قواعد و پیش‎فرض‎هاى پژوهنده‌اى است که در ابتداى کار بسان یک اصل براى خود قرار مى‎دهد؛ خواه دیگران آن را بپذیرند و خواه نپذیرند.
یکى از مبانى ترجمه که بدان خواهیم پرداخت، رعایت مبانى کلامى و فقهى مذهب شیعه (براى مترجم شیعى) است. در تعریف ارائه‎شده، این فقره در زمره مبانى جاى مى‎گیرد و نه اصول؛ زیرا از سوى همگان پذیرفته نمى‎شود و تنها نزد مترجمان شیعى اعتبار دارد. البته مبانى به این مورد محدود نمى‎شود و موارد دیگرى را ممکن است در بر بگیرد؛ به‎ویژه برخى قواعد و مبانى تفسیر که زمینه و چهارچوب‌هاى تفسیرى مفسر و مترجم را فراهم مى‎آورد و تعریف مى‎کند... بر اساس تعریف ارائه‎شده، مبنا را مى‎توان مشتمل بر اصل دانست؛ یعنى هر اصلى مبنا نیز هست، ولى هر مبنایى اصل نیست. گفتنى است تصریح به اصل و مبنا، مخاطب را به اعتبار آن نزد همگان یا اعتبار آن نزد گروه و یا شخصى خاص، توجه مى‎دهد... برخى کارشناسان در بیان فرق بین اصل و مبنا گفته‎اند: «مبانى ترجمه عبارت است از زیرساخت‎هاى فقهى، کلامى، ادبى، قرائى، تفسیرى، زبان‎شناختى، روش‎شناختى و واژه‎گزینى که به ترجمه جهت مى‎دهد و به‎عبارت‎دیگر پیش‎فرض‎هایى است که لازم است مترجم قرآن، قبل از ترجمه انتخاب کرده باشد و مقصود از اصول، خطوط‍‎ اصلى و جهت‎گیرى‎هایى است که به ترجمه جهت مى‎دهد. اصول را مترجم انتخاب مى‎کند و با مبانى ترجمه پیوندى نزدیک دارد و گاهى تفکیک‎ناپذیر است».
یکى از مبانى ترجمه که بدان خواهیم پرداخت، رعایت مبانى کلامى و فقهى مذهب شیعه (براى مترجم شیعى) است. در تعریف ارائه‎شده، این فقره در زمره مبانى جاى مى‎گیرد و نه اصول؛ زیرا از سوى همگان پذیرفته نمى‎شود و تنها نزد مترجمان شیعى اعتبار دارد. البته مبانى به این مورد محدود نمى‎شود و موارد دیگرى را ممکن است در بر بگیرد؛ به‎ویژه برخى قواعد و مبانى تفسیر که زمینه و چهارچوب‌هاى تفسیرى مفسر و مترجم را فراهم مى‎آورد و تعریف مى‎کند... بر اساس تعریف ارائه‎شده، مبنا را مى‎توان مشتمل بر اصل دانست؛ یعنى هر اصلى مبنا نیز هست، ولى هر مبنایى اصل نیست. گفتنى است تصریح به اصل و مبنا، مخاطب را به اعتبار آن نزد همگان یا اعتبار آن نزد گروه و یا شخصى خاص، توجه مى‎دهد... برخى کارشناسان در بیان فرق بین اصل و مبنا گفته‌اند: «مبانى ترجمه عبارت است از زیرساخت‎هاى فقهى، کلامى، ادبى، قرائى، تفسیرى، زبان‎شناختى، روش‎شناختى و واژه‎گزینى که به ترجمه جهت مى‎دهد و به‎عبارت‎دیگر پیش‎فرض‎هایى است که لازم است مترجم قرآن، قبل از ترجمه انتخاب کرده باشد و مقصود از اصول، خطوط‍‎ اصلى و جهت‎گیرى‎هایى است که به ترجمه جهت مى‎دهد. اصول را مترجم انتخاب مى‎کند و با مبانى ترجمه پیوندى نزدیک دارد و گاهى تفکیک‎ناپذیر است».


مبنا در این تعریف به سخن ما نزدیک است، ولى تعریف اصول مبهم است و فرق بیان‎شده بین اصول و مبانى نیز چندان روشن نیست»<ref>متن کتاب، ص75-76</ref>.
مبنا در این تعریف به سخن ما نزدیک است، ولى تعریف اصول مبهم است و فرق بیان‎شده بین اصول و مبانى نیز چندان روشن نیست»<ref>متن کتاب، ص75-76</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش