۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یس' به 'یس') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR12863J1.jpg | | تصویر =NUR12863J1.jpg | ||
| عنوان = | | عنوان =جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
''' | '''جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن'''، تألیف [[محمدقاسمي، حميد|حمید محمدقاسمی]] (معاصر)، نمایش جلوههایی از هنر خارقالعاده قرآن در صحنهپردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم و خلق تصاویری زنده و بدیع است که نویسنده با ذکر نمونههایی از تابلوها و چشماندازهای زیبای قرآن، اثر نو و تازهای ارائه داده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دلها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص26-33</ref>. | روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دلها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص26-33</ref>. | ||
نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی میگوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره میجوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات میپوشاند و با تعابیر اعجازگر خود | نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی میگوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره میجوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات میپوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنههای زنده و احساسبرانگیز میآفریند؛ مثلاً: بهجای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز میگردد، از این تعبیر مصور بهره میجوید که: «ما حق را بهشدت بر سر باطل میکوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود میشود»؛ '''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾. | ||
در فصل دوم، به روشهای جذاب قرآن در تصویرپردازی | در فصل دوم، به روشهای جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنهها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونههایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه '''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالیترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آنها استقرار یافته و آنها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آنها تصرف میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>. | ||
ایشان در تصویرگری بهوسیله حرف «فاء» در قرآن میگوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با بهکار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنهای پرتحرک و زنده مبدل میسازد و نبض کلمات را به تپش وامیدارد؛ بهعنوان نمونه در این آیه شریفه که میفرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و بهطور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنهای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسهوار و بیوقفه در برابر چشمان ما میآیند و میروند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | ایشان در تصویرگری بهوسیله حرف «فاء» در قرآن میگوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با بهکار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنهای پرتحرک و زنده مبدل میسازد و نبض کلمات را به تپش وامیدارد؛ بهعنوان نمونه در این آیه شریفه که میفرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و بهطور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنهای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسهوار و بیوقفه در برابر چشمان ما میآیند و میروند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه میگوید: در آیه '''إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ''' ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسانهایی حیوانصفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به تمامی جنبندگان زمین اطلاق میشود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات بهکار میرود و بهکار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسانهای غافل و بیتفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بیخبری آن کوردلان دارد<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه میگوید: در آیه '''إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ''' ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسانهایی حیوانصفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به تمامی جنبندگان زمین اطلاق میشود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات بهکار میرود و بهکار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسانهای غافل و بیتفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بیخبری آن کوردلان دارد<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | ||
در آخرین فصل نیز | در آخرین فصل نیز نمونههایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روانشناسی و پدیدههای شگفتآور جهان خلقت که هریک در قالب صحنههایی بدیع و شگفتانگیز به نمایش گذارده شدهاند، ارائه شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. | ||
نویسنده در بحث فضائل اخلاقی در قالب تصاویر قرآنی، به مباحثی چون انفاق، بخل و اسراف، احترام به والدین، لباس معنوی و زاد و توشه معنوی پرداخته است. ایشان در بحث انفاق به آیه 261 و 265 سوره بقره اشاره میکند؛ آنجا که خداوند میفرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر میکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست» و «(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و بارانهای درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره بگیرد) و میوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد، بارانهای ریز و شبنم بر آن میبارند (لذا همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است». | نویسنده در بحث فضائل اخلاقی در قالب تصاویر قرآنی، به مباحثی چون انفاق، بخل و اسراف، احترام به والدین، لباس معنوی و زاد و توشه معنوی پرداخته است. ایشان در بحث انفاق به آیه 261 و 265 سوره بقره اشاره میکند؛ آنجا که خداوند میفرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر میکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست» و «(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و بارانهای درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره بگیرد) و میوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد، بارانهای ریز و شبنم بر آن میبارند (لذا همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است». | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون میگوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیدهای که زیر دست و پای گوسفندان میریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیدهای که بهصورت درهمریخته بر روی سیلاب قرار میگیرند تشبیه کرده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص342</ref>. لشکریان پیلسوار ابرهه را به کاه جویدهشده به تصویر کشیده است<ref>ر.ک: همان، ص345</ref>. | ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون میگوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیدهای که زیر دست و پای گوسفندان میریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیدهای که بهصورت درهمریخته بر روی سیلاب قرار میگیرند تشبیه کرده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص342</ref>. لشکریان پیلسوار ابرهه را به کاه جویدهشده به تصویر کشیده است<ref>ر.ک: همان، ص345</ref>. | ||
نویسنده در خاتمه میگوید: ما در قرآن با الفاظی عادی و تعابیری معمولی مواجه نیستیم، بلکه قرآن با کلمات خود | نویسنده در خاتمه میگوید: ما در قرآن با الفاظی عادی و تعابیری معمولی مواجه نیستیم، بلکه قرآن با کلمات خود صحنهها و تصاویر زندهای خلق نموده است که سرشار از حرکت و پویایی است و میتوان تپش نبض زندگی را از لابهلای کلماتش احساس نمود... کسانی میتوانند از مناظر دلربا یا صحنههای مهیب قرآن بهره جویند و از آن تأثیر پذیرند که دل و جان خویش را در چشمهسار زلال ایمان شستشو داده باشند و دلداده این کلمات آسمانی باشند... اما آنان که به تعبیر لطیف قرآن، بر دلهایشان قفل زده شده، از درک لطایف و زیباییهای آن و شنیدن پیام روحبخشش محرومند<ref>ر.ک: همان، ص347-348</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش