۵۳٬۳۲۷
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR00857.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
</div> | </div> | ||
==ولادت== | |||
«حجتالاسلام محمدتقى فلسفى»، به سال 1286ش در تهران متولد شد. | «حجتالاسلام محمدتقى فلسفى»، به سال 1286ش در تهران متولد شد. | ||
==کسب علم و دانش== | |||
حجتالاسلام فلسفى در 24 - 23 سالگى با دخترعموى خويش ازدواج نمود. | در 6 سالگى به دبستان توفيق رفت و به تحصيل صرف و نحو و مقدمات علوم دينى پرداخت و با پافشارى و اصرار مادر به منبر روى آورد.<ref>مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات، زبان گوياى اسلام، ج 9، 1378، ص يازده</ref> خود در اين باره مىگويد: «چون مادرم عاشق ابا عبد الله الحسين(ع) بود به آرزوى خويش رسيد و مرا در مسير خطابه و منبر قرار داد».<ref>همان، ص سيزده</ref> | ||
همزمان با نظارت شديد پدر به تحصيل درس پرداخت و دو روز در هفته را به منبر مىرفت. اولين منبر را در سن 16 - 15 سالگى در مسجد فيلسوفها و در وصف مولا على آغاز كرد.<ref>همان، ص يازده</ref> | |||
پدر وى آيتالله حاج شيخ محمدرضا تنكابنى متولد رامسر با بزرگانى چون مرحوم سيد حسن مدرس و مرحوم آيتالله كاشانى مرتبط بود. همچنين در غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى وارد مبارزه با دولت شد و مادر وى دختر مرحوم ابوالحسن تاجر اصفهانى ساكن تهران بود.<ref>همان، ص يازده</ref> | |||
حجتالاسلام فلسفى در 24 - 23 سالگى با دخترعموى خويش ازدواج نمود.<ref>همان، ص سيزده</ref> | |||
فلسفى اولين تجربه سياسى خود را در راستاى شعار قلابى جمهوريت كه توسط رضاخان سرداده شده بود مرور كرد و همراه پدر و عمو در تحصن ميدان بهارستان به رهبرى آيتالله مدرس شركت داشت. | فلسفى اولين تجربه سياسى خود را در راستاى شعار قلابى جمهوريت كه توسط رضاخان سرداده شده بود مرور كرد و همراه پدر و عمو در تحصن ميدان بهارستان به رهبرى آيتالله مدرس شركت داشت. | ||
بهرغم فشار مأموران رضاخان با كسب جواز عمامه از مرحوم آقا شيخ حسين يزدى دومين رويارويى سياسى خود را با نظام رضاخان تجربه نمود و با اخذ جواز از قيچى شدن لباس و عبا و پاره شدن عمامه جلوگيرى كرد. | بهرغم فشار مأموران رضاخان با كسب جواز عمامه از مرحوم آقا شيخ حسين يزدى دومين رويارويى سياسى خود را با نظام رضاخان تجربه نمود و با اخذ جواز از قيچى شدن لباس و عبا و پاره شدن عمامه جلوگيرى كرد.<ref>همان، ص چهارده</ref> | ||
شبى از شبهاى سال 1316ش و در منبر با اشاره به حادثه مسجد گوهرشاد ممنوع المنبر و از پوشيدن لباس روحانيت محروم گرديد، ليكن پس از سه سال با آغاز جنگ جهانى دوم و عزل رضاخان از ممنوعيت خارج شد. | شبى از شبهاى سال 1316ش و در منبر با اشاره به حادثه مسجد گوهرشاد ممنوع المنبر و از پوشيدن لباس روحانيت محروم گرديد، ليكن پس از سه سال با آغاز جنگ جهانى دوم و عزل رضاخان از ممنوعيت خارج شد.<ref>همان، ص 15</ref> | ||
فلسفى با شكلگيرى حزب توده در ايران و درك ضرورت مبارزه با اين انحراف به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت، لذا تودهاىها از وى كينه شديدى به دل داشتند و در همان دوران بود كه چندين بار توسط حزب توده مورد سوء قصد قرار گرفت. | فلسفى با شكلگيرى حزب توده در ايران و درك ضرورت مبارزه با اين انحراف به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت، لذا تودهاىها از وى كينه شديدى به دل داشتند و در همان دوران بود كه چندين بار توسط حزب توده مورد سوء قصد قرار گرفت.<ref>همان، ص 15</ref> | ||
وى به دستور آيتالله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند. | وى به دستور آيتالله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند.<ref>مركز اسناد تاريخ اسلامى، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفى، 1376، ص 190.</ref> | ||
از مهمترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مىتوان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. الزامى كردن دروس تعليمات دينى و از همه مهمتر مبارزه با بهائيت، نام برد. | از مهمترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مىتوان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. الزامى كردن دروس تعليمات دينى و از همه مهمتر مبارزه با بهائيت، نام برد. | ||
وى در ماه مبارك رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مىگويد: «در سخنرانى ماه مبارك رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمىدهم كه در باره بهائىها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خونريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مىگذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مىگويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائىها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خونريزى گرديد». | وى در ماه مبارك رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مىگويد: «در سخنرانى ماه مبارك رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمىدهم كه در باره بهائىها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خونريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مىگذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مىگويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائىها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خونريزى گرديد».<ref>همان، ص 193 - 190</ref> | ||
سخنرانى عليه بهائىها در مسجد شاه [امام خمينى] و پخش آن از راديو، موج عجيبى در مملكت ايجاد كرد و مردمى كه از دست آن فرقه ضاله ستم ديده بودند به هيجان آمدند. حجتالاسلام فلسفى مىگويد: «برايم نقل كردند كه در آن ايام حسين علا نخستوزير جديد كه براى معالجه به اروپا رفته بود، به شاه تلگراف زده و گفته بود كه عكسالعمل مبارزه با بهائيان در اروپا خوب نيست، زيرا غربىها اعتراض مىكنند و مىگويند در ايران آزادى نيست». | سخنرانى عليه بهائىها در مسجد شاه [امام خمينى] و پخش آن از راديو، موج عجيبى در مملكت ايجاد كرد و مردمى كه از دست آن فرقه ضاله ستم ديده بودند به هيجان آمدند. حجتالاسلام فلسفى مىگويد: «برايم نقل كردند كه در آن ايام حسين علا نخستوزير جديد كه براى معالجه به اروپا رفته بود، به شاه تلگراف زده و گفته بود كه عكسالعمل مبارزه با بهائيان در اروپا خوب نيست، زيرا غربىها اعتراض مىكنند و مىگويند در ايران آزادى نيست». | ||
خط ۶۲: | خط ۶۷: | ||
در ادامه فلسفى مىگويد: « روزى در نيمه ماه رمضان از طرف سرتيپ تيمور بختيار و سرلشگر علوى مقدم به من هشدار دادند كه اعليحضرت امر فرمودند كه به شما ابلاغ كنيم از ضديت و سخنرانى عليه بهائيت دست برداريد...». | در ادامه فلسفى مىگويد: « روزى در نيمه ماه رمضان از طرف سرتيپ تيمور بختيار و سرلشگر علوى مقدم به من هشدار دادند كه اعليحضرت امر فرمودند كه به شما ابلاغ كنيم از ضديت و سخنرانى عليه بهائيت دست برداريد...». | ||
با اين احوال فلسفى اين هشدارها را مورد توجه قرار نداد و چنانكه خودشان مىگويد: «خلاصه ما به مخالفتمان با بهائىها ادامه داديم. از طرف ديگر تعدادى از نمايندگان مجلس طرحى را آماده كردند كه به موجب آن اين فرقه، غير قانونى اعلام شود و پيروان آن از ادارات اخراج شوند». | با اين احوال فلسفى اين هشدارها را مورد توجه قرار نداد و چنانكه خودشان مىگويد: «خلاصه ما به مخالفتمان با بهائىها ادامه داديم. از طرف ديگر تعدادى از نمايندگان مجلس طرحى را آماده كردند كه به موجب آن اين فرقه، غير قانونى اعلام شود و پيروان آن از ادارات اخراج شوند».<ref>همان، ص 197</ref> | ||
فعاليت فرقه بهائى توسط اداره كل سوم ساواك با دقت دنبال مىشد، ولى بهائىها بعد از حملات حجتالاسلام فلسفى و دستور شاه مبنى بر تخريب حظيرةالقدس مركز بهائيان در ايران احساس خطر كردند و در پى آن، ايادى، پزشك مخصوص شاه مدتى از ايران خارج شد. بهائيت جهانى اين تصور را داشت كه ايران ارض موعود بهائيان به حساب مىآيد. | فعاليت فرقه بهائى توسط اداره كل سوم ساواك با دقت دنبال مىشد، ولى بهائىها بعد از حملات حجتالاسلام فلسفى و دستور شاه مبنى بر تخريب حظيرةالقدس مركز بهائيان در ايران احساس خطر كردند و در پى آن، ايادى، پزشك مخصوص شاه مدتى از ايران خارج شد. بهائيت جهانى اين تصور را داشت كه ايران ارض موعود بهائيان به حساب مىآيد.<ref>مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، 1370، ص 374</ref> | ||
در نهايت جناب فلسفى مىگويد: «نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائىها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيامهاى آيتالله بروجردى قطع گرديد، بلكه از سوى امام جمعه تهران ديگر براى سخنرانى دعوت نشدم و پخش سخنرانىهايم از راديو ممنوع شد». | در نهايت جناب فلسفى مىگويد: «نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائىها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيامهاى آيتالله بروجردى قطع گرديد، بلكه از سوى امام جمعه تهران ديگر براى سخنرانى دعوت نشدم و پخش سخنرانىهايم از راديو ممنوع شد». | ||
مىتوان گفت با اينكه بهائيت در طول اين سالها ضربه خورد، ولى آنچه آنها را از بين برد انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى بود.[ | مىتوان گفت با اينكه بهائيت در طول اين سالها ضربه خورد، ولى آنچه آنها را از بين برد انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى بود.[خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفى، ص 199 - 196] از ديدگاه امام، فرقه بهائى يك گرايش مذهبى نبود، بلكه يك حزب سياسى بود كه در گذشته مزدور و جاسوس انگليس بوده است.<ref>روزنامه جمهورى اسلامى، فروردين 1384، ش 7457، ص 12</ref> | ||
حجتالاسلام فلسفى در طول مبارزات خود مردم را به افشاى چهره رژيم آشنا كرد و از ياران امام محسوب مىشد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز علىرغم كبر سن همچنان در سنگر تبليغ به اداى وظيفه مشغول بود و در سال 1377 در سن 93 سالگى در اثر كسالت به جوار رحمت حق شتافت.<ref>حسين خادمى، ياران امام به روايت اسناد، مركز اسناد انقلاب اسلامى، ج 19،ص 185</ref> وى در حرم مطهر حضرت عبد العظيم حسنى در شهر رى به خاك سپرده شد. از ايشان تأليفات بسيارى در زمينههاى گوناگون روانشناسى دينى برجاى مانده كه علاوه بر آنها تعدادى مقاله و سخنرانى نيز از ايشان در كتاب اسرار خلقت به چاپ رسيده است.[زبان گوياى اسلام، ص بيست و پنج] | |||
== آثار == | == آثار == | ||
# آيةالكرسى، پيام آسمانى توحيد؛ | |||
# شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق؛ | |||
# كودك از نظر وراثت و تربيت؛ | |||
# جوان از نظر عقل و احساسات؛ | |||
# سخن و سخنورى؛ | |||
# جوان؛ | |||
# الطفل بين الوراثة و التربية؛ | |||
# اخلاق؛ | |||
# مكارم اخلاق در صحيفه سجاديه؛ | |||
# تفسير بيان، تفسير سورههاى حمد و بقره؛ | |||
# بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات؛ | |||
# اخلاق از نظر همزيستى و ارزشهاى انسانى؛ | |||
# معاد از نظر روح و جسم؛ | |||
# اهداف تربيت بدنى و ديدگاههاى تربيتى اسلام؛ | |||
# حكومت جهانى امام عصر(ع)؛ | |||
# راه و رسم تبليغ (جمعى از نويسندگان از جمله مرحوم فلسفى)؛ | |||
# مقتل فلسفى، روضههاى واعظ شهير مرحوم فلسفى(قدس سره)؛ | |||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | |||
[[الحدیث - روایات تربیتی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[الحدیث - روایات تربیتی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
ویرایش