پرش به محتوا

متشابه القرآن (طریثیثی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ')
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
خط ۳۰: خط ۳۰:
'''متشابه القرآن'''، اثر [[طريثيثي، رکن‌الدين|رکن‎الدین ابوطاهر طریثیثی]] (حدود قرن 5)، کتابی است درباره تفسیر و عقاید از دانشمندی معتزلی که توسط [[سالمي، عبدالرحمن بن سليمان|عبدالرحمن بن سلیمان سالمی]] مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
'''متشابه القرآن'''، اثر [[طريثيثي، رکن‌الدين|رکن‎الدین ابوطاهر طریثیثی]] (حدود قرن 5)، کتابی است درباره تفسیر و عقاید از دانشمندی معتزلی که توسط [[سالمي، عبدالرحمن بن سليمان|عبدالرحمن بن سلیمان سالمی]] مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.


موضوع کتاب، آیات متشابه قرآن است و نویسنده‌ای معتزلی آن را نگاشته است. به‎ احتمال‎ زیاد، این اثر جزء‎ کتاب‎هایی‎ بوده که از سوی زیدیان ایرانی یا یمنی از ایران و به ‎احتمال ضعیف از عراق، به یمن آورده شده بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1994/50 ر.ک: انصاری قمی، حسن، ص50]</ref>.
موضوع کتاب، آیات متشابه قرآن است و نویسنده‌ای معتزلی آن را نگاشته است. به‎ احتمال‎ زیاد، این اثر جزء‎ کتاب‌هایی‎ بوده که از سوی زیدیان ایرانی یا یمنی از ایران و به ‎احتمال ضعیف از عراق، به یمن آورده شده بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1994/50 ر.ک: انصاری قمی، حسن، ص50]</ref>.


گرایش نویسنده کتاب نوعی اعتزال بصری و بهشمی است. با این وصف در طول کتاب تنها در موارد محدودی این نوع گرایش در تمایز با گرایش بغدادی و یا غیر بهشمی به ظهور پیوسته است. ازآنجاکه بر شیئیت معدوم تکیه می‌کند معلوم است که تحت تأثیر مکتب ابوالحسن بصری نبوده است؛ اما از دیگر سو در کتاب از ابوزید بلخی نقل می‌کند و او را شیخ خود می‌خواند. ازآنجاکه ابوزید بلخی یک متکلم معتزلی نبوده، این امر نشان می‌دهد که ابوطاهر به سنتی از معتزلیان خراسان دل‎بسته بوده که شاید ابوزید بلخی را از خود می‌دانسته و بدو و گرایش‎های او تعلق‎ خاطر داشته‌اند<ref>[http://ansari.kateban.com/post/2667 ر.ک: انصاری، حسن، پایگاه بررسی‎های تاریخی]</ref>.
گرایش نویسنده کتاب نوعی اعتزال بصری و بهشمی است. با این وصف در طول کتاب تنها در موارد محدودی این نوع گرایش در تمایز با گرایش بغدادی و یا غیر بهشمی به ظهور پیوسته است. ازآنجاکه بر شیئیت معدوم تکیه می‌کند معلوم است که تحت تأثیر مکتب ابوالحسن بصری نبوده است؛ اما از دیگر سو در کتاب از ابوزید بلخی نقل می‌کند و او را شیخ خود می‌خواند. ازآنجاکه ابوزید بلخی یک متکلم معتزلی نبوده، این امر نشان می‌دهد که ابوطاهر به سنتی از معتزلیان خراسان دل‎بسته بوده که شاید ابوزید بلخی را از خود می‌دانسته و بدو و گرایش‎های او تعلق‎ خاطر داشته‌اند<ref>[http://ansari.kateban.com/post/2667 ر.ک: انصاری، حسن، پایگاه بررسی‎های تاریخی]</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۶:
مؤلف در آغاز هر فصل، الزامات اقوال مخالفان را بررسی کرده است. وی عمدتاً در مباحث خود به شعر، لغت و گاهی نقل حدیث توجه دارد و در مقدمه می‎نویسد که اختلافات مذاهب به دلیل اختلاف در تأویل است و به همین دلیل وی به نگارش این کتاب اقدام کرده تا در ابواب متعلق به کلام، فنون مختلف آیات متشابه را بررسی کند. وی می‎نویسد که فقط به ابواب کلامی بسنده می‌کند و به اختلافات فقهی و آیات متشابه در این‎باره نمی‌پردازد. همچنین مؤلف در مقدمه تصریح می‌کند که کتابی را پیش از خود نیافته است که در این موضوع کامل باشد، بلکه هریک از نویسندگان پیشین، به موضوعی خاص توجه نشان داده است؛ برای مثال آنچه درباره جبر یا عصمت انبیا نوشته شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1994/52 ر.ک: انصاری قمی، حسن، ص52]</ref>.
مؤلف در آغاز هر فصل، الزامات اقوال مخالفان را بررسی کرده است. وی عمدتاً در مباحث خود به شعر، لغت و گاهی نقل حدیث توجه دارد و در مقدمه می‎نویسد که اختلافات مذاهب به دلیل اختلاف در تأویل است و به همین دلیل وی به نگارش این کتاب اقدام کرده تا در ابواب متعلق به کلام، فنون مختلف آیات متشابه را بررسی کند. وی می‎نویسد که فقط به ابواب کلامی بسنده می‌کند و به اختلافات فقهی و آیات متشابه در این‎باره نمی‌پردازد. همچنین مؤلف در مقدمه تصریح می‌کند که کتابی را پیش از خود نیافته است که در این موضوع کامل باشد، بلکه هریک از نویسندگان پیشین، به موضوعی خاص توجه نشان داده است؛ برای مثال آنچه درباره جبر یا عصمت انبیا نوشته شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1994/52 ر.ک: انصاری قمی، حسن، ص52]</ref>.


در فصل اول، از اصول تأویل درست و موضوع آیات متشابه به‎طور کلی سخن به میان آورده است. فصل دوم، درباره توحید و موضوع آیات تشبیهی قرآن است. مؤلف به عقاید اشعریان و حنابله و حشویه در باب توحید اشاره می‌کند. تقریباً از اواخر قرن چهارم، انتقاد از عقاید [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] با مطرح ساختن اصطلاح اشاعره آغاز شد. در آغاز، مخالفان بیشتر با عنوان ابن ابی‎بشر از ابوالحسن یاد می‌کردند و در کتاب‎های معتزلیانی، مانند قاضی عبدالجبار این نکته قابل ‎مشاهده است. مؤلف ما گاه در بررسی عقاید [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] از همین نام اشعری استفاده کرده است.
در فصل اول، از اصول تأویل درست و موضوع آیات متشابه به‎طور کلی سخن به میان آورده است. فصل دوم، درباره توحید و موضوع آیات تشبیهی قرآن است. مؤلف به عقاید اشعریان و حنابله و حشویه در باب توحید اشاره می‌کند. تقریباً از اواخر قرن چهارم، انتقاد از عقاید [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] با مطرح ساختن اصطلاح اشاعره آغاز شد. در آغاز، مخالفان بیشتر با عنوان ابن ابی‎بشر از ابوالحسن یاد می‌کردند و در کتاب‌های معتزلیانی، مانند قاضی عبدالجبار این نکته قابل ‎مشاهده است. مؤلف ما گاه در بررسی عقاید [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] از همین نام اشعری استفاده کرده است.


فصل سوم درباره تعدیل و تجویز است که در آن در مورد آیات جبری قرآن و مباحث عدل و ظلم و مشیت و هدایت و اضلال و استطاعت و جز آن بحث شده است.
فصل سوم درباره تعدیل و تجویز است که در آن در مورد آیات جبری قرآن و مباحث عدل و ظلم و مشیت و هدایت و اضلال و استطاعت و جز آن بحث شده است.
خط ۵۴: خط ۵۴:
فصل پنجم، درباره وعید است و همچنین بابی از آن به امر به ‎معروف و نهی از منکر پرداخته است.
فصل پنجم، درباره وعید است و همچنین بابی از آن به امر به ‎معروف و نهی از منکر پرداخته است.


فصل ششم، درباره امامت است. مؤلف در بحث امامت به ‎نقد دیدگاه‎های نص‎گرایانه امامیه و بکریه توجه داشته و عقیده امامیه را درباره عصمت امامان یا استناد افضلیت [[امام على(ع)|حضرت امیر - سلام‎الله‎عليه -]] به قرآن را مورد مناقشه قرار می‌دهد. البته وی قائل به افضلیت ابوبکر بر اساس آیات قرآن هم نیست، ولی به چهار خلیفه نخست اعتقاد دارد. از نکات جالب‎ توجه کتاب این است که گرچه مؤلف از هشام بن الحکم در کنار [[مقاتل بن سلیمان]]، به‎عنوان یک مشبهی یاد می‌کند، ولی اعتقاد بیشتر شیعه را اعتقاد موحدین می‌داند و آنان را در حقیقت از تشبیه مبرا می‌داند. این امر طبعاً به گرایش غالب شیعیان امامی از قرن چهارم به بعد مربوط می‎شود که گرایش تنزیهی در میان آنان گسترش پیدا کرد. از این نوشته روشن می‎شود که وی با کتاب‎های امامیه آشنایی خوبی داشته است.
فصل ششم، درباره امامت است. مؤلف در بحث امامت به ‎نقد دیدگاه‎های نص‎گرایانه امامیه و بکریه توجه داشته و عقیده امامیه را درباره عصمت امامان یا استناد افضلیت [[امام على(ع)|حضرت امیر - سلام‎الله‎عليه -]] به قرآن را مورد مناقشه قرار می‌دهد. البته وی قائل به افضلیت ابوبکر بر اساس آیات قرآن هم نیست، ولی به چهار خلیفه نخست اعتقاد دارد. از نکات جالب‎ توجه کتاب این است که گرچه مؤلف از هشام بن الحکم در کنار [[مقاتل بن سلیمان]]، به‎عنوان یک مشبهی یاد می‌کند، ولی اعتقاد بیشتر شیعه را اعتقاد موحدین می‌داند و آنان را در حقیقت از تشبیه مبرا می‌داند. این امر طبعاً به گرایش غالب شیعیان امامی از قرن چهارم به بعد مربوط می‎شود که گرایش تنزیهی در میان آنان گسترش پیدا کرد. از این نوشته روشن می‎شود که وی با کتاب‌های امامیه آشنایی خوبی داشته است.


فصل هفتم، درباره عصمت انبیاست. فصل هشتم، درباره طعن‎هایی که بر قرآن زده شده و پاسخ به آن‎هاست.
فصل هفتم، درباره عصمت انبیاست. فصل هشتم، درباره طعن‎هایی که بر قرآن زده شده و پاسخ به آن‎هاست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش