۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
این کتاب بخشی است از کتاب «الإعلام بما في دين النصاری من الفساد و الأوهام و إظهار محاسن دين الإسلام و إثبات نبوة نبينا محمد عليه الصلاة و السلام» که کتابی در رد بر عقاید مسیحیان بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/4 ر.ک: مقدمه محقق، ص4]</ref>. این اثر در ابتدا به غیر مؤلف حقیقیاش نسبت داده شد؛ چراکه کاتب اولین نسخه یافتهشده، نه در ابتدا و نه در انتها به نام نویسنده اشاره نکرده بود؛ لذا محققین در شناخت نویسنده آن تلاش کرده و [[بروکلمان، کارل|بروکلمان]] آن را به ابن فرح قرطبی و بعدها محمد بن شریفه، الإعلام را به [[قرطبي، احمد بن عمر|احمد بن عمر قرطبی]] نسبت داد؛ چراکه قرطبی، الإعلام را بارها در کتاب المفهم به خودش نسبت داده است. بعدها سمیر قدوری با استفاده از یافتههای دیگری مانند خاتمه نسخه خطی کتابخانه قصر الملکی رباط بر اینکه نویسنده این اثر احمد بن عمر قرطبی است تأکید کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. | این کتاب بخشی است از کتاب «الإعلام بما في دين النصاری من الفساد و الأوهام و إظهار محاسن دين الإسلام و إثبات نبوة نبينا محمد عليه الصلاة و السلام» که کتابی در رد بر عقاید مسیحیان بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/4 ر.ک: مقدمه محقق، ص4]</ref>. این اثر در ابتدا به غیر مؤلف حقیقیاش نسبت داده شد؛ چراکه کاتب اولین نسخه یافتهشده، نه در ابتدا و نه در انتها به نام نویسنده اشاره نکرده بود؛ لذا محققین در شناخت نویسنده آن تلاش کرده و [[بروکلمان، کارل|بروکلمان]] آن را به ابن فرح قرطبی و بعدها محمد بن شریفه، الإعلام را به [[قرطبي، احمد بن عمر|احمد بن عمر قرطبی]] نسبت داد؛ چراکه قرطبی، الإعلام را بارها در کتاب المفهم به خودش نسبت داده است. بعدها سمیر قدوری با استفاده از یافتههای دیگری مانند خاتمه نسخه خطی کتابخانه قصر الملکی رباط بر اینکه نویسنده این اثر احمد بن عمر قرطبی است تأکید کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. | ||
محقق اثر پس از تحقیق پیرامون [[قرطبي، احمد بن عمر|احمد بن عمر قرطبی]]، به معرفی این شخصیت، آثار علمی و اساتید او پرداخته است. سپس در معرفی اثر حاضر، آن را موسوعه کاملی در رابطه با کتب ردود بر نصاری دانسته است؛ اما درعینحال ابراز تأسف کرده که از سوی محققین اهتمام جدی به آن نشده است؛ | محقق اثر پس از تحقیق پیرامون [[قرطبي، احمد بن عمر|احمد بن عمر قرطبی]]، به معرفی این شخصیت، آثار علمی و اساتید او پرداخته است. سپس در معرفی اثر حاضر، آن را موسوعه کاملی در رابطه با کتب ردود بر نصاری دانسته است؛ اما درعینحال ابراز تأسف کرده که از سوی محققین اهتمام جدی به آن نشده است؛ بهگونهای که مباحثی که به بررسی آن پرداخته یا به متن یا فحوای آن اشاره کردهاند بسیار اندک است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>. | ||
نویسنده کتابش را با این عبارت آغاز کرده است: «محمد بن عبدالله عربی قریشی هاشمی اسماعیلی، رسول خدا(ص)، در هر آنچه از خداوند متعال خبر میدهد صادق است و هیچ دروغی بر او جایز نیست. در این رابطه با ادله محکم و براهین قطعی که اصول آن چهار نوع است بر این موضوع استدلال | نویسنده کتابش را با این عبارت آغاز کرده است: «محمد بن عبدالله عربی قریشی هاشمی اسماعیلی، رسول خدا(ص)، در هر آنچه از خداوند متعال خبر میدهد صادق است و هیچ دروغی بر او جایز نیست. در این رابطه با ادله محکم و براهین قطعی که اصول آن چهار نوع است بر این موضوع استدلال کردهایم: اخبار پیامبران پیشین و وصف آنها از پیامبر(ص)؛ نگاه به قرائن احوالش؛ قرآن کریم و آنچه از خوارق عادات به دست آن حضرت آشکار شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/31 ر.ک: همان، ص31]</ref>. | ||
در اولین بخش (نوع) کتاب به اخبار انبیای پیشین به نبوت پیامبر اکرم(ص) پرداخته شده است. نویسنده این نکته را متذکر میشود که این نوع در ابتدای مباحث آمد، اگرچه انواع دیگر در تقدیم اولویت داشتند. دلیل تقدیم این نوع آن بوده که پیامبرانی که خبر از علائم نبوت آن حضرت | در اولین بخش (نوع) کتاب به اخبار انبیای پیشین به نبوت پیامبر اکرم(ص) پرداخته شده است. نویسنده این نکته را متذکر میشود که این نوع در ابتدای مباحث آمد، اگرچه انواع دیگر در تقدیم اولویت داشتند. دلیل تقدیم این نوع آن بوده که پیامبرانی که خبر از علائم نبوت آن حضرت دادهاند، بهلحاظ زمانی مقدم بودهاند. همچنین این بشارتها پیش از ظهور آن حضرت معروف بودهاند و درخواستکنندهای که این کتاب در جواب او نوشته شده تنها استدلال به اخبار ذکرشده در کتب انبیا را طلب کرده است و نیز به جهت آنکه انس با این باب، سببی باشد که به مباحث بعدی نیز توجه کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/32 ر.ک: همان، ص32]</ref>. | ||
در نوع دوم به قرائن | در نوع دوم به قرائن حالیهای که بر نبوت آن حضرت دلالت دارد اشاره شده است. در بین کتبی که در رابطه با نبوت آن حضرت نوشته شده، [[السيرة النبوية]] [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] از مشهورترین آثاری است که سیره نبوی در آن ذکر شده است. این قرائن در این کتب بر زبان راویان ثقه عادل جاری شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/52 ر.ک: همان، ص52 و پاورقی 2]</ref>. | ||
در بخشی از این نوع چنین میخوانیم: چون رسولالله(ص) به شش سالگی رسید، مادرش آمنه وفایت یافت. پس رسولالله(ص) نزد جدش عبدالمطلب بود. براى عبدالمطلب، تشکى در سایه کعبه گذاشته مىشد و پسرانش در پیرامون آن مىنشستند و حتى در مواقعى که او از آنجا برمىخاست، هیچیک از فرزندانش به احترام او روی آن نمىنشستند. رسول خدا(ص) که هنوز تازهپسرى چست و چابک بود، به قصد نشستن در کنار عبدالمطلب و بر همان جایگاه ویژه او پیش مىآمد و عموهایش او را مىگرفتند تا از عبدالمطلب دور سازند؛ اما عبدالمطلب هنگامى که این رفتار را مشاهده مىکرد، مىگفت: «فرزندم را واگذارید که به خدا سوگند او داراى عظمتى است». وى سپس او را بر روى تشک خویش مىنشاند و دستى بر پثست او مىکشید و از تماشاى کارهایى که وى انجام مىداد، لذت مىبرد و خوشحال مىشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/57 ر.ک: همان، ص57]</ref>. | در بخشی از این نوع چنین میخوانیم: چون رسولالله(ص) به شش سالگی رسید، مادرش آمنه وفایت یافت. پس رسولالله(ص) نزد جدش عبدالمطلب بود. براى عبدالمطلب، تشکى در سایه کعبه گذاشته مىشد و پسرانش در پیرامون آن مىنشستند و حتى در مواقعى که او از آنجا برمىخاست، هیچیک از فرزندانش به احترام او روی آن نمىنشستند. رسول خدا(ص) که هنوز تازهپسرى چست و چابک بود، به قصد نشستن در کنار عبدالمطلب و بر همان جایگاه ویژه او پیش مىآمد و عموهایش او را مىگرفتند تا از عبدالمطلب دور سازند؛ اما عبدالمطلب هنگامى که این رفتار را مشاهده مىکرد، مىگفت: «فرزندم را واگذارید که به خدا سوگند او داراى عظمتى است». وى سپس او را بر روى تشک خویش مىنشاند و دستى بر پثست او مىکشید و از تماشاى کارهایى که وى انجام مىداد، لذت مىبرد و خوشحال مىشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/57 ر.ک: همان، ص57]</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در نوع سوم کتاب به آیاتی که بر نبوت پیامبر اکرم(ص) دلالت دارند، اشاره شده است. نویسنده در ابتدا اشاره میکند که این نوع باید به جهت عظمت قرآن بهعنوان بزرگترین و روشنترین و مشهورترین معجزه مقدم میشد؛ اما تقدیم نوع اول برای جلب توجه نصاری و یهود به مباحث و تقدیم نوع دوم به جهت این بوده که مبنا و اساس بر این بوده که این نوع مقدم شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>. | در نوع سوم کتاب به آیاتی که بر نبوت پیامبر اکرم(ص) دلالت دارند، اشاره شده است. نویسنده در ابتدا اشاره میکند که این نوع باید به جهت عظمت قرآن بهعنوان بزرگترین و روشنترین و مشهورترین معجزه مقدم میشد؛ اما تقدیم نوع اول برای جلب توجه نصاری و یهود به مباحث و تقدیم نوع دوم به جهت این بوده که مبنا و اساس بر این بوده که این نوع مقدم شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>. | ||
نویسنده در بخشی از این نوع، این سؤال و شبهه را مطرح میکند که با فرض اینکه بپذیریم قرآن را محمد(ص) آورده، به چه دلیل معجزه است؟ پاسخ این است که همه فصحا و بلغا در این مدتی که قرآن در میان آنها بوده مورد تحدی واقع | نویسنده در بخشی از این نوع، این سؤال و شبهه را مطرح میکند که با فرض اینکه بپذیریم قرآن را محمد(ص) آورده، به چه دلیل معجزه است؟ پاسخ این است که همه فصحا و بلغا در این مدتی که قرآن در میان آنها بوده مورد تحدی واقع شدهاند، اما نتوانستهاند با آیهای از آن معارضه کنند؛ لذا قرآن معجزه است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/110 ر.ک: همان، ص111-110]</ref>. | ||
در نوع چهاردم در سیزده فصل، تعدادی از خوارق عادات و معجزات پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده در ابتدای این بخش بر این نکته تأکید میکند که حضرت محمد(ص) معجزاتی را آورد که به هیچیک از انبیای پیشین عطا نشده بود؛ لذا این معجزات بهلحاظ دلالت بر رسالت آن حضرت روشنتر هستند. همچنین نویسنده معتقد است که به هیچ پیامبری | در نوع چهاردم در سیزده فصل، تعدادی از خوارق عادات و معجزات پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده در ابتدای این بخش بر این نکته تأکید میکند که حضرت محمد(ص) معجزاتی را آورد که به هیچیک از انبیای پیشین عطا نشده بود؛ لذا این معجزات بهلحاظ دلالت بر رسالت آن حضرت روشنتر هستند. همچنین نویسنده معتقد است که به هیچ پیامبری معجزهای داده نشده، مگر آنکه مانند یا روشنتر از آن به پیامبر اسلام(ص) عطا شده است. او سپس ذکر تمامی معجزات را سبب طولانی شدن کتاب دانسته، ولذا تصریح کرده که در این اثر به تعدادی از معجزات صحیح و مشهور اشاره میشود. شق القمر (دو نیمه شدن ماه)، رد الشمس (برگرداندن خورشید) و جوشیدن آب از میان انگشتان آن حضرت، از جمله این معجزات است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25608/1/135 ر.ک: همان، ص135]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش