۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
محقق اثر همچنین با اشاره به فرق حروفیه، بابیه، بهائیه و دروزیه، وارد موضوع اصلی کتاب، یعنی فرقه اسماعیلیه شده و این فرقه را منتصب به اسماعیل بن جعفر صادق، فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] میداند. اسماعیلیه معتقدند که [[امام جعفر صادق(ع)]]، اسماعیل را از ترس آنکه توسط عباسیون کشته شود مخفی نمود؛ درحالیکه مورخین معتقدند که او در زمان حیات پدرش وفات یافت؛ حتی پدرش جسمش را در مکانی عمومی بر مردم عرضه نمود. درعینحال اسماعیلیان اسماعیل را هفتمین امام دانسته و رقم هفت را «عدد کامل» میدانند؛ همان گونه که یهود این عدد را مقدس میدانند و اگر این عدد را در تمدنهای قدیم و جدید و در دیگر ادیان بررسی کنیم متعجب میشویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/7 ر.ک: مقدمه، ص11-7]</ref>. | محقق اثر همچنین با اشاره به فرق حروفیه، بابیه، بهائیه و دروزیه، وارد موضوع اصلی کتاب، یعنی فرقه اسماعیلیه شده و این فرقه را منتصب به اسماعیل بن جعفر صادق، فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] میداند. اسماعیلیه معتقدند که [[امام جعفر صادق(ع)]]، اسماعیل را از ترس آنکه توسط عباسیون کشته شود مخفی نمود؛ درحالیکه مورخین معتقدند که او در زمان حیات پدرش وفات یافت؛ حتی پدرش جسمش را در مکانی عمومی بر مردم عرضه نمود. درعینحال اسماعیلیان اسماعیل را هفتمین امام دانسته و رقم هفت را «عدد کامل» میدانند؛ همان گونه که یهود این عدد را مقدس میدانند و اگر این عدد را در تمدنهای قدیم و جدید و در دیگر ادیان بررسی کنیم متعجب میشویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/7 ر.ک: مقدمه، ص11-7]</ref>. | ||
اساس تقسیمات اسماعیلیه بر مبنای عدد است. اسماعیلیان زمین را به دوازده جزیره، مطابق دوازده ماه سال تقسیم | اساس تقسیمات اسماعیلیه بر مبنای عدد است. اسماعیلیان زمین را به دوازده جزیره، مطابق دوازده ماه سال تقسیم کردهاند و برای هر جزیره یک داعی قرار دادهاند که «حجت» نام دارد. هر حجتی دارای 30 داعی که «نقیب» نام دارند، است و عدد آنها برابر روزهای ماه است. هر نقیب برابر ساعات روز 24 داعی دارد که هرکدام «مُکاسر» نامیده میشود و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. | ||
نویسنده در انتهای مقدمه کتاب با نگاهی مختصر به تفکرات اخوان الصفا و اشاره به استفاده این گروه از فلسفه در تأویل آیات و احادیث اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>. | نویسنده در انتهای مقدمه کتاب با نگاهی مختصر به تفکرات اخوان الصفا و اشاره به استفاده این گروه از فلسفه در تأویل آیات و احادیث اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>. | ||
پیرامون آشنایی با برخی آثار اسماعیه به نکاتی پیرامون آنها اشاره میشود: | پیرامون آشنایی با برخی آثار اسماعیه به نکاتی پیرامون آنها اشاره میشود: | ||
# جزء پانزده از کتاب شرح اخبار: این بخش از کتاب با ذکر روایتی که ابوبصیر از [[امام جعفر صادق(ع)]] نقل کرده، آغاز شده است: «اسلام غریبانه آغاز شد و در آینده نیز غریب خواهد شد، چنانکه بود، پس خوشا به حال غریبان». پس از آن نویسنده توضیح داده که این حدیث معروفی است که راویان بسیاری از شیعه و سنی آن را از رسولالله(ص) روایت | # جزء پانزده از کتاب شرح اخبار: این بخش از کتاب با ذکر روایتی که ابوبصیر از [[امام جعفر صادق(ع)]] نقل کرده، آغاز شده است: «اسلام غریبانه آغاز شد و در آینده نیز غریب خواهد شد، چنانکه بود، پس خوشا به حال غریبان». پس از آن نویسنده توضیح داده که این حدیث معروفی است که راویان بسیاری از شیعه و سنی آن را از رسولالله(ص) روایت کردهاند. [[امام جعفر صادق(ع)]] نیز این روایت را حکایت کرده که از اسنادش به وی خودداری شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/13 ر.ک: متن کتاب، ص13]</ref>. | ||
#:در ادامه این کتاب به 48 روایت دیگر در رابطه با قیام امام مهدی(عج)، از جمله روایتی از سلمان فارسی اشاره شده که آن حضرت کشنده ستمگران و زنادقه است و توبه آنها یا جزیه از آنها پذیرفته نمیشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>. | #:در ادامه این کتاب به 48 روایت دیگر در رابطه با قیام امام مهدی(عج)، از جمله روایتی از سلمان فارسی اشاره شده که آن حضرت کشنده ستمگران و زنادقه است و توبه آنها یا جزیه از آنها پذیرفته نمیشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>. | ||
# جزء چهارم از کتاب غاية المواليد: در این کتاب تاریخچه مختصری از امامت و وصایت اسماعیلیان ذکر شده است. حضور اسماعیلیان در یمن که با حضور داعی فاطمی حسن بن فرج بن حوشب (م 303ق)، معروف به منصور آغاز گردید و انتشار آن به مغرب توسط ابوعبدالله شیعی از دیگر مطالب این کتاب است. ابتدای کتاب «افتتاح الدعوة» قاضی نعمان اندیشمند فاطمی نیز مؤید آغاز دعوت کلی فاطمیان از یمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/52 ر.ک: همان، ص53-52]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43493/35 جاناحمدی، فاطمه، ص35]</ref>. | # جزء چهارم از کتاب غاية المواليد: در این کتاب تاریخچه مختصری از امامت و وصایت اسماعیلیان ذکر شده است. حضور اسماعیلیان در یمن که با حضور داعی فاطمی حسن بن فرج بن حوشب (م 303ق)، معروف به منصور آغاز گردید و انتشار آن به مغرب توسط ابوعبدالله شیعی از دیگر مطالب این کتاب است. ابتدای کتاب «افتتاح الدعوة» قاضی نعمان اندیشمند فاطمی نیز مؤید آغاز دعوت کلی فاطمیان از یمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/52 ر.ک: همان، ص53-52]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43493/35 جاناحمدی، فاطمه، ص35]</ref>. | ||
# بخشی از کتاب افتتاح الدعوة: افتتاح الدعوة، یکی از مصادر مهم تاریخ فاطمیان است. فرحات دشراوی در مقدمه افتتاح الدعوة میگوید: «برایم روشن است که افتتاح مهمترین و اصلیترین منبع برای شناخت وضعیت فاطمیان در مغرب است؛ کلید فهم مجهولات تاریخی فاطمیان در سرزمین ما و روشنگر حقیقت دعوت آنان و نمایانگر نور تمدّنی است که در عهد آنان جلوهگر شده است». «افتتاح نص اصلی روایت تاریخ مربوط به پیدایش دعوت فاطمیان در مغرب است؛ یعنی مأخذ | # بخشی از کتاب افتتاح الدعوة: افتتاح الدعوة، یکی از مصادر مهم تاریخ فاطمیان است. فرحات دشراوی در مقدمه افتتاح الدعوة میگوید: «برایم روشن است که افتتاح مهمترین و اصلیترین منبع برای شناخت وضعیت فاطمیان در مغرب است؛ کلید فهم مجهولات تاریخی فاطمیان در سرزمین ما و روشنگر حقیقت دعوت آنان و نمایانگر نور تمدّنی است که در عهد آنان جلوهگر شده است». «افتتاح نص اصلی روایت تاریخ مربوط به پیدایش دعوت فاطمیان در مغرب است؛ یعنی مأخذ عمدهای که دیگر نقلهای مربوط به قرون چهارگانه پنجم، ششم، هفتم و هشتم هجری از آن نشأت گرفتهاند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7749/56 ر.ک: جوان آراسته، امیر، ص56]</ref>. | ||
#:در این قسمت نیز بخشهایی از دعوت فاطمیان ذکر شده که عبارت است از خروج مهدی بهسوی سجلماسه. از بعضی منابع به دست میآید که سفر عبیدالله مهدی بههمراه یک قافله تجاری به سجلماسه، یک حرکت تصادفی و یا صرفاً برای فرار از بنیعباس و دیگر مخالفان نبوده است. احتمال دارد وی میخواست ضمن پیشبرد دعوت اسماعیلیه در آن ناحیه به شناسایی راههای به دست آوردن طلا بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/53 ر.ک: چلونگر، محمدعلی، ص54-53]</ref>. سجلماسه در منتهیالیه | #:در این قسمت نیز بخشهایی از دعوت فاطمیان ذکر شده که عبارت است از خروج مهدی بهسوی سجلماسه. از بعضی منابع به دست میآید که سفر عبیدالله مهدی بههمراه یک قافله تجاری به سجلماسه، یک حرکت تصادفی و یا صرفاً برای فرار از بنیعباس و دیگر مخالفان نبوده است. احتمال دارد وی میخواست ضمن پیشبرد دعوت اسماعیلیه در آن ناحیه به شناسایی راههای به دست آوردن طلا بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/53 ر.ک: چلونگر، محمدعلی، ص54-53]</ref>. سجلماسه در منتهیالیه جادهای بود که از صحرا میگذشت؛ ازاینرو، تجار بسیاری از شام، عراق، اندلس و مغرب در آنجا مقیم بودند. فردی که در سجلماسه ساکن میشد، بهآسانی میتوانست با شهرهای اطراف ارتباط برقرار کند. عبیدالله که از موقعیت تجاری شهر آگاه بود، همراه فرزندش القائم در هیئت و زی تجار در آنجا اقامت گزید و از آنجا با ابوعبدالله شیعی در ارتباط بود. در واقع سکونت او در سجلماسه موجب شد که قیام فاطمیان از دو نقطه همزمان پیگیری شود: ابوعبدالله در افریقیه و عبیدالله مهدی در مغرب الاقصی. عبیدالله مهدی در تماس با تجار عملاً زمینه گسترش دعوت را در نقاط مختلف مغرب و افریقیه فراهم میکرد. از طرف دیگر داعیان همراه کاروانهای تجاری به این شهر میآمدند و با او تماس میگرفتند و دستورهای لازم را از او کسب میکردند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/57 ر.ک: همان، ص58-57]</ref>. | ||
# باب هفده از کتاب [[زهر المعاني]]: نویسنده در ابتدای این باب به موضوع وفات اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] اشاره کرده و تصریح میکند که آن حضرت تا سه روز هر فردی از بنیهاشم را که برای عرض تسلیت و عزا بر جسد اسماعیل حاضر میشد، بر وفات او شاهد میگرفت. پس از سه روز آن حضرت امر به حمل او بهسوی قبر داد و پوشش از صورت اسماعیل برداشت و به کسانی که حاضر بودند گفت: آیا این فرزندم اسماعیل نیست؟ همه گفتند: بله. پس شهادت آنها بر این مطلب را تجدید کرد و سپس او را دفن کرد. با این اوصاف نویسنده به ظهور اسماعیل پس از آن در بصره و روی آوردن مردم بهسوی او اشاره میکند؛ درحالیکه میگفتند: این اسماعیل بن جعفر است که زنده شده است. تا اینکه اسماعیل بر پیرمردی که در دکان خود نشسته بود گذشت و او که یکی از شیعیان و موالیان پدرش بود، به او گفت: ای فرزند دختر رسول دستم را بگیر؛ خداوند دستت را بگیرد. او بهسوی پیرمرد رفت و پشت او را با دست مبارکش مسح کرد، پشت پیرمرد راست و بیماریاش درمان شد و مردم شاهد بر این موضوع بودند. سپس غایب شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/68 ر.ک: متن کتاب، 69-68]</ref>. | # باب هفده از کتاب [[زهر المعاني]]: نویسنده در ابتدای این باب به موضوع وفات اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] اشاره کرده و تصریح میکند که آن حضرت تا سه روز هر فردی از بنیهاشم را که برای عرض تسلیت و عزا بر جسد اسماعیل حاضر میشد، بر وفات او شاهد میگرفت. پس از سه روز آن حضرت امر به حمل او بهسوی قبر داد و پوشش از صورت اسماعیل برداشت و به کسانی که حاضر بودند گفت: آیا این فرزندم اسماعیل نیست؟ همه گفتند: بله. پس شهادت آنها بر این مطلب را تجدید کرد و سپس او را دفن کرد. با این اوصاف نویسنده به ظهور اسماعیل پس از آن در بصره و روی آوردن مردم بهسوی او اشاره میکند؛ درحالیکه میگفتند: این اسماعیل بن جعفر است که زنده شده است. تا اینکه اسماعیل بر پیرمردی که در دکان خود نشسته بود گذشت و او که یکی از شیعیان و موالیان پدرش بود، به او گفت: ای فرزند دختر رسول دستم را بگیر؛ خداوند دستت را بگیرد. او بهسوی پیرمرد رفت و پشت او را با دست مبارکش مسح کرد، پشت پیرمرد راست و بیماریاش درمان شد و مردم شاهد بر این موضوع بودند. سپس غایب شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/68 ر.ک: متن کتاب، 69-68]</ref>. | ||
#:نویسنده سپس در بخش دیگری سعی دارد با استناد به حدیث ثقلین و آیات قرآن، امامت اسماعیل را اثبات نماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>. | #:نویسنده سپس در بخش دیگری سعی دارد با استناد به حدیث ثقلین و آیات قرآن، امامت اسماعیل را اثبات نماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>. |
ویرایش