۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، با زندگینامه سید کاظم رشتی، سیره مترجم و مقدمه مترجم آغاز شده و محتوای اصلی، در ذیل فصول و عناوین متعدد ارائه گردیده است که | کتاب، با زندگینامه سید کاظم رشتی، سیره مترجم و مقدمه مترجم آغاز شده و محتوای اصلی، در ذیل فصول و عناوین متعدد ارائه گردیده است که میتوان همه را در پنج بخش تنظیم نمود. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه مترجم آمده است که برخی از افراد طالب علم و حقیقت از بنده این درخواست را داشتند که کتابی در باب اصول عقاید دینی با ادله مختصر تصنیف کنم که محتوی مطالب حق از اصول پنجگانه دین و مذهب و برگرفته شده از انوار کلام پیامبر اکرم(ص) و موافق با طریق و مسلک ائمه اطهار(ع) باشد؛ عقایدی که بر پایه حکمت و موعظه حسنه و مجادله احسن باشد که تمام مردم اعم از علما و عوام از آن منفعت برند. در زمانی که مشغول تفحص در بین کتب مفید کلامی بودم، با این کتاب مواجه شدم که بهواقع بهترین تألیف در زمینه کلام شیعی بود و جامعیت و مانعیت داشت در جمع آوری مطالب و برطرف کننده اکثر شبهات واردشده بر اعتقادات شیعه بود و دریافتم که ترجمه این کتاب به عربی بهتر از آن است که کتابی مستقل در این زمینه تألیف کنم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/16 ر.ک: مقدمه کتاب، ص16-17]</ref>. | در مقدمه مترجم آمده است که برخی از افراد طالب علم و حقیقت از بنده این درخواست را داشتند که کتابی در باب اصول عقاید دینی با ادله مختصر تصنیف کنم که محتوی مطالب حق از اصول پنجگانه دین و مذهب و برگرفته شده از انوار کلام پیامبر اکرم(ص) و موافق با طریق و مسلک ائمه اطهار(ع) باشد؛ عقایدی که بر پایه حکمت و موعظه حسنه و مجادله احسن باشد که تمام مردم اعم از علما و عوام از آن منفعت برند. در زمانی که مشغول تفحص در بین کتب مفید کلامی بودم، با این کتاب مواجه شدم که بهواقع بهترین تألیف در زمینه کلام شیعی بود و جامعیت و مانعیت داشت در جمع آوری مطالب و برطرف کننده اکثر شبهات واردشده بر اعتقادات شیعه بود و دریافتم که ترجمه این کتاب به عربی بهتر از آن است که کتابی مستقل در این زمینه تألیف کنم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/16 ر.ک: مقدمه کتاب، ص16-17]</ref>. | ||
بخش اول کتاب، متضمن مباحث توحیدی است. مبحث اول، در باب اثبات وجود واجب تعالی میباشد. مؤلف برای استدلال متوسل به قاعده امکان و وجوب شده است. وی بیان میدارد که هر فقیر و محتاجی، «ممکن» خوانده میشود و هر غنی و بینیازی، «واجب». | بخش اول کتاب، متضمن مباحث توحیدی است. مبحث اول، در باب اثبات وجود واجب تعالی میباشد. مؤلف برای استدلال متوسل به قاعده امکان و وجوب شده است. وی بیان میدارد که هر فقیر و محتاجی، «ممکن» خوانده میشود و هر غنی و بینیازی، «واجب». بیتردید همه موجودات، واجب نیستند؛ چون با حس و وجدان درمییابیم که برخی به برخی دیگر محتاجند. همچنین بیشک همه آنها ممکن نیستند، وگرنه موجود نمیشدند؛ چون موجود فقیر نمیتواند احتیاج خود را برآورده سازد، چه برسد به احتیاج غیر. ناگزیر غنی مطلقی در این میانه وجود دارد که آنها را هستی بخشیده است. | ||
در ادامه، مؤلف در باب استدلال بر وحدانیت واجب الوجب، از راه دلیل عقلی دایر بین نفی و اثبات، به طرح تمام صور تعدد پرداخته، سپس به وجود تناقض و اشکال در هریک از آنها اشاره میکند که در نتیجه یگانگی واجب الوجوب اثبات میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/18 ر.ک: متن کتاب، ص18-25]</ref>. | در ادامه، مؤلف در باب استدلال بر وحدانیت واجب الوجب، از راه دلیل عقلی دایر بین نفی و اثبات، به طرح تمام صور تعدد پرداخته، سپس به وجود تناقض و اشکال در هریک از آنها اشاره میکند که در نتیجه یگانگی واجب الوجوب اثبات میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/18 ر.ک: متن کتاب، ص18-25]</ref>. | ||
از جمله مباحث مطرحشده دیگر این است که خداوند سبحان هیچ مثل و مثالی ندارد و با مثل و مثال شناخته نمیشود؛ با این استدلال که: شکی در این نیست که چیزی که مناسبتی با شیء دیگر ندارد، ممکن نیست که مثال آن شیء باشد، مانند اینکه | از جمله مباحث مطرحشده دیگر این است که خداوند سبحان هیچ مثل و مثالی ندارد و با مثل و مثال شناخته نمیشود؛ با این استدلال که: شکی در این نیست که چیزی که مناسبتی با شیء دیگر ندارد، ممکن نیست که مثال آن شیء باشد، مانند اینکه نمیتوان آب را مثال آتش دانست؛ زیرا مناسبتی بین آنها نیست، تا اینکه تشبیه درست باشد و شکی نیست که هرچه غیر از واجب الوجوب است، ممکن الوجود است و ممکن الوجود نمیتواند جز ممکن را بشناسد و درک کند؛ پس وقتی ممکن بخواهد مثالی را برای واجب ذکر کند، ناگزیر میبایست اولا ذات واجب را درک کند تا بداند فلان مثال، مثال اوست یا خیر و این محال است؛ ثانیا مثالی را از ممکن بیاورد؛ چون واجب، واحد است و ممتنع هم که موجود نیست و بین مثال و ممثل باید مناسبت باشد، وگرنه مثال آن نخواهد بود..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
مبحث دیگر در مورد شناخت حق تعالی است و اساسا هدف از خلقت انسان شناخت حق تعالی و عبادت اوست و در قرآن کریم به آن اشاره شده است که جن و انس را خلق نکردیم الا برای عبادت کردن. ثمره معرفت، عبادت است و ثمره عبادت، دست یافتن به نعیم ابدی و بقای سرمدی است و اینکه اثبات کردیم شناخت خداوند ممکن نیست، منظور شناخت ذات حق تعالی بود و معرفتی که مکلف به آن هسیتم، در واقع شناخت آثار و آیات و افعال حق تعالی است. انسان با نگاه به آسمانها و زمین و حرکت ستارگان و خورشید و نظم خارقالعاده بین آنها و همچنین مخلوقات گوناگون اعم از نباتات و حیوانات پی به عظمت بیبدیل ذات حق تعالی میبرد و معرفت او بالا میرود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/34 ر.ک: همان، ص34]</ref>. | مبحث دیگر در مورد شناخت حق تعالی است و اساسا هدف از خلقت انسان شناخت حق تعالی و عبادت اوست و در قرآن کریم به آن اشاره شده است که جن و انس را خلق نکردیم الا برای عبادت کردن. ثمره معرفت، عبادت است و ثمره عبادت، دست یافتن به نعیم ابدی و بقای سرمدی است و اینکه اثبات کردیم شناخت خداوند ممکن نیست، منظور شناخت ذات حق تعالی بود و معرفتی که مکلف به آن هسیتم، در واقع شناخت آثار و آیات و افعال حق تعالی است. انسان با نگاه به آسمانها و زمین و حرکت ستارگان و خورشید و نظم خارقالعاده بین آنها و همچنین مخلوقات گوناگون اعم از نباتات و حیوانات پی به عظمت بیبدیل ذات حق تعالی میبرد و معرفت او بالا میرود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/33432/1/34 ر.ک: همان، ص34]</ref>. |
ویرایش