پرش به محتوا

التاج في أخلاق الملوك: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎س' به 'ی‌س'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎س' به 'ی‌س')
خط ۲۹: خط ۲۹:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نام این کتاب در هیچ‎یک از تذکره‎های متقدمان و متأخران و نیز در آثار دیگر [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] نیامده است. نخستین بار [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموی]] در قرن هفتم، به کتابی از [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] به نام أخلاق الملوك اشاره کرده است. در اوایل قرن چهاردهم، احمد زکی پاشا به نسخه‌ای از یک کتاب مشتمل بر سه کتاب، از جمله کتاب التاج جاحظ در کتابخانه طوپقایی‎سرای استانبول دست یافت که فاقد تاریخ است و فقط در آن نوشته شده که یوسف حلبی در 894 این نسخه را از آغاز تا پایان خوانده است. همچنین احمد زکی پاشا با دست یافتن به نسخه‌ای از کتاب أخلاق الملوك جاحظ در کتابخانه ایاصوفیه که بر بالای عنوان آن به خطی ریزتر به نام «التاج» هم نوشته شده دریافت که این کتاب همان کتاب التاج جاحظ است. وی با آوردن شواهد و قراینی کوشیده است تا اصالت کتاب و صحت انتساب آن را به [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] اثبات کند<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7172&&searchText= همان]</ref>.
نام این کتاب در هیچ‎یک از تذکره‎های متقدمان و متأخران و نیز در آثار دیگر [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] نیامده است. نخستین بار [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموی]] در قرن هفتم، به کتابی از [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] به نام أخلاق الملوك اشاره کرده است. در اوایل قرن چهاردهم، احمد زکی پاشا به نسخه‌ای از یک کتاب مشتمل بر سه کتاب، از جمله کتاب التاج جاحظ در کتابخانه طوپقایی‌سرای استانبول دست یافت که فاقد تاریخ است و فقط در آن نوشته شده که یوسف حلبی در 894 این نسخه را از آغاز تا پایان خوانده است. همچنین احمد زکی پاشا با دست یافتن به نسخه‌ای از کتاب أخلاق الملوك جاحظ در کتابخانه ایاصوفیه که بر بالای عنوان آن به خطی ریزتر به نام «التاج» هم نوشته شده دریافت که این کتاب همان کتاب التاج جاحظ است. وی با آوردن شواهد و قراینی کوشیده است تا اصالت کتاب و صحت انتساب آن را به [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] اثبات کند<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7172&&searchText= همان]</ref>.


باب اول در آیین ورود بر پادشاهان و رفتار پادشاه با واردین است. نویسنده در این باب می‎گوید که اگر آن شخص واردشونده از بزرگان و طبقه اشراف باشد، باید پس از ورود در جایی بایستد که از پادشاه چندان دور نباشد و به او نباید بسیار نزدیک شود. سپس می‎گوید باید بر پادشاه ایستاده سلام کند و اگر شاه او را نزدیک‎تر خواند باید نزدیک برود و دست و پای پادشاه را ببوسد، سپس برخیزد و کنار رود و در ردیف امثال خود قرار گیرد. بعد از اجازه دادن پادشاه بنشیند و اگر پادشاه با او سخن گفت باید با صدای آهسته پاسخ دهد و در هنگام پاسخ دادن زیاد حرکت نکند... و اگر شخص واردشونده از طبقات متوسط باشد، حقوق پادشاهی بر او واجب می‎کند که بایستد و دور از ذات شاهانه باشد و اگر شاه او را دعوت به نزدیک آمدن نمود، سه گام یا بیشتر پیش برود و بایستد و اگر باز اجازه نزدیک آمدن یافت، به همان اندازه پیش برود... بعد از ورود، سلام دهد و متوجه پادشاه باشد؛ پس اگر شاه ساکت ماند و پاسخ نداد بدون سلام و سخنی، بازگردد و اگر او را به‎پیش خواند چند گامی فراتر نهد و بایستد و سر به ‎زیر افکند تا چون دوباره او را بخواند... در موقع نشستن بعد از اینکه شاه اجازه نشستن به او داد، باید دوزانو بنشیند... و چون شاه از سخن گفتن بازایستاد، او برخیزد و بدون آنکه پشت به شاه کند، عقب رود و آنجا را ترک کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38343/1/1 ر.ک: متن کتاب، ص1-2]</ref>.
باب اول در آیین ورود بر پادشاهان و رفتار پادشاه با واردین است. نویسنده در این باب می‎گوید که اگر آن شخص واردشونده از بزرگان و طبقه اشراف باشد، باید پس از ورود در جایی بایستد که از پادشاه چندان دور نباشد و به او نباید بسیار نزدیک شود. سپس می‎گوید باید بر پادشاه ایستاده سلام کند و اگر شاه او را نزدیک‎تر خواند باید نزدیک برود و دست و پای پادشاه را ببوسد، سپس برخیزد و کنار رود و در ردیف امثال خود قرار گیرد. بعد از اجازه دادن پادشاه بنشیند و اگر پادشاه با او سخن گفت باید با صدای آهسته پاسخ دهد و در هنگام پاسخ دادن زیاد حرکت نکند... و اگر شخص واردشونده از طبقات متوسط باشد، حقوق پادشاهی بر او واجب می‎کند که بایستد و دور از ذات شاهانه باشد و اگر شاه او را دعوت به نزدیک آمدن نمود، سه گام یا بیشتر پیش برود و بایستد و اگر باز اجازه نزدیک آمدن یافت، به همان اندازه پیش برود... بعد از ورود، سلام دهد و متوجه پادشاه باشد؛ پس اگر شاه ساکت ماند و پاسخ نداد بدون سلام و سخنی، بازگردد و اگر او را به‎پیش خواند چند گامی فراتر نهد و بایستد و سر به ‎زیر افکند تا چون دوباره او را بخواند... در موقع نشستن بعد از اینکه شاه اجازه نشستن به او داد، باید دوزانو بنشیند... و چون شاه از سخن گفتن بازایستاد، او برخیزد و بدون آنکه پشت به شاه کند، عقب رود و آنجا را ترک کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38343/1/1 ر.ک: متن کتاب، ص1-2]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش