۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
# یا آن را در مقام بیان انواع محمولهایی که عین موضوعند ذکر کردهاند؛ چنانکه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] این راه را رفته است. | # یا آن را در مقام بیان انواع محمولهایی که عین موضوعند ذکر کردهاند؛ چنانکه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] این راه را رفته است. | ||
# یا بهصورت پراکنده و بهمناسبتهایی به آن پرداختهاند؛ چنانکه بیشتر منطقدانان چنین کردهاند. | # یا بهصورت پراکنده و بهمناسبتهایی به آن پرداختهاند؛ چنانکه بیشتر منطقدانان چنین کردهاند. | ||
در این میان، [[زنوزی، علی بن عبدالله|مدرس زنوزی]] در رساله حملیه، | در این میان، [[زنوزی، علی بن عبدالله|مدرس زنوزی]] در رساله حملیه، منطقیترین راه را رفته است و مباحث حمل را از اساسیترین نقطه آن آغاز کرده، در یک سیر منطقی دقیق جایگاه بحث از «حمل الشيء علی نفسه» را مشخص و مشکلات آن را بررسی کرده است.<ref>ر.ک: ابوترابی، احمد، ص44</ref>. | ||
وی بحث خود را از رابطه دو مفهوم آغاز میکند و میگوید: اگر دو مفهوم با هم رابطهای داشته باشند، بهگونهای که یکی قرار است بر دیگری واقع شود، این ارتباط یا از طریق حمل هوهو (حمل مواطات) است یا حمل ذوهو و اشتقاقی. بنا به تعریف وی، حمل ذوهو، حملی است که محمول با واسطه واژههایی مانند: «ذو»، «في» و «له» بر موضوع حمل میشود؛ چنانکه میگوییم: «سفیدی در جسم است»، «فلان شخص دارای مال است» و «هر تألیفشدهای دارای تألیفکنندهای است»، ولی «حمل هوهو (مواطات)»، به هیچیک از واژههای فوق نیاز ندارد، بلکه محمول آن مستقیماً بر موضوع حمل میشود؛ چنانکه میگوییم: «انسان، حیوان ناطق است». | وی بحث خود را از رابطه دو مفهوم آغاز میکند و میگوید: اگر دو مفهوم با هم رابطهای داشته باشند، بهگونهای که یکی قرار است بر دیگری واقع شود، این ارتباط یا از طریق حمل هوهو (حمل مواطات) است یا حمل ذوهو و اشتقاقی. بنا به تعریف وی، حمل ذوهو، حملی است که محمول با واسطه واژههایی مانند: «ذو»، «في» و «له» بر موضوع حمل میشود؛ چنانکه میگوییم: «سفیدی در جسم است»، «فلان شخص دارای مال است» و «هر تألیفشدهای دارای تألیفکنندهای است»، ولی «حمل هوهو (مواطات)»، به هیچیک از واژههای فوق نیاز ندارد، بلکه محمول آن مستقیماً بر موضوع حمل میشود؛ چنانکه میگوییم: «انسان، حیوان ناطق است». | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[زنوزی، علی بن عبدالله|زنوزی]] در پاسخ به این کلام سید سند، باز این سخن را تکرار میکند که تکرار در ادراک، موجب تکرار در مدرک نمیشود و تأکید میکند که «حمل الشيء علی نفسه»، تنها در جایی پذیرفتنی است که بتوان تعددی برای موضوع و محمول در نظر گرفت<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[زنوزی، علی بن عبدالله|زنوزی]] در پاسخ به این کلام سید سند، باز این سخن را تکرار میکند که تکرار در ادراک، موجب تکرار در مدرک نمیشود و تأکید میکند که «حمل الشيء علی نفسه»، تنها در جایی پذیرفتنی است که بتوان تعددی برای موضوع و محمول در نظر گرفت<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ابن سینا، گاهی «ماهیّت» را بهنام «وجود خاص» میخواند. این کاربرد، از جهتی ابهامآمیز به نظر میرسد؛ زیرا مقصود از «وجود خاص»، غالباً ً همان عینیّت خارجی اشیاء است که به ذهن درنمیآید؛ درحالیکه «ماهیّت» از دیدگاه ابن سینا مفهومی است حاکی از حقیقت اشیاء که در ذهن آدمی نقش میبندد. از این حیث، بین «ماهیّت» و «وجود خاص» دوگانگی کامل برقرار است و ازاینرو | ابن سینا، گاهی «ماهیّت» را بهنام «وجود خاص» میخواند. این کاربرد، از جهتی ابهامآمیز به نظر میرسد؛ زیرا مقصود از «وجود خاص»، غالباً ً همان عینیّت خارجی اشیاء است که به ذهن درنمیآید؛ درحالیکه «ماهیّت» از دیدگاه ابن سینا مفهومی است حاکی از حقیقت اشیاء که در ذهن آدمی نقش میبندد. از این حیث، بین «ماهیّت» و «وجود خاص» دوگانگی کامل برقرار است و ازاینرو نمیتوان یکی را به نام دیگری خواند. [[زنوزی، علی بن عبدالله|آقا علی مدرّس زنوزی]]، در این رساله بیان جالبی دارد که تا حدّ زیادی راهگشای این مسئله است. وی در تبیین فرق بین مفاهیم وجودی و مفاهیم ماهوی میگوید که مفاهیم وجودی و مفاهیم ماهوی دارای یک وجه مشترکند و آن اینکه هر دو، بدون وساطت امر دیگری، از حقایق خارجی انتزاع میگردند، ولی تفاوت آن دو در «حیثیّت انتزاع» است؛ بدین معنی که مفاهیم وجودی، به اعتبار موجود بودنشان و مفاهیم ماهوی، به اعتبار محدود بودنشان از حقایق خارجی انتزاع میشوند<ref>ر.ک: موسویان، سید حسین، ص251؛ متن کتاب، ص42-40</ref>. | ||
از جمله مباحث انتهایی کتاب که با عنوان «تحدیق عرشی و تحقیق ملکوتی» مطرح شده است، بررسی این قانون است: «هر فاعلی فعلش مثل طبیعتش است» که مطابق با این آیه از قرآن است: '''قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ''' ﴿الإسراء: 84﴾. این قانون از اعاظم فلاسفه مکرمین نقل شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص65</ref>. | از جمله مباحث انتهایی کتاب که با عنوان «تحدیق عرشی و تحقیق ملکوتی» مطرح شده است، بررسی این قانون است: «هر فاعلی فعلش مثل طبیعتش است» که مطابق با این آیه از قرآن است: '''قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ''' ﴿الإسراء: 84﴾. این قانون از اعاظم فلاسفه مکرمین نقل شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص65</ref>. |
ویرایش