۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
سید عبدالله حسین در بخش توضیح درباره طالس ملطی مینویسد: او در سال اول از المپیاد سیوپنج؛ یعنی ششصدوچهل سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد (زیرا مدت زمانی المپیاد هر چهار سال یک بار بوده است) و در المپیاد پنجاهوهشت از دنیا رفت. وی نودودو سال عمر کرد. طالس از نوادگان قورموس بن اوجنور، از اهالی شهرهای صور شام بود و علت انتقال اجداد وی به ملط که بعدها زادگاه طالس شد، ظلم و ستم حاکمان آن شهرها بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | سید عبدالله حسین در بخش توضیح درباره طالس ملطی مینویسد: او در سال اول از المپیاد سیوپنج؛ یعنی ششصدوچهل سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد (زیرا مدت زمانی المپیاد هر چهار سال یک بار بوده است) و در المپیاد پنجاهوهشت از دنیا رفت. وی نودودو سال عمر کرد. طالس از نوادگان قورموس بن اوجنور، از اهالی شهرهای صور شام بود و علت انتقال اجداد وی به ملط که بعدها زادگاه طالس شد، ظلم و ستم حاکمان آن شهرها بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | ||
وی سپس به سفرهای علمی طالس، تولی منصب قضاوت در ملط، سفر به مصر، آموختن علوم متفاوت از قسیسین در آن دیار، بهویژه هندسه و ستارهشناسی و... میپردازد. طالس، پس از بازگشت از مصر به ملط، کنج عزلت گزید و درباره ستارگان و هیئت و... اندیشه کرد. وی همسری اختیار نکرد. البته برخی هم معتقدند وی در اواخر عمر همسری اختیار کرد. وی در علم هیئت تا جایی پیشرفت کرد که | وی سپس به سفرهای علمی طالس، تولی منصب قضاوت در ملط، سفر به مصر، آموختن علوم متفاوت از قسیسین در آن دیار، بهویژه هندسه و ستارهشناسی و... میپردازد. طالس، پس از بازگشت از مصر به ملط، کنج عزلت گزید و درباره ستارگان و هیئت و... اندیشه کرد. وی همسری اختیار نکرد. البته برخی هم معتقدند وی در اواخر عمر همسری اختیار کرد. وی در علم هیئت تا جایی پیشرفت کرد که میتوانست حدس بزند که چه سالی میوههای درختان بیشتر است و چه سالی قحطی خواهد آمد. وی در یک سال، تمامی میوههای زیتون را قبل از رسیدن روی درخت خرید و آن سال آن درختان بار فراوانی دادند. وی سود زیادی برد، ولی از آنجا که اهل طمع نبود آن سود را میان تمامی تاجران شهر ملیطه تقسیم کرد<ref>ر.ک: همان، ص5-7</ref>. | ||
طالس، همواره خدا را بهخاطر سه چیز شکر میکرد: | طالس، همواره خدا را بهخاطر سه چیز شکر میکرد: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
# اینکه مرد است، نه زن؛ | # اینکه مرد است، نه زن؛ | ||
# اینکه از رومیان است، نه از بربرها. | # اینکه از رومیان است، نه از بربرها. | ||
از نظر طالس، عالم نه اول دارد و نه آخر [یعنی ازلی و ابدی است] و در تمامی زمانها بر همین حالتی که الآن دارد بوده است. او از میان رومیان، اولین کسی است که قائل به غیر فانی بودن ارواح؛ یعنی ازلی و ابدی بودن آنها شده است. او معتقد بود، بزرگترین اشیا، مکان است؛ زیرا تمام موجودات را در بر گرفته است. | از نظر طالس، عالم نه اول دارد و نه آخر [یعنی ازلی و ابدی است] و در تمامی زمانها بر همین حالتی که الآن دارد بوده است. او از میان رومیان، اولین کسی است که قائل به غیر فانی بودن ارواح؛ یعنی ازلی و ابدی بودن آنها شده است. او معتقد بود، بزرگترین اشیا، مکان است؛ زیرا تمام موجودات را در بر گرفته است. قویترین انگیزه از نظر طالس، حاجت است؛ زیرا انسان برای برآورده ساختن حاجتش هر مشقتی را بر جان میخرد و سریعترین اشیا، عقل است؛ زیرا در طرفةالعینی میتواند دور جهان بچرخد<ref>ر.ک: همان، 7-8</ref>. | ||
نویسنده درباره افلاطون مینویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی میدادند و از مشهورترین خانوادههای اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانههای پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد<ref>ر.ک: همان، 109</ref>. | نویسنده درباره افلاطون مینویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی میدادند و از مشهورترین خانوادههای اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانههای پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد<ref>ر.ک: همان، 109</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت میداد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم میدانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت میداد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم میدانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | ||
از نظر نویسنده، کتابهای افلاطون را به اعتباری | از نظر نویسنده، کتابهای افلاطون را به اعتباری میتوان به سه دسته تقسیم کرد: | ||
# دسته اول، در رد شبهههای سوفسطائیان؛ | # دسته اول، در رد شبهههای سوفسطائیان؛ | ||
# دسته دوم، در چگونگی آموزش جوانان؛ | # دسته دوم، در چگونگی آموزش جوانان؛ |
ویرایش