پرش به محتوا

تاریخ سلجوقیان کرمان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎پ' به 'ی‌پ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎پ' به 'ی‌پ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده پس از ذکر تاریخ محلی، کتاب‎های نوشته‎شده درباره دولت سلجوقیان، کتاب‎های جغرافیایی، تاریخ ولایات هم‎جوار کرمان مانند سیستان و فارس و یزد و... به‎عنوان منابع دستیابی به اطلاعات درباره کرمان می‎گوید: «متأسفانه تاریخ محلی تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این بی‎توجهی به‎حدی بوده است که در مورد تاریخ کرمان در دوره‎ی سلجوقیان تاکنون تحقیق جامع و مستقلی انجام نشده است. مرکز کرمان‎شناسی مدتی است که به تحقیق پیرامون تاریخ کرمان می‎پردازد که کاری درخور و ارزنده است. تنها در تحقیقاتی که درباره سلجوقیان بزرگ صورت گرفته است، مطالب معدودی در مورد سلجوقیان کرمان می‎توان یافت. در میان تتبعات و تحقیقات جدید مخصوصا آثار لمبتن و تاریخ ایران کمبریج، بااهمیت هستند؛ اگرچه اینها نیز اطلاعات بسیار کمی در مورد کرمان ا‎رائه می‌دهند»<ref>مقدمه مؤلف، ص17</ref>.
نویسنده پس از ذکر تاریخ محلی، کتاب‎های نوشته‎شده درباره دولت سلجوقیان، کتاب‎های جغرافیایی، تاریخ ولایات هم‎جوار کرمان مانند سیستان و فارس و یزد و... به‎عنوان منابع دستیابی به اطلاعات درباره کرمان می‎گوید: «متأسفانه تاریخ محلی تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این بی‎توجهی به‎حدی بوده است که در مورد تاریخ کرمان در دوره‎ی سلجوقیان تاکنون تحقیق جامع و مستقلی انجام نشده است. مرکز کرمان‎شناسی مدتی است که به تحقیق پیرامون تاریخ کرمان می‌پردازد که کاری درخور و ارزنده است. تنها در تحقیقاتی که درباره سلجوقیان بزرگ صورت گرفته است، مطالب معدودی در مورد سلجوقیان کرمان می‎توان یافت. در میان تتبعات و تحقیقات جدید مخصوصا آثار لمبتن و تاریخ ایران کمبریج، بااهمیت هستند؛ اگرچه اینها نیز اطلاعات بسیار کمی در مورد کرمان ا‎رائه می‌دهند»<ref>مقدمه مؤلف، ص17</ref>.


«در کتب تاریخ ایران در دوره‎های میانه، به مسائل اجتماعی و اقتصادی، چندان توجهی نشده است. بخش اعظم این منابع به جنگ‎ها و منازعات سیاسی اختصاص یافته است که این مشکل، تحقیق در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی را بسیار مشکل می‌نماید. این پژوهش نیز با این مشکل دست به گریبان بوده است. به دلیل همین مشکل بخش‎های اقتصادی و اجتماعی از بخش سیاسی کوچک‎تر است. نامتناسب بودن حجم مطالب منابع پژوهش، مشکلاتی را در نگارش آن به وجود آورده است. منابع محلی که قسمت اعظم اطلاعاتمان را مدیون آن‎ها هستیم، در مورد امرای اولیه‎ی ابتدائی سلجوقی اطلاعات اندکی دارند. درباره‎ی پادشاهان اخیر سلجوقی کرمان اطلاعات به‎طور غیر قابل مقایسه‌ای بیشتر است. همین مسئله باعث می‌شود که گاهی مطالب با هم هماهنگی نداشته و تناسب آنها به هم بخورد»<ref>همان</ref>.
«در کتب تاریخ ایران در دوره‎های میانه، به مسائل اجتماعی و اقتصادی، چندان توجهی نشده است. بخش اعظم این منابع به جنگ‎ها و منازعات سیاسی اختصاص یافته است که این مشکل، تحقیق در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی را بسیار مشکل می‌نماید. این پژوهش نیز با این مشکل دست به گریبان بوده است. به دلیل همین مشکل بخش‎های اقتصادی و اجتماعی از بخش سیاسی کوچک‎تر است. نامتناسب بودن حجم مطالب منابع پژوهش، مشکلاتی را در نگارش آن به وجود آورده است. منابع محلی که قسمت اعظم اطلاعاتمان را مدیون آن‎ها هستیم، در مورد امرای اولیه‎ی ابتدائی سلجوقی اطلاعات اندکی دارند. درباره‎ی پادشاهان اخیر سلجوقی کرمان اطلاعات به‎طور غیر قابل مقایسه‌ای بیشتر است. همین مسئله باعث می‌شود که گاهی مطالب با هم هماهنگی نداشته و تناسب آنها به هم بخورد»<ref>همان</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۴:
او در فصل دوم، تاریخ سیاسی و دودمانی سلجوقیان کرمان را مورد بررسی قرار داده است؛ وی کرمان را از ورود اسلام تا روی کار آمدن سلجوقیان بررسی کرده و سپس دوره حکومت حاکمان بزرگ سلجوقی چون قاورد (440-466ق)، کرمان‎شاه بن قاورد (466-465ق)، سلطان‎شاه بن قاورد (477-467ق)، توران‎شاه بن قاورد (490-477ق)، ارسلان‎شاه اول (137-495ق)، محمد بن ارسلان‎شاه (551-537ق)، طغرل‎شاه بن محمد (563-551ق) و... را بررسی کرده و پایان حکومت سلاجقه را با آمدن ملک دینار نشان می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص33-115</ref>.
او در فصل دوم، تاریخ سیاسی و دودمانی سلجوقیان کرمان را مورد بررسی قرار داده است؛ وی کرمان را از ورود اسلام تا روی کار آمدن سلجوقیان بررسی کرده و سپس دوره حکومت حاکمان بزرگ سلجوقی چون قاورد (440-466ق)، کرمان‎شاه بن قاورد (466-465ق)، سلطان‎شاه بن قاورد (477-467ق)، توران‎شاه بن قاورد (490-477ق)، ارسلان‎شاه اول (137-495ق)، محمد بن ارسلان‎شاه (551-537ق)، طغرل‎شاه بن محمد (563-551ق) و... را بررسی کرده و پایان حکومت سلاجقه را با آمدن ملک دینار نشان می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص33-115</ref>.


وی در فصل سوم، به بیان نظام سیاسی و اداری سلجوقیان کرمان می‎پردازد و در این میان به سیاست مذهبی سلاطین سلجوقی کرمان، سپاهشان، مناصب کشوری و لشکری، وزارت و اقطاع اداری آنان اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص117-139</ref>.
وی در فصل سوم، به بیان نظام سیاسی و اداری سلجوقیان کرمان می‌پردازد و در این میان به سیاست مذهبی سلاطین سلجوقی کرمان، سپاهشان، مناصب کشوری و لشکری، وزارت و اقطاع اداری آنان اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص117-139</ref>.


فصل چهارم هم به بیان اوضاع اقتصادی و اجتماعی کرمان در دوره سلجوقیان کرمان می‎پردازد. نویسنده در آن، کشاورزی و صنعت، تجارت و اقدامات عمرانی آنان را نشان داده و در پایان به قحطی‎هایی که دچارش شده‌اند اشاره می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص141-152</ref>.
فصل چهارم هم به بیان اوضاع اقتصادی و اجتماعی کرمان در دوره سلجوقیان کرمان می‌پردازد. نویسنده در آن، کشاورزی و صنعت، تجارت و اقدامات عمرانی آنان را نشان داده و در پایان به قحطی‎هایی که دچارش شده‌اند اشاره می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص141-152</ref>.


در بخشی که نویسنده درباره قحطی در فصل چهارم بیان کرده است، چنین می‎خوانیم: «منطقه کرمان و به‎خصوص شهر بردسیر تختگاه آن، بارها دچار قحطی‎های متناوب و سهمگینی شده است. باستانی پاریزی در این مورد می‌نویسد: «اینکه خانه‎های کرمان، این‎قدر تودرتو دارد و داخل پی و دیوارها مرتبا کندو و انبار ذخیره گندم داشته‌اند، برای این بود که دشمن از وجود ذخایر پی دیوارها آگاه نشود؛ زیرا هر خانواده می‎بایستی ذخیره دو یا سه سال یا لااقل یک سال خود را در خانه داشته باشد؛ زیرا دشمن کرمان در حقیقت همیشه ژنرال قحطی بوده است؛ چه، در دوره‌ای از لشکرکشی‎ها فقط روزی شهر کرمان تسلیم شده و دروازه‎ها باز شده که آخرین دانه گندم خورده شده و پوست درخت و گوشت حیوانات نایاب شده باشد». در سال 576، در کرمان قحطی به وجود آمد که بنیه ولایت را بیش از پیش ضعیف ساخت. یکی از عوامل مهم این قحطی، هجوم بی‎رحمانه غز به کرمان بود. آنها به هر شهری که می‎رفنتند محصولاتش را خورده و مردم را می‌کشتند. سال پیش آنها ربض بردسیر را غارت کردند و اینک جیرفت و رودان و سیرجان در آتش فتنه آنها می‎سوخت. ناامنی که بر اثر لشکرکشی‎های مداوم به وجود آمد، مانع می‌شد تا مردم با فراغ خاطر به کشاورزی و باغداری بپردازند. افضل‎الدین، تصویر روشنی از وضع بردسیر در دوره قحطی ارائه می‌دهد. وی می‌نویسد «قوت هستی و طعام خوش در گواشیر چند استه خرما بود که آن را آرد می‌کردند و می‎خوردند و می‎مردند. چون استه نیز به آخر رسید، گرسنگان نطع‎های کهنه و دلوهای پوسیده و دبه‎های دریده، می‎سوختند و می‎خوردند و هر روز چند کودک در شهر گم می‌شدند که گرسنگان ایشان را به مذبح هلاک می‎بردند و چند کس فرزند خویش طعمه ساخت و بخورد». همچنین می‌نویسد که در اثر قحطی «در همه شهر و حومه، یک گربه نماند و در شوارع، روز و شب سگان و گرسنگان در کشتی بودند؛ اگر سگ غالب می‎آمد، آدمی می‎خورد و اگر آدمی غالب می‎آمد، سگ را». بار دیگر در سال 580، در بردسیر قحطی رخ نمود که باعث شد محمد بن بهرام‎شاه مجبور شود به بم برود تا مدتی را برای تغذیه سپاهش میهمان سابق‎علی ‎سهل باشد. درحالی‎که اوضاع مردم در دوره کشمکش‎های بیست‎ساله بسیار بغرنج بود، بهرام‎شاه از مردم بردسیر مالیات نعل‎بها گرفت که کیفیت این مالیات نامعلوم است»<ref>متن کتاب، ص151-152</ref>.
در بخشی که نویسنده درباره قحطی در فصل چهارم بیان کرده است، چنین می‎خوانیم: «منطقه کرمان و به‎خصوص شهر بردسیر تختگاه آن، بارها دچار قحطی‎های متناوب و سهمگینی شده است. باستانی پاریزی در این مورد می‌نویسد: «اینکه خانه‎های کرمان، این‎قدر تودرتو دارد و داخل پی و دیوارها مرتبا کندو و انبار ذخیره گندم داشته‌اند، برای این بود که دشمن از وجود ذخایر پی دیوارها آگاه نشود؛ زیرا هر خانواده می‎بایستی ذخیره دو یا سه سال یا لااقل یک سال خود را در خانه داشته باشد؛ زیرا دشمن کرمان در حقیقت همیشه ژنرال قحطی بوده است؛ چه، در دوره‌ای از لشکرکشی‎ها فقط روزی شهر کرمان تسلیم شده و دروازه‎ها باز شده که آخرین دانه گندم خورده شده و پوست درخت و گوشت حیوانات نایاب شده باشد». در سال 576، در کرمان قحطی به وجود آمد که بنیه ولایت را بیش از پیش ضعیف ساخت. یکی از عوامل مهم این قحطی، هجوم بی‎رحمانه غز به کرمان بود. آنها به هر شهری که می‎رفنتند محصولاتش را خورده و مردم را می‌کشتند. سال پیش آنها ربض بردسیر را غارت کردند و اینک جیرفت و رودان و سیرجان در آتش فتنه آنها می‎سوخت. ناامنی که بر اثر لشکرکشی‎های مداوم به وجود آمد، مانع می‌شد تا مردم با فراغ خاطر به کشاورزی و باغداری بپردازند. افضل‎الدین، تصویر روشنی از وضع بردسیر در دوره قحطی ارائه می‌دهد. وی می‌نویسد «قوت هستی و طعام خوش در گواشیر چند استه خرما بود که آن را آرد می‌کردند و می‎خوردند و می‎مردند. چون استه نیز به آخر رسید، گرسنگان نطع‎های کهنه و دلوهای پوسیده و دبه‎های دریده، می‎سوختند و می‎خوردند و هر روز چند کودک در شهر گم می‌شدند که گرسنگان ایشان را به مذبح هلاک می‎بردند و چند کس فرزند خویش طعمه ساخت و بخورد». همچنین می‌نویسد که در اثر قحطی «در همه شهر و حومه، یک گربه نماند و در شوارع، روز و شب سگان و گرسنگان در کشتی بودند؛ اگر سگ غالب می‎آمد، آدمی می‎خورد و اگر آدمی غالب می‎آمد، سگ را». بار دیگر در سال 580، در بردسیر قحطی رخ نمود که باعث شد محمد بن بهرام‎شاه مجبور شود به بم برود تا مدتی را برای تغذیه سپاهش میهمان سابق‎علی ‎سهل باشد. درحالی‎که اوضاع مردم در دوره کشمکش‎های بیست‎ساله بسیار بغرنج بود، بهرام‎شاه از مردم بردسیر مالیات نعل‎بها گرفت که کیفیت این مالیات نامعلوم است»<ref>متن کتاب، ص151-152</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش