پرش به محتوا

واحد تبریزی، رجب‌علی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۹: خط ۳۹:
«زبدةالمحققین و اسوةالسالکین، حکیم متأله و فیلسوف متبحر و مشایى مجهول‎القدر، ملا رجبعلى تبریزى (م 1080ق)، از دانشمندان اهل اصطلاح در عصر صفویه و معاصر با شاه عبّاس ثانى و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین شیرازى]] و از شاگردان مبرز حکیم دانا [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرزا ابوالقاسم فندرسکى استرآبادى]] (م 1050ق) بود. آن‎گونه که از کتب تراجم احوال برمى‎آید،  
«زبدةالمحققین و اسوةالسالکین، حکیم متأله و فیلسوف متبحر و مشایى مجهول‎القدر، ملا رجبعلى تبریزى (م 1080ق)، از دانشمندان اهل اصطلاح در عصر صفویه و معاصر با شاه عبّاس ثانى و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین شیرازى]] و از شاگردان مبرز حکیم دانا [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرزا ابوالقاسم فندرسکى استرآبادى]] (م 1050ق) بود. آن‎گونه که از کتب تراجم احوال برمى‎آید،  


شیخ تبریزى از علماى محترم زمان و مورد توجه بزرگان عصر خود بود، تا جایى که شاه عبّاس براى اظهار احترام به منزل او رفت‎وآمد داشت و «وزراء به دیدارش مى‎شتافتند». درباره زندگى شخصى این بزرگ تذکره‎ها سکوت کرده‎اند و اطلاع چندانى به ‎دست نمى‎دهند. میرزا طاهر نصرآبادى در ذکر حال او گفته است که مدتى در مدرسه شیخ لطف‎اللّه اصفهان به درس و افاده سرگرم بود «بعد از آن به عبّاس‎آباد سکنى نموده شاه جنت‎مکان، شاه عبّاس ثانى بنا بر ارادتى که به ایشان داشت خانه‌اى در شمس‎آباد در بیرون حصار اصفهان براى او خرید...»<ref>تبریزی، ملا رجبعلی، ص1</ref>.
شیخ تبریزى از علماى محترم زمان و مورد توجه بزرگان عصر خود بود، تا جایى که شاه عبّاس براى اظهار احترام به منزل او رفت‎وآمد داشت و «وزراء به دیدارش مى‎شتافتند». درباره زندگى شخصى این بزرگ تذکره‎ها سکوت کرده‌اند و اطلاع چندانى به ‎دست نمى‎دهند. میرزا طاهر نصرآبادى در ذکر حال او گفته است که مدتى در مدرسه شیخ لطف‎اللّه اصفهان به درس و افاده سرگرم بود «بعد از آن به عبّاس‎آباد سکنى نموده شاه جنت‎مکان، شاه عبّاس ثانى بنا بر ارادتى که به ایشان داشت خانه‌اى در شمس‎آباد در بیرون حصار اصفهان براى او خرید...»<ref>تبریزی، ملا رجبعلی، ص1</ref>.


==افکار==
==افکار==
«فیلسوفان مسلمان، اصولا به دو دسته تقسیم مى‎شوند: دسته اول آنهایى هستند که در عین مسلمانى، به اصول، مبانى و دستگاه فکرى و فلسفى خود پایبند بوده و حتى‎المقدور دین‎شناسى و دین‎دارى خود را به‎گونه‌اى سامان داده‎اند که معارض با فلسفه‎شان نباشد. اینان هیچ‎گاه براى تبیین اندیشه فلسفى خویش دست‎به‎دامن آیات و روایات نشده و هرگز از گزاره‎هاى دینى در اثبات رأى و نظر خود استفاده نکرده‎اند.
«فیلسوفان مسلمان، اصولا به دو دسته تقسیم مى‎شوند: دسته اول آنهایى هستند که در عین مسلمانى، به اصول، مبانى و دستگاه فکرى و فلسفى خود پایبند بوده و حتى‎المقدور دین‎شناسى و دین‎دارى خود را به‎گونه‌اى سامان داده‌اند که معارض با فلسفه‎شان نباشد. اینان هیچ‎گاه براى تبیین اندیشه فلسفى خویش دست‎به‎دامن آیات و روایات نشده و هرگز از گزاره‎هاى دینى در اثبات رأى و نظر خود استفاده نکرده‌اند.
دسته دیگر فیلسوفانى هستند که با وجود برخوردارى از نظام فکرى - فلسفى خاص ‎(عموما مشاء) به‎شدت متأثر از آموزه‎هاى اسلامى بوده و در جاى‎جاى آثار به‎ظاهر حکمى خویش از آیات و روایات مختلف بهره‎مند بوده و حتى در به کرسى نشاندن نظریه‌اى کاملا فلسفى، متوسل به کلام خدا شده‎اند. به نظر مى‎رسد این دسته از متفکران مسلمان سعى در جمع بین دین و فلسفه داشته‎اند که البته به‎رغم تکلفات بارد، توفیق چندانى در این زمینه به ‎دست نیاورده‎اند.  
دسته دیگر فیلسوفانى هستند که با وجود برخوردارى از نظام فکرى - فلسفى خاص ‎(عموما مشاء) به‎شدت متأثر از آموزه‎هاى اسلامى بوده و در جاى‎جاى آثار به‎ظاهر حکمى خویش از آیات و روایات مختلف بهره‎مند بوده و حتى در به کرسى نشاندن نظریه‌اى کاملا فلسفى، متوسل به کلام خدا شده‌اند. به نظر مى‎رسد این دسته از متفکران مسلمان سعى در جمع بین دین و فلسفه داشته‌اند که البته به‎رغم تکلفات بارد، توفیق چندانى در این زمینه به ‎دست نیاورده‌اند.  


شیخ رجبعلى تبریزى را مى‎توان در زمره این گروه از فلاسفه جاى داد. فلسفه این فیلسوف منبعث از دین‎شناسى او و متکى بر نصوص دینى مى‎باشد که بعضا در آثار خود به‎صراحت به نقل آیات و روایات در تأیید و تقویت احکام فلسفى‎اش پرداخته است. دلبستگى‎هاى فکرى ملا رجبعلى تنها به حوزه نصوص دینى محدود نمى‎شود. وى در آثارش علاقه زایدالوصفى به «اثولوجیا»ى منسوب به ارسطو نشان داده و از کتاب «قاطیغوریاس» و از نوشته‎هاى معلم ثانى مطالبى نقل مى‎کند که تعلق خاطرش را به شیوه اندیشه مشائیان قدیم، بر آفتاب مى‎افکند.
شیخ رجبعلى تبریزى را مى‎توان در زمره این گروه از فلاسفه جاى داد. فلسفه این فیلسوف منبعث از دین‎شناسى او و متکى بر نصوص دینى مى‎باشد که بعضا در آثار خود به‎صراحت به نقل آیات و روایات در تأیید و تقویت احکام فلسفى‎اش پرداخته است. دلبستگى‎هاى فکرى ملا رجبعلى تنها به حوزه نصوص دینى محدود نمى‎شود. وى در آثارش علاقه زایدالوصفى به «اثولوجیا»ى منسوب به ارسطو نشان داده و از کتاب «قاطیغوریاس» و از نوشته‎هاى معلم ثانى مطالبى نقل مى‎کند که تعلق خاطرش را به شیوه اندیشه مشائیان قدیم، بر آفتاب مى‎افکند.
شیخ تبریزى از محى‎الدین بن عربى نیز با عنوان شیخ اکبر یاد کرده و همواره صوفیه و عرفاى اهل تفکر را مورد احترام قرار مى‎دهد؛ هرچند قائل به اشتراک معنوى وجود نیست و وجود را همچون «فلوطین»، فوق هستى مى‎داند.
شیخ تبریزى از محى‎الدین بن عربى نیز با عنوان شیخ اکبر یاد کرده و همواره صوفیه و عرفاى اهل تفکر را مورد احترام قرار مى‎دهد؛ هرچند قائل به اشتراک معنوى وجود نیست و وجود را همچون «فلوطین»، فوق هستى مى‎داند.
شیخ رجبعلى اگرچه سعى وافرى در حفظ اصول اعتقادات دینى خود دارد، اما در مباحث فلسفى چونان فیلسوفى تنزیهى وارد میدان مى‎شود و اصرار بر اصالت ماهیت دارد. وى منکر وجود ذهنى است و قائل به اشتراک لفظى وجود مى‎باشد و به همین علت برخى او را از اصحاب اصالت تسمیه (NOMINALISM) دانسته‎اند. البته با استناد صرف به رساله «الأصل الأصيل» اثبات این قضیه دشوار است، لیکن با توجه به اینکه ملا رجبعلى فیلسوفى حسى‎مذهب بوده و در آثار دیگرش به‎صراحت منکر کلیات و منکر وجود ذهنى شده است، مى‎توان تا حدود زیادى موضوع «نومینالیست» بودن را بر او حمل کرد؛ صرف ‎نظر از اینکه وى در همین رساله الأصل الأصيل، اسم بدون مسمى را محال دانسته است که این امر با «نومینالیسم» سازگار نیست.
شیخ رجبعلى اگرچه سعى وافرى در حفظ اصول اعتقادات دینى خود دارد، اما در مباحث فلسفى چونان فیلسوفى تنزیهى وارد میدان مى‎شود و اصرار بر اصالت ماهیت دارد. وى منکر وجود ذهنى است و قائل به اشتراک لفظى وجود مى‎باشد و به همین علت برخى او را از اصحاب اصالت تسمیه (NOMINALISM) دانسته‌اند. البته با استناد صرف به رساله «الأصل الأصيل» اثبات این قضیه دشوار است، لیکن با توجه به اینکه ملا رجبعلى فیلسوفى حسى‎مذهب بوده و در آثار دیگرش به‎صراحت منکر کلیات و منکر وجود ذهنى شده است، مى‎توان تا حدود زیادى موضوع «نومینالیست» بودن را بر او حمل کرد؛ صرف ‎نظر از اینکه وى در همین رساله الأصل الأصيل، اسم بدون مسمى را محال دانسته است که این امر با «نومینالیسم» سازگار نیست.


ملا رجبعلى در رساله مذکور بر آن بوده که کل فلسفه خود را بر مبناى قاعده مشهور «الواحد لا يصدر عنه إلا الواحد» پى‎ریزى نماید و تلاش کرده که همه استدلالات و مباحث خود را به‎نوعى به قاعده «الواحد» مرتبط کند»<ref>همان، ص4-6</ref>.
ملا رجبعلى در رساله مذکور بر آن بوده که کل فلسفه خود را بر مبناى قاعده مشهور «الواحد لا يصدر عنه إلا الواحد» پى‎ریزى نماید و تلاش کرده که همه استدلالات و مباحث خود را به‎نوعى به قاعده «الواحد» مرتبط کند»<ref>همان، ص4-6</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش