۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
ماده اجتهاد، «جهد» و به معنای وسع و طاقت یا به معنای مشقت است؛ بنابراین مجتهد نهایت توان خویش را جهت به دست آوردن حکم شرعی بهکار میگیرد و نیز دشواریهای این راه را تحمل میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/9 ر.ک: تمهید، ص9]</ref>. برای اجتهاد تعاریف متعددی نقل شده است. نویسنده که خود از شاگردان [[خویی، سید ابوالقاسم|آیتالله خویی]] بوده، تعریف ایشان را پذیرفته است. [[خویی، سید ابوالقاسم|آیتالله خویی]] در تعریف اجتهاد میگوید: «العلم بالأحكام الشرعية الفرعیة عن أدلتها التفصيلية»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. | ماده اجتهاد، «جهد» و به معنای وسع و طاقت یا به معنای مشقت است؛ بنابراین مجتهد نهایت توان خویش را جهت به دست آوردن حکم شرعی بهکار میگیرد و نیز دشواریهای این راه را تحمل میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/9 ر.ک: تمهید، ص9]</ref>. برای اجتهاد تعاریف متعددی نقل شده است. نویسنده که خود از شاگردان [[خویی، سید ابوالقاسم|آیتالله خویی]] بوده، تعریف ایشان را پذیرفته است. [[خویی، سید ابوالقاسم|آیتالله خویی]] در تعریف اجتهاد میگوید: «العلم بالأحكام الشرعية الفرعیة عن أدلتها التفصيلية»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. | ||
مؤلف در ابتدا به تاریخچه و حجیت اجتهاد در میان اهل سنت پرداخته و معتقد است که اجتهاد نزد اهل سنت بین افراط و تفریط در نوسان بوده، بهگونهای که قبل از عصر مذاهب اربعه از حد اعتدال خارج شده و تمام کارهای صحابه و تابعین که مخالف با شرع بوده را توجیه میکردند و آن را برگرفته از اجتهاد | مؤلف در ابتدا به تاریخچه و حجیت اجتهاد در میان اهل سنت پرداخته و معتقد است که اجتهاد نزد اهل سنت بین افراط و تفریط در نوسان بوده، بهگونهای که قبل از عصر مذاهب اربعه از حد اعتدال خارج شده و تمام کارهای صحابه و تابعین که مخالف با شرع بوده را توجیه میکردند و آن را برگرفته از اجتهاد میدانستند؛ همانند ریختن خونهای مسلمانان توسط معاویه در جنگ با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و جنگ و درگیری خوارج با آن حضرت. | ||
بعد از عصر مذاهب اربعه، باب اجتهاد بسته شد و عمل، منحصر در فتاوای علمای اربعه شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/12 ر.ک: متن کتاب، ص12-13]</ref>. البته برخی از علمای اهل سنت، همچون محمد عبده معتقد به باز بودن باب اجتهاد هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | بعد از عصر مذاهب اربعه، باب اجتهاد بسته شد و عمل، منحصر در فتاوای علمای اربعه شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/12 ر.ک: متن کتاب، ص12-13]</ref>. البته برخی از علمای اهل سنت، همچون محمد عبده معتقد به باز بودن باب اجتهاد هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
مؤلف، بخش دوم کتاب را به اجتهاد و فتوا در عصر غیبت اختصاص داده است. این بخش از کتاب جوابی است به اخباریون که معتقد به عدم جواز اجتهاد در عصر غیبت هستند. | مؤلف، بخش دوم کتاب را به اجتهاد و فتوا در عصر غیبت اختصاص داده است. این بخش از کتاب جوابی است به اخباریون که معتقد به عدم جواز اجتهاد در عصر غیبت هستند. | ||
نویسنده در این بخش میگوید: رجوع به روات حدیث در عصر غیبت، همانند رجوع به معصوم در عصر حضور است، با این تفاوت که معصوم با علم خاصش خبر از حکم | نویسنده در این بخش میگوید: رجوع به روات حدیث در عصر غیبت، همانند رجوع به معصوم در عصر حضور است، با این تفاوت که معصوم با علم خاصش خبر از حکم میدهد و فقیه با توجه به ادلهای شرعی که نزد اوست فتوا میدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/80 ر.ک: همان، ص80-82]</ref>. نویسنده در بحث تقلید و اجتهاد با رجوع به کلام [[بحرانی، یوسف بن احمد|شیخ یوسف بحرانی]] که از اخباریان بنام است، میگوید: مشهور نزد اخباریان تقلید از فقها و عمل به فتاوای آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>؛ با این تفاوت که آنان تقلید از میت را جایز میدانند؛ زیرا حق با مرگ و زندگی قابل تغییر نیست و حلال و حرام خداوند تا روز قیامت استمرار پیدا میکند؛ پس مرگ یک فقیه دلیلی بر عدم جواز تقلید از او نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/84 ر.ک: همان، ص84]</ref>. نویسنده با دو دلیل «وجود اختلاف در فتوای فقها بهنحو تناقض یا تضاد، در صورتی که حکم خداوند در یک واقعه یکی است» و «لازم آمدن وجوب عمل به فتوای اولین فقیه از فقهای قدیم»، این نظریه را رد میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/85 ر.ک: همان، ص85]</ref>. | ||
نویسنده در ادامه مباحث این بخش، به بحث در مورد عمل به احتیاط و ترک اجتهاد و تقلید میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | نویسنده در ادامه مباحث این بخش، به بحث در مورد عمل به احتیاط و ترک اجتهاد و تقلید میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | ||
ایشان درباره اختلاف بین اخباریان و اصولیان میگوید: همان طور که [[بحرانی، یوسف بن احمد|شیخ یوسف بحرانی]] در «[[الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة|الحدائق الناضرة]]» میگوید بین اصولیان و اخباریان اختلاف اساسی وجود ندارد و احکام چنانکه در نزد رئیس اخباریان، یعنی [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] به دو قسم حلال و حرام تقسیم میشود، در نزد مجتهدین نیز همینگونه است. اختلافات جزئی که بین آنها وجود دارد بر آنان عیب نیست؛ زیرا خود فقها گاهی در برخی از مسائل، متفاوت نظر | ایشان درباره اختلاف بین اخباریان و اصولیان میگوید: همان طور که [[بحرانی، یوسف بن احمد|شیخ یوسف بحرانی]] در «[[الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة|الحدائق الناضرة]]» میگوید بین اصولیان و اخباریان اختلاف اساسی وجود ندارد و احکام چنانکه در نزد رئیس اخباریان، یعنی [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] به دو قسم حلال و حرام تقسیم میشود، در نزد مجتهدین نیز همینگونه است. اختلافات جزئی که بین آنها وجود دارد بر آنان عیب نیست؛ زیرا خود فقها گاهی در برخی از مسائل، متفاوت نظر میدهند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/97 ر.ک: همان، ص97-98]</ref>. در واقع مهمترین مسائل مورد اختلاف این دو گروه را میتوان به مسئله تقلید، تقسیم حدیث به: صحیح، حسن، موثق و ضعیف، حجیت اجماع و عقل منحصر نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/99 ر.ک: همان، ص99-100]</ref>. | ||
مؤلف در پایان این اثر، خواننده را با حرکات خطرناکی که اخیر جهت تخریب مرجعیت صورت میگیرد آشنا، میسازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/127 ر.ک: همان، ص127-128]</ref>. | مؤلف در پایان این اثر، خواننده را با حرکات خطرناکی که اخیر جهت تخریب مرجعیت صورت میگیرد آشنا، میسازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23613/1/127 ر.ک: همان، ص127-128]</ref>. |
ویرایش