۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
این اثر هشتجلدی بهترتیب حروف الفبا تنظیم شده است که با «آدم» آغاز میشود و به «امیونس» ختم میشود، سپس یک فصل درباره مادران برخی از راویان آمده که نام آنان مشخص نیست. نویسنده در این فصل نام چهارده راوی را آورده است که به عدد 5958 که نام والده امحکیم است، ختم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28601/1/544 ر.ک: متن کتاب، ج7، ص544]</ref>. | این اثر هشتجلدی بهترتیب حروف الفبا تنظیم شده است که با «آدم» آغاز میشود و به «امیونس» ختم میشود، سپس یک فصل درباره مادران برخی از راویان آمده که نام آنان مشخص نیست. نویسنده در این فصل نام چهارده راوی را آورده است که به عدد 5958 که نام والده امحکیم است، ختم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28601/1/544 ر.ک: متن کتاب، ج7، ص544]</ref>. | ||
این اثر از آثار مهم [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] بشمار | این اثر از آثار مهم [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] بشمار میرود که اختصار و تکملهای است بر کتاب «ميزان الاعتدال» [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]] درباره رجالى که به قول اهل سنت از ضعفا و متروکین و مجهولین هستند. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «لسان الميزان» نام راویان کتب سته را که مزی در «تهذيب الكمال» ذکر کرده، در کتاب خویش نیاورده است؛ زیرا حاجتى به تکرار آنها احساس نمیکرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28173/1/12 ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص12]</ref>. | ||
ذهبى در «ميزان الاعتدال»، غلو در تشییع و تشییع بدون غلو را جزء بدعت کوچک شمرده است و میگوید: اینگونه بدعت در میان تابعین و اصحاب تابعین که دارای دین و ورع و صدق بودهاند، فراوان است و اگر حدیث آنها رد شود، مقدار زیادی از احادیث نبوی از میان | ذهبى در «ميزان الاعتدال»، غلو در تشییع و تشییع بدون غلو را جزء بدعت کوچک شمرده است و میگوید: اینگونه بدعت در میان تابعین و اصحاب تابعین که دارای دین و ورع و صدق بودهاند، فراوان است و اگر حدیث آنها رد شود، مقدار زیادی از احادیث نبوی از میان میرود؛ اما رفض را جزو بدعت کبری شمرده است و آن عبارت از رد ابوبکر و عمر است. وی میگوید: در میان اهل رفض آدم راستگو دیده نمیشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/28173/1/20 ر.ک: مقدمه ذهبی، ج1، ص20-21]</ref>. | ||
[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در مقدمه «لسان الميزان»، پس از نقل قول [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]]، میگوید: مالک و اصحاب او و ابوبکر باقلانى، قول مبتدعه (مانند رافضه و خوارج) را مطلقاً منع میکنند. ابوحنیفه و ابویوسف، روایت آنها را مطلقاً قبول کردهاند، مگر اینکه بدعت راوی موجب کفر باشد، یا اینکه راوی، کذب را حلال شمرد و از شافعى نیز چنین روایت شده است؛ اما بیشتر اهل حدیث قائل به تفصیل شدهاند؛ مثلاً برخى از ایشان گفتهاند: اگر مبتدع راستگو باشد و مبلّغ (داعى) نباشد، حدیث او مقبول است و فقط حدیثى که در تأیید بدعت خود نقل کند، مقبول نیست... [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] و [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]] فراموش کردهاند که در میان اهل سنت هم راویانى هستند که دشمنان سرسخت شیعه بودهاند و احادیثى درباره شیعه و مذمت ایشان و نفى عقاید شیعه نقل کردهاند. اگر میزان رد حدیث، حدیثى باشد که مبلّغ یا داعى در تأیید قول خود میآورد، فرقى میان شیعه و اهل سنت نباید باشد<ref>ر.ک: فکرت، محمدآصف، ج3، ص330</ref>. | [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در مقدمه «لسان الميزان»، پس از نقل قول [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]]، میگوید: مالک و اصحاب او و ابوبکر باقلانى، قول مبتدعه (مانند رافضه و خوارج) را مطلقاً منع میکنند. ابوحنیفه و ابویوسف، روایت آنها را مطلقاً قبول کردهاند، مگر اینکه بدعت راوی موجب کفر باشد، یا اینکه راوی، کذب را حلال شمرد و از شافعى نیز چنین روایت شده است؛ اما بیشتر اهل حدیث قائل به تفصیل شدهاند؛ مثلاً برخى از ایشان گفتهاند: اگر مبتدع راستگو باشد و مبلّغ (داعى) نباشد، حدیث او مقبول است و فقط حدیثى که در تأیید بدعت خود نقل کند، مقبول نیست... [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] و [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]] فراموش کردهاند که در میان اهل سنت هم راویانى هستند که دشمنان سرسخت شیعه بودهاند و احادیثى درباره شیعه و مذمت ایشان و نفى عقاید شیعه نقل کردهاند. اگر میزان رد حدیث، حدیثى باشد که مبلّغ یا داعى در تأیید قول خود میآورد، فرقى میان شیعه و اهل سنت نباید باشد<ref>ر.ک: فکرت، محمدآصف، ج3، ص330</ref>. |
ویرایش