۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
# اشاعره و پیروان [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] که در آغاز کار بهعنوان شاخهای از اهل حدیث ظهور کردند، ولی بهتدریج از حنابله فاصله گرفت و تعدیلی در عقاید آنان پدید آورد؛ | # اشاعره و پیروان [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] که در آغاز کار بهعنوان شاخهای از اهل حدیث ظهور کردند، ولی بهتدریج از حنابله فاصله گرفت و تعدیلی در عقاید آنان پدید آورد؛ | ||
# حرکتهای واپسگرایانه و ارتجاعی؛ نظیر مرجئه، جهمیه، کرامیه و ظاهریه که بهعنوان مقابله با معتزله که گروهی پیشرو بودند، پدید آمدند و حرکت فکری و فلسفی و عقلی را به عقب برگرداندند؛ | # حرکتهای واپسگرایانه و ارتجاعی؛ نظیر مرجئه، جهمیه، کرامیه و ظاهریه که بهعنوان مقابله با معتزله که گروهی پیشرو بودند، پدید آمدند و حرکت فکری و فلسفی و عقلی را به عقب برگرداندند؛ | ||
# قدریه که در حقیقت اسلاف معتزله بشمار | # قدریه که در حقیقت اسلاف معتزله بشمار میروند؛ | ||
# ماتریدیه که بهسان اشاعره، شاخهای از اهل حدیث بوده و بهگونهای در عقاید اهل حدیث تعدیل پدید آوردهاند و از اشاعره به معتزله نزدیکترند؛ | # ماتریدیه که بهسان اشاعره، شاخهای از اهل حدیث بوده و بهگونهای در عقاید اهل حدیث تعدیل پدید آوردهاند و از اشاعره به معتزله نزدیکترند؛ | ||
# معتزله که بیش از دیگر فرقهها با اشاعره سر ناسازگاری و ستیز داشتند؛ | # معتزله که بیش از دیگر فرقهها با اشاعره سر ناسازگاری و ستیز داشتند؛ | ||
# خوارج که از دیرینهترین فِرَق اسلامی بوده و در جنگ صفین نخستین جوانههای آن آشکار شد؛ | # خوارج که از دیرینهترین فِرَق اسلامی بوده و در جنگ صفین نخستین جوانههای آن آشکار شد؛ | ||
# وهابیت که چهره دیگری از سلفیگری در دوران کنونی است و بهوسیله [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، در قرن هشتم | # وهابیت که چهره دیگری از سلفیگری در دوران کنونی است و بهوسیله [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، در قرن هشتم پیریزی و در قرن دوازدهم بهوسیله محمد بن عبدالوهاب مجدداً احیا شد؛ | ||
# شیعه زیدی و اسماعیلی؛ | # شیعه زیدی و اسماعیلی؛ | ||
# شیعه امامی اثناعشری که اسلام اصیلی است که پیامبر(ص) آن را بیان فرموده است.<ref>همان</ref>. | # شیعه امامی اثناعشری که اسلام اصیلی است که پیامبر(ص) آن را بیان فرموده است.<ref>همان</ref>. | ||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
جلد اول، از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده بعد از مقدمه تحقیق، از تفرق امت اسلامی به هفتادوسه فرقه سخن به میان آورده است. بر مبنای روایتی از پیامبر(ص)، امت اسلامی به هفتادوسه فرقه متفرق میشوند. [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] این روایت را از حیث سند و متن مورد بررسی قرار داده است، سپس درباره فرقه ناجیه مطالبی را بیان نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص23-36</ref>. | جلد اول، از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده بعد از مقدمه تحقیق، از تفرق امت اسلامی به هفتادوسه فرقه سخن به میان آورده است. بر مبنای روایتی از پیامبر(ص)، امت اسلامی به هفتادوسه فرقه متفرق میشوند. [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] این روایت را از حیث سند و متن مورد بررسی قرار داده است، سپس درباره فرقه ناجیه مطالبی را بیان نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص23-36</ref>. | ||
بررسی علل پیدایش اختلافها و | بررسی علل پیدایش اختلافها و پیریزی مذاهب گوناگون از مسائل و مباحث عمده دو فصل بعدی است. در کتابهای تاریخ عقاید، پیرامون علل پیدایش اختلافات کمتر گفتگو شده است. ازآنجاییکه تاریخنگاری در میان مسلمانان بهصورت نقلی بوده، کمتر به تحلیل تاریخ پرداخته شده است. نگارنده به عوامل ششگانه پیدایش اختلافها و پیریزی مذاهب گوناگون، اشاره نموده است: تعصبهای کور قبیلهای و گرایشهای حزبی؛ بدفهمی و کجاندیشی در تفسیر حقایق دینی؛ منع و جلوگیری از تدوین احادیث پیامبر و نشر آن؛ آزادی احبار و رهبان در نشر اساطیر عهدین؛ برخورد مسلمانان با ملتهای متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند و اجتهاد در برابر نص<ref>ر.ک: محمدینسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>. | ||
مؤلف در فصول بعدی کتاب بهصورت اجمال به برخی از فرقههای کلامی میپردازد. او از اصول عقاید اهل حدیث سخن به میان آورده است. وی برخی از اصول را از زبان اشعری نقل میکند. برخی از اصول پذیرفتهشده اهل حدیث چنین است: خدا یگانه و واحد است؛ محمد بنده و رسول اوست؛ بهشت و دوزخ برحقند؛ خداوند بر عرش خود استقرار دارد؛ خدا چهرهای دارد، ولی بدون کیفیت؛ خدا دارای دو دست است؛ خدا چشم دارد، اما بدون کیفیت؛ کس که گمان کند نامهای خدا غیر خداست، گمراه است؛ خدا دارای علم است؛ اثبات چشم و گوش برای خدا؛ ما نمیتوانیم از خدا بینیاز شویم و نمیتوانیم از قلمرو علم او بیرون بیاییم و... | مؤلف در فصول بعدی کتاب بهصورت اجمال به برخی از فرقههای کلامی میپردازد. او از اصول عقاید اهل حدیث سخن به میان آورده است. وی برخی از اصول را از زبان اشعری نقل میکند. برخی از اصول پذیرفتهشده اهل حدیث چنین است: خدا یگانه و واحد است؛ محمد بنده و رسول اوست؛ بهشت و دوزخ برحقند؛ خداوند بر عرش خود استقرار دارد؛ خدا چهرهای دارد، ولی بدون کیفیت؛ خدا دارای دو دست است؛ خدا چشم دارد، اما بدون کیفیت؛ کس که گمان کند نامهای خدا غیر خداست، گمراه است؛ خدا دارای علم است؛ اثبات چشم و گوش برای خدا؛ ما نمیتوانیم از خدا بینیاز شویم و نمیتوانیم از قلمرو علم او بیرون بیاییم و... | ||
ویرایش