۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
در ابتدای کتاب مقدمه مصحح آمده که حاوی زندگینامه نویسنده و مطالبی درباره کتاب است. | در ابتدای کتاب مقدمه مصحح آمده که حاوی زندگینامه نویسنده و مطالبی درباره کتاب است. | ||
کتاب دارای شش فصل است که برخی از این فصول مشتمل بر مقاصد و برخی از مقاصد دارای | کتاب دارای شش فصل است که برخی از این فصول مشتمل بر مقاصد و برخی از مقاصد دارای زیرمجموعههایی به نام مقاله است<ref>ر.ک: مقدمه، ص26-27</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
آغاز سفر [[کيکاووس ميرزا قاجار|کیکاووسمیرزا]] در سال 1253ق، بوده و در | آغاز سفر [[کيکاووس ميرزا قاجار|کیکاووسمیرزا]] در سال 1253ق، بوده و در ماههای آغازین سال بعد به ایران بازگشته است. | ||
وی در آغاز این سفرنامه به برادرزادهاش که سلطان ایران بود، یعنی محمد شاه دعا کرده است. بااینحال، همچنان به پدرش خاقان مغفور، فتحعلی شاه، مفتخر بوده و بارها در جایجای کتابش از او و فعالیتهای وی یاد کرده است. | وی در آغاز این سفرنامه به برادرزادهاش که سلطان ایران بود، یعنی محمد شاه دعا کرده است. بااینحال، همچنان به پدرش خاقان مغفور، فتحعلی شاه، مفتخر بوده و بارها در جایجای کتابش از او و فعالیتهای وی یاد کرده است. | ||
صفحات نخستین کتاب درباره عتبات است و دلیل آن این است که وی راه عتبات به سمت شام را ترجیح داده و به این بهانه، بحثی هم درباره عتبات و گزارش سفری از آن ارائه کرده است. این در حالی است که گزارش سفر وی به حج، از طهران به کرج، از آنجا به قزوین و زنجان و سپس میانه و تبریز آنگاه رفتن به سمت عثمانی و ارزنةالروم تا حلب است و ربطی به رفتن به عتبات ندارد. ترجیحاً باید چنین فکر کنیم که وی شاید وقتی دیگر سفری هم به عتبات داشته و ترجیح داده که مباحث مربوط به آنجا را همراه با | صفحات نخستین کتاب درباره عتبات است و دلیل آن این است که وی راه عتبات به سمت شام را ترجیح داده و به این بهانه، بحثی هم درباره عتبات و گزارش سفری از آن ارائه کرده است. این در حالی است که گزارش سفر وی به حج، از طهران به کرج، از آنجا به قزوین و زنجان و سپس میانه و تبریز آنگاه رفتن به سمت عثمانی و ارزنةالروم تا حلب است و ربطی به رفتن به عتبات ندارد. ترجیحاً باید چنین فکر کنیم که وی شاید وقتی دیگر سفری هم به عتبات داشته و ترجیح داده که مباحث مربوط به آنجا را همراه با زیارتنامههای مفصل و فضائل آن شهرها در بخش اول کتاب بیاورد<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. | ||
او در فصل اول با عنوان «در آداب و رسوم عتبات عالیات و نجف اشرف و کاظمین و سامرا و بغداد» طبق معمول از هرکدام از شهرها و مردمان آنها توصیفی به دست داده، از بنای کلی حرم و برخی از بناهای جزئی آن هم بهاختصار یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>. | او در فصل اول با عنوان «در آداب و رسوم عتبات عالیات و نجف اشرف و کاظمین و سامرا و بغداد» طبق معمول از هرکدام از شهرها و مردمان آنها توصیفی به دست داده، از بنای کلی حرم و برخی از بناهای جزئی آن هم بهاختصار یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
بعد از این به سراغ مزار شاه عبدالعظیم حسنی هم رفته و شرحی درباره آن داده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | بعد از این به سراغ مزار شاه عبدالعظیم حسنی هم رفته و شرحی درباره آن داده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نویسنده در فصل چهارم کتاب با نام «در بیان دستورالعمل و رفتار حجاج»، گزارش راه حج از شام تا مدینه و مکه را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. او در ابتدا از | نویسنده در فصل چهارم کتاب با نام «در بیان دستورالعمل و رفتار حجاج»، گزارش راه حج از شام تا مدینه و مکه را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. او در ابتدا از هزینههای سفر سخن به میان میآورد، سپس به بخش اصلی گزارشش میپردازد. او از منازل حج با عنوان «فهرست» یاد میکند و از فهرست اول تا فهرست صدم هرکدام اختصاص به شهر و دیاری در طول راه از طهران تا مکه دارد. صدمین فهرست در فواید بازگشت از راه شام است. | ||
ساختار نوشته در اینجا این است که او از هر شهری یا روستایی یاد کرده، درباره کلیات و دورنمای آن، که بین کوه است یا دشت، گل و سبزه دارد یا ندارد، آب و آبادی خوب است یا خیر، بحث کرده و آنگاه درباره خود آن آبادی با عبارت «اصل...» توضیحاتی داده است. سفر از تهران «که مقر چندین سلطان اعظم» بوده آغاز شده و به سلیمانیه، روستایی با کاخی از خاقان مغفور رسیده، سپس از گازر سنگ و امامزادهای... یاد شده و آنگاه به قزوین میرسد. در شهرهای ایرانی طول راه، منهای کلیاتی که درباره آبوهوا، باغات، آبادانی و غیره میدهد، اشاراتی هم به بناهای قاجارها دارد. اینکه برخی از بناهای جدید در عالیقاپوی قزوین است و البته این زمان ناقص بوده که وی امید میبرد به اتمام برسد... او بعد از قزوین، زنجان را که دست برادرش شاهزاده عبداللهمیرزا بوده میرسد، سپس روستاهای بعد تا شهر میانه را یاد میکند تا به تبریز میرسد و در معرفی تبریز تفصیل بیشتری به خرج داده است. وی بهتدریج از | ساختار نوشته در اینجا این است که او از هر شهری یا روستایی یاد کرده، درباره کلیات و دورنمای آن، که بین کوه است یا دشت، گل و سبزه دارد یا ندارد، آب و آبادی خوب است یا خیر، بحث کرده و آنگاه درباره خود آن آبادی با عبارت «اصل...» توضیحاتی داده است. سفر از تهران «که مقر چندین سلطان اعظم» بوده آغاز شده و به سلیمانیه، روستایی با کاخی از خاقان مغفور رسیده، سپس از گازر سنگ و امامزادهای... یاد شده و آنگاه به قزوین میرسد. در شهرهای ایرانی طول راه، منهای کلیاتی که درباره آبوهوا، باغات، آبادانی و غیره میدهد، اشاراتی هم به بناهای قاجارها دارد. اینکه برخی از بناهای جدید در عالیقاپوی قزوین است و البته این زمان ناقص بوده که وی امید میبرد به اتمام برسد... او بعد از قزوین، زنجان را که دست برادرش شاهزاده عبداللهمیرزا بوده میرسد، سپس روستاهای بعد تا شهر میانه را یاد میکند تا به تبریز میرسد و در معرفی تبریز تفصیل بیشتری به خرج داده است. وی بهتدریج از قریهها و روستاهای بزرگ و کوچکی که حد فاصل ایران و عثمانی است عبور میکند و اشارتی مهم به یکی از جنگهای ایران و عثمانی در «ولیبابا» دارد که در آن جنگ ایرانیان شکست سختی به عثمانیها دادهاند<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>. | ||
وی پس از ورود به ارزنةالروم، در فهرست سیام، گزارشی از فرسنگ و ساعت و تفاوت محاسبه آن در دو طرف دارد. تا اینجا مبنا فرسنگ بود، اما ازاینپس ساعت مبنا خواهد بود. ساعت هم دو قسم است: ساعت اسبی (یک فرسخ در ساعت) و ساعت شتری (نیم فرسخ در ساعت)<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. باید توجه داشت که او | وی پس از ورود به ارزنةالروم، در فهرست سیام، گزارشی از فرسنگ و ساعت و تفاوت محاسبه آن در دو طرف دارد. تا اینجا مبنا فرسنگ بود، اما ازاینپس ساعت مبنا خواهد بود. ساعت هم دو قسم است: ساعت اسبی (یک فرسخ در ساعت) و ساعت شتری (نیم فرسخ در ساعت)<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. باید توجه داشت که او قریهها را بر اساس آنچه میشنیده، ثبت میکرده، لذا گاهی تفاوت با نام واقعی آنها دیده میشود<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
کیکاووس میرزا، عاشق سبزی، آبادی، باغ، چمن و گل است و در اینباره، در کمتر شهری است که این چیزها را ببیند و به آنها نپردازد... او از دادن اطلاعات درباره برخی از اماکن مذهبی هم کوتاهی ندارد... برای ایرانیها فرات و شام یادآور کربلاست و وقتی وی برای اولین بار به فرات میرسد، به یاد کربلا و تشنگی اطفال امام حسین(ع) میافتد<ref>ر.ک: همان</ref>. | کیکاووس میرزا، عاشق سبزی، آبادی، باغ، چمن و گل است و در اینباره، در کمتر شهری است که این چیزها را ببیند و به آنها نپردازد... او از دادن اطلاعات درباره برخی از اماکن مذهبی هم کوتاهی ندارد... برای ایرانیها فرات و شام یادآور کربلاست و وقتی وی برای اولین بار به فرات میرسد، به یاد کربلا و تشنگی اطفال امام حسین(ع) میافتد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
فهرست هشتادوسوم اختصاص به مدینه طیبه دارد. او ابتدا از شهر و جمعیت آن و بناهای عالیه سخن گفته، اما از اهل و خدام آن بسیار بدگویی میکند و دلیل آن رفتار زشت آنان با ایرانیهاست. او در مدینه کارهایی که لازم است یک زائر انجام دهد را بازگو میکند، سپس از مسجد شجره و محرم شدن و منازل تا مکه بهاجمال سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | فهرست هشتادوسوم اختصاص به مدینه طیبه دارد. او ابتدا از شهر و جمعیت آن و بناهای عالیه سخن گفته، اما از اهل و خدام آن بسیار بدگویی میکند و دلیل آن رفتار زشت آنان با ایرانیهاست. او در مدینه کارهایی که لازم است یک زائر انجام دهد را بازگو میکند، سپس از مسجد شجره و محرم شدن و منازل تا مکه بهاجمال سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | ||
فهرست نودوچهارم، مکه معظمه است و نویسنده در وهله اول، اقدامات لازم توسط یک زائر را بیان کرده است. شرحی هم از شهر مکه و | فهرست نودوچهارم، مکه معظمه است و نویسنده در وهله اول، اقدامات لازم توسط یک زائر را بیان کرده است. شرحی هم از شهر مکه و خانههای آن آورده است. در این میان نگاهی به بازار بردهفروشان نیز دارد و از ممنوعیت فروش بردگان به ایرانیان سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>. | ||
نویسنده، شرحی از مسجدالحرام ارائه داده که بیشتر کلیات است و وقتی درباره مقام ابراهیم سخن گفته، بهتفصیل از بحث ولایت یاد کرده است. علاوه بر این، او از محرابهای ائمه جماعت مذاهب چهارگانه با دقتی خاص سخن گفته و از اینکه در خانه کعبه هر شب باز است و مبلغی گرفته و مردم را راه میدهند و البته مانع ورود ایرانیها میشوند، مطالبی را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | نویسنده، شرحی از مسجدالحرام ارائه داده که بیشتر کلیات است و وقتی درباره مقام ابراهیم سخن گفته، بهتفصیل از بحث ولایت یاد کرده است. علاوه بر این، او از محرابهای ائمه جماعت مذاهب چهارگانه با دقتی خاص سخن گفته و از اینکه در خانه کعبه هر شب باز است و مبلغی گرفته و مردم را راه میدهند و البته مانع ورود ایرانیها میشوند، مطالبی را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. |
ویرایش