پرش به محتوا

مکاتیب سنایی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۵۲: خط ۵۲:
و در نامه چهارم‎، پس از مقدمه‎ای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را این‎گونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم سنایی در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است‎، در پیش‎خدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...» <ref>ر.ک: همان</ref>‏.
و در نامه چهارم‎، پس از مقدمه‎ای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را این‎گونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم سنایی در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است‎، در پیش‎خدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...» <ref>ر.ک: همان</ref>‏.


در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که سنایی نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو می‌شود که این خواجه احمد دارای‎ چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته سنایی از وی تمجید می‎نماید. پاسخ این پرسش را در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی (متوفی 550 ق) در مقاله دوم می‎یابیم‎. نظامی عروضی آنجا که از ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر سخن می‌گوید، پسر تیشه (احمد بن مسعود تیشه) را از جمله شاعرانی می‌داند که در دربار آل خاقان گرد آمده بودند و نام آل خاقان‎ با سخن آنان باقی ماند<ref>ر.ک: همان</ref>‏.
در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که سنایی نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو می‌شود که این خواجه احمد دارای‎ چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته سنایی از وی تمجید می‌نماید. پاسخ این پرسش را در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی (متوفی 550 ق) در مقاله دوم می‎یابیم‎. نظامی عروضی آنجا که از ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر سخن می‌گوید، پسر تیشه (احمد بن مسعود تیشه) را از جمله شاعرانی می‌داند که در دربار آل خاقان گرد آمده بودند و نام آل خاقان‎ با سخن آنان باقی ماند<ref>ر.ک: همان</ref>‏.


«دیوانیات»: نامه‎های دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامه‎ها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد‎، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوام‎الدین ابوالقاسم‎ وزیر عراق لفاظی‎ها دارد و با آوردن سجع‎های متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیده‎ای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند‎؛ اما از طرف دیگر نیز می‌داند که معاندان و متکلمان و طریق جدل‎پردازان در کمین‎اند تا به دستاویزی مجعول سنایی را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامه‎ها را می‎توان تعویذ چنین چشم‎زخم‎هایی دانست که نه‎تنها شخص انسان را نابود می‌کردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال می‎نمودند<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>‏.
«دیوانیات»: نامه‎های دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامه‎ها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد‎، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوام‎الدین ابوالقاسم‎ وزیر عراق لفاظی‎ها دارد و با آوردن سجع‎های متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیده‎ای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند‎؛ اما از طرف دیگر نیز می‌داند که معاندان و متکلمان و طریق جدل‎پردازان در کمین‎اند تا به دستاویزی مجعول سنایی را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامه‎ها را می‎توان تعویذ چنین چشم‎زخم‎هایی دانست که نه‎تنها شخص انسان را نابود می‌کردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال می‌نمودند<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>‏.


«دفاعیات»: در این نامه‎ها سنایی پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت داده‎اند، رد می‎نماید. یکی ازاین‎گونه نامه‎ها که اهمیت شایانی نیز دارد، نامه‎ای است که سنایی به بهرام شاه غزنوی نوشته است. این نامه از جنبه‎های گوناگون بسیار جالب و حائز اهمیت است. سنایی در این نامه از فقرات مندرج در حدیقه دفاع کرده و به تعریض، سلطان را از تغییر موضع در برابر سنایی برای رضایت ظاهرپرستان ریاپیشه سرزنش کرده است. نوع بیان سنایی با نثر دیگر نامه‎های‎ دیوانی وی کاملاً متباین است؛ زیرا در نامه‎هایی که برای صدور و وزرا و امرا نوشته با مقدمه‎ای طولانی عنوان‎هایی را ذکر کرده است که در دید یک محقق بی‎طرف برای چنان مخاطب‎هایی بسیار زیاد بوده و برای سنایی نیز دون شأن وی بوده که چنین الفاظی را برای افرادی مثل قوام‎الدین وزیر به کار ببرد<ref>ر.ک: همان، ص30-29</ref>‏.
«دفاعیات»: در این نامه‎ها سنایی پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت داده‎اند، رد می‌نماید. یکی ازاین‎گونه نامه‎ها که اهمیت شایانی نیز دارد، نامه‎ای است که سنایی به بهرام شاه غزنوی نوشته است. این نامه از جنبه‎های گوناگون بسیار جالب و حائز اهمیت است. سنایی در این نامه از فقرات مندرج در حدیقه دفاع کرده و به تعریض، سلطان را از تغییر موضع در برابر سنایی برای رضایت ظاهرپرستان ریاپیشه سرزنش کرده است. نوع بیان سنایی با نثر دیگر نامه‎های‎ دیوانی وی کاملاً متباین است؛ زیرا در نامه‎هایی که برای صدور و وزرا و امرا نوشته با مقدمه‎ای طولانی عنوان‎هایی را ذکر کرده است که در دید یک محقق بی‎طرف برای چنان مخاطب‎هایی بسیار زیاد بوده و برای سنایی نیز دون شأن وی بوده که چنین الفاظی را برای افرادی مثل قوام‎الدین وزیر به کار ببرد<ref>ر.ک: همان، ص30-29</ref>‏.


از جمله‎، مطالبی که با مطالعه این نامه‎ بر خوانندگان مکشوف می‌گردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبه‎کاری‎های آل مروان را تحمل نمی‌کردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمی‎خاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود می‌کرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پاره‎پاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلت‎های امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت می‌شمردند و مقابل این بدعت‎ها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند<ref>ر.ک: همان، ص31-30 </ref>‏.
از جمله‎، مطالبی که با مطالعه این نامه‎ بر خوانندگان مکشوف می‌گردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبه‎کاری‎های آل مروان را تحمل نمی‌کردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمی‎خاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود می‌کرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پاره‎پاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلت‎های امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت می‌شمردند و مقابل این بدعت‎ها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند<ref>ر.ک: همان، ص31-30 </ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش